صراط: کیهان نوشت: یکی از پاسبانان خزانه خدمت حاکم رسید و گفت؛ خوابی دیدهام، اجازه هست تا عرضه دارم؟ حاکم اجازه داد. پاسبان خوابی دور و دراز تعریف کرد و چون به پایان رسید، حاکم فرمان داد او را از خزانه دور کنید! گفتند چرا؟ گفت: پاسبانی که آنقدر بخوابد که چنین خواب دور و درازی ببیند، از پاسبانی او چه نفعی است و خزانه چگونه نگاه دارد؟!
حکایت خوشخیالیهای دیروز برخی دولتمردان در ماجرای مذاکره و توافق هستهای و وضعیت در حال احتضار برجام و توجیههای عجیب و غریب آنان است. مجلس نمایندگان آمریکا طرح تحریمهای ایران (به همراه روسیه و کره شمالی) را با درصدی درسآموز -419 موافق در برابر 3 مخالف- به تصویب رساند و این طرح به زودی دو گام باقیمانده تا تبدیل به قانون را طی خواهد کرد. بعد از این به مجلس سنا رفته و به رای گذاشته میشود و سپس برای امضا به کاخ سفید میرود. شواهد و قرائن نشان میدهد هیچ مانعی در این دو گام برای تبدیل تحریمهای جدید آمریکا به قانون وجود ندارد. طرح تحریمهای ایران چند هفته پیش در سنا با 98 رای موافق در برابر 2 رای مخالف به تصویب رسیده بود اما به دلیل ایجاد تغییرات و اضافه شدن تحریمهای روسیه و کره شمالی، باید یکبار دیگر در سنا مطرح شود.
پیش از هر چیز این نکته گفتنی است که نوع برخورد سنا و مجلس نمایندگان آمریکا با این ماجرا برای ما یک عبرت و درس و نمونهای از وحدت حول منافع ملی است. جمهوریخواهان و دموکراتها با همه اختلافات ریز و درشت در مسائل مختلف، وقتی پای مسئله منافع ملی و کلان - که در اینجا دشمنی با انقلاب اسلامی است- به میان میآید، همه اختلافها را اینگونه کنار گذاشته و وحدت کلمه را البته در راه باطل، اینگونه به نمایش میگذارند! این موضوع باید برای همه جناحها و نهادهای سیاسی کشور بخصوص مجلس شورای اسلامی یک درس باشد.
اما روز گذشته آقای روحانی و عراقچی نسبت به این مصوبه کنگره آمریکا واکنش نشان دادند. رئیسجمهور در جلسه هیئت دولت گفت؛ تحریمهای ایران در واقع تکرار تحریمهای گذشته بود و این نشان آن است که حربه تحریم آمریکا نسبت به گذشته بسیار کند شده است. عراقچی نیز موضع مشابهی اتخاذ کرده و گفته است؛ قانون جدیدی که در حال تصویب است تحریم موضوع جدیدی ندارد، خوب است بدانید اینها جمعبندی و تجمیع تحریمهای قبلی غیرهستهای است!
این نوع موضعگیری و واکنش نسبت به اقدام آمریکاییها در نوع خود جالب و البته حاوی پیامدهای منفی و هزینهزاست. چرا که مدعی است اساساً تحریم جدیدی رخ نداده و همان تحریمهای گذشته است و ربطی هم به ماجرای توافق هستهای ندارد، چرا که مربوط به موضوعات غیرهستهای است! از دل این توجیه و پیام مسئلهای دیگر نیز ظاهر میشود که این روزها در میان عدهای به شدت رایج است و آن هم این تئوری که آمریکاییها درصدد هستند که کاری کنند تا ایران از برجام خارج شود و پس باید هوشیار بود و نقشه آنها را نقش برآب کرد!
این تئوری ناشی از این تصور و فرضیه غلط است که دولت جدید آمریکا با برجام مشکل داشته و درصدد نابود کردن آن است پس عقل و منطق حکم میکند، ما برعکس آن عمل کرده و با چنگ و دندان از توافق مراقبت کنیم. بررسی و دقت در مواضع ترامپ که روزی ادعا میکرد اگر به کاخ سفید برود برجام را پاره خواهد کرد، نشان میدهد او با محدود کردن و توقف برنامه هستهای ایران هیچ مخالفتی ندارد. حرف او چیز دیگری است و میگوید اولاً باید این محدودیتها را دائمی کرد و ثانیاً به حوزههای دیگر نیز گسترش داد که در حال حاضر توانایی موشکی جمهوی اسلامی در صدر نگرانیها و اولویتهای واشنگتن است.
منطق و مجرای این راهبرد نیز کاملاً روشن و مشخص است. از نظر آمریکا، جمهوری اسلامی با تحریم دچار مشکلات بزرگ و عدیده شده و چاره دیگری جز مذاکره و امتیاز دادن در موضوع هستهای نداشت، پس چرا نباید همین ساز و کار را در سایر حوزهها اعمال و تکرار کرد؟! عدهای در داخل کشور نیز شیپور این قضیه هستند و اگر برخی دولتمردان در خفا و گاهی با ایما و اشاره میگویند، آنان بیشرمانه و با بانگ بلند جار میزنند که برجام هستهای کافی نیست و برای حل مشکلات باید برجام موشکی و منطقهای و حقوق بشری و... نیز خلق کرد. وقتی هم که گفته میشود مگر از برجام یک چه خیری دیدهایم که از دو و سه آن ببینیم، میگویند بله امتیاز میدهیم و امتیازات زیادی هم هست اما چاره دیگری نیست!
دولتمردان کشورمان باید محاسبات دشمن را به طور جدی تغییر دهند. محاسباتی که چهار سال پیش وبسایت رادیو بینالمللی فرانسه درباره آن با صراحت نوشته بود؛ «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد.» تا وقتی که ارزیابی غرب از دولت ایران چنین است، باید منتظر افزایش دومینویی فشار، تحریم و تهدید باشیم، تا جایی که این روزها سران آمریکا با صراحت و وقاحت از رویای تغییر رژیم نیز میگویند.
اینکه چرا امروز آمریکاییها سپاه را در سیبل دشمنی و تحریم قرار دادهاند، خود موضوعی مفصل است که تحلیلی مجزا میطلبد. واشنگتن در پی مهار و در صورت توان، قطع بازوهای قدرت جمهوری اسلامی است. آن که امروز در منطقه در مقابل طرحهای استعماری واشنگتن ایستاده و یک تنه همه آن نقشهها را نقش بر آب کرده است، همین نهاد انقلابی است. پوزه آمریکا در منطقه از جمله عراق، سوریه و یمن به خاک مالیده شده است. برای کشوری که ادعای ابرقدرتی دارد، شکست در مقابل جمهوری اسلامی ایران که از همه جهت تحت فشار و تحریم است، سرشکستگی کوچکی نیست و تحریم سپاه و متهم کردن آن به تروریسم، تعجبی ندارد.
آمریکاییها دهها پایگاه نظامی و حدود 50 هزار نیرو در منطقه دارند و گویا درسهای 8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران را فراموش کردهاند و شاید هم گمان میکنند آن نسل از پاسداران و بسیجیان دوران جنگ دیگر نیستند. شاید هم چهرههای خندان و آداب دیپلماتیک دوران مذاکرات آنان را دچار این توهم کرده است که واکنش به خصومتها از پرتاب خودکار فراتر نخواهد رفت، اما باید بدانند که سخت در اشتباه هستند و اگر قرار است آنان حد و مرزی در دشمنی و وقاحت نشناسند، لزوماً پاسخ خود را در نشست بعدی کمیسیون مشترک برجام و از سوی دیپلماتهایی با کت و شلوار شیک نخواهند گرفت.
حکایت خوشخیالیهای دیروز برخی دولتمردان در ماجرای مذاکره و توافق هستهای و وضعیت در حال احتضار برجام و توجیههای عجیب و غریب آنان است. مجلس نمایندگان آمریکا طرح تحریمهای ایران (به همراه روسیه و کره شمالی) را با درصدی درسآموز -419 موافق در برابر 3 مخالف- به تصویب رساند و این طرح به زودی دو گام باقیمانده تا تبدیل به قانون را طی خواهد کرد. بعد از این به مجلس سنا رفته و به رای گذاشته میشود و سپس برای امضا به کاخ سفید میرود. شواهد و قرائن نشان میدهد هیچ مانعی در این دو گام برای تبدیل تحریمهای جدید آمریکا به قانون وجود ندارد. طرح تحریمهای ایران چند هفته پیش در سنا با 98 رای موافق در برابر 2 رای مخالف به تصویب رسیده بود اما به دلیل ایجاد تغییرات و اضافه شدن تحریمهای روسیه و کره شمالی، باید یکبار دیگر در سنا مطرح شود.
پیش از هر چیز این نکته گفتنی است که نوع برخورد سنا و مجلس نمایندگان آمریکا با این ماجرا برای ما یک عبرت و درس و نمونهای از وحدت حول منافع ملی است. جمهوریخواهان و دموکراتها با همه اختلافات ریز و درشت در مسائل مختلف، وقتی پای مسئله منافع ملی و کلان - که در اینجا دشمنی با انقلاب اسلامی است- به میان میآید، همه اختلافها را اینگونه کنار گذاشته و وحدت کلمه را البته در راه باطل، اینگونه به نمایش میگذارند! این موضوع باید برای همه جناحها و نهادهای سیاسی کشور بخصوص مجلس شورای اسلامی یک درس باشد.
اما روز گذشته آقای روحانی و عراقچی نسبت به این مصوبه کنگره آمریکا واکنش نشان دادند. رئیسجمهور در جلسه هیئت دولت گفت؛ تحریمهای ایران در واقع تکرار تحریمهای گذشته بود و این نشان آن است که حربه تحریم آمریکا نسبت به گذشته بسیار کند شده است. عراقچی نیز موضع مشابهی اتخاذ کرده و گفته است؛ قانون جدیدی که در حال تصویب است تحریم موضوع جدیدی ندارد، خوب است بدانید اینها جمعبندی و تجمیع تحریمهای قبلی غیرهستهای است!
این نوع موضعگیری و واکنش نسبت به اقدام آمریکاییها در نوع خود جالب و البته حاوی پیامدهای منفی و هزینهزاست. چرا که مدعی است اساساً تحریم جدیدی رخ نداده و همان تحریمهای گذشته است و ربطی هم به ماجرای توافق هستهای ندارد، چرا که مربوط به موضوعات غیرهستهای است! از دل این توجیه و پیام مسئلهای دیگر نیز ظاهر میشود که این روزها در میان عدهای به شدت رایج است و آن هم این تئوری که آمریکاییها درصدد هستند که کاری کنند تا ایران از برجام خارج شود و پس باید هوشیار بود و نقشه آنها را نقش برآب کرد!
این تئوری ناشی از این تصور و فرضیه غلط است که دولت جدید آمریکا با برجام مشکل داشته و درصدد نابود کردن آن است پس عقل و منطق حکم میکند، ما برعکس آن عمل کرده و با چنگ و دندان از توافق مراقبت کنیم. بررسی و دقت در مواضع ترامپ که روزی ادعا میکرد اگر به کاخ سفید برود برجام را پاره خواهد کرد، نشان میدهد او با محدود کردن و توقف برنامه هستهای ایران هیچ مخالفتی ندارد. حرف او چیز دیگری است و میگوید اولاً باید این محدودیتها را دائمی کرد و ثانیاً به حوزههای دیگر نیز گسترش داد که در حال حاضر توانایی موشکی جمهوی اسلامی در صدر نگرانیها و اولویتهای واشنگتن است.
منطق و مجرای این راهبرد نیز کاملاً روشن و مشخص است. از نظر آمریکا، جمهوری اسلامی با تحریم دچار مشکلات بزرگ و عدیده شده و چاره دیگری جز مذاکره و امتیاز دادن در موضوع هستهای نداشت، پس چرا نباید همین ساز و کار را در سایر حوزهها اعمال و تکرار کرد؟! عدهای در داخل کشور نیز شیپور این قضیه هستند و اگر برخی دولتمردان در خفا و گاهی با ایما و اشاره میگویند، آنان بیشرمانه و با بانگ بلند جار میزنند که برجام هستهای کافی نیست و برای حل مشکلات باید برجام موشکی و منطقهای و حقوق بشری و... نیز خلق کرد. وقتی هم که گفته میشود مگر از برجام یک چه خیری دیدهایم که از دو و سه آن ببینیم، میگویند بله امتیاز میدهیم و امتیازات زیادی هم هست اما چاره دیگری نیست!
دولتمردان کشورمان باید محاسبات دشمن را به طور جدی تغییر دهند. محاسباتی که چهار سال پیش وبسایت رادیو بینالمللی فرانسه درباره آن با صراحت نوشته بود؛ «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد.» تا وقتی که ارزیابی غرب از دولت ایران چنین است، باید منتظر افزایش دومینویی فشار، تحریم و تهدید باشیم، تا جایی که این روزها سران آمریکا با صراحت و وقاحت از رویای تغییر رژیم نیز میگویند.
اینکه چرا امروز آمریکاییها سپاه را در سیبل دشمنی و تحریم قرار دادهاند، خود موضوعی مفصل است که تحلیلی مجزا میطلبد. واشنگتن در پی مهار و در صورت توان، قطع بازوهای قدرت جمهوری اسلامی است. آن که امروز در منطقه در مقابل طرحهای استعماری واشنگتن ایستاده و یک تنه همه آن نقشهها را نقش بر آب کرده است، همین نهاد انقلابی است. پوزه آمریکا در منطقه از جمله عراق، سوریه و یمن به خاک مالیده شده است. برای کشوری که ادعای ابرقدرتی دارد، شکست در مقابل جمهوری اسلامی ایران که از همه جهت تحت فشار و تحریم است، سرشکستگی کوچکی نیست و تحریم سپاه و متهم کردن آن به تروریسم، تعجبی ندارد.
آمریکاییها دهها پایگاه نظامی و حدود 50 هزار نیرو در منطقه دارند و گویا درسهای 8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران را فراموش کردهاند و شاید هم گمان میکنند آن نسل از پاسداران و بسیجیان دوران جنگ دیگر نیستند. شاید هم چهرههای خندان و آداب دیپلماتیک دوران مذاکرات آنان را دچار این توهم کرده است که واکنش به خصومتها از پرتاب خودکار فراتر نخواهد رفت، اما باید بدانند که سخت در اشتباه هستند و اگر قرار است آنان حد و مرزی در دشمنی و وقاحت نشناسند، لزوماً پاسخ خود را در نشست بعدی کمیسیون مشترک برجام و از سوی دیپلماتهایی با کت و شلوار شیک نخواهند گرفت.