سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۳
آقای معروف! جای شاخ و شانه کشیدن، آدرس بده

چرا کسی سعید معروف را احضار نمی‌کند؟/ این ادبیات طلبکارانه از کجا می‌آید؟

متاسفانه این رفتارها، این ادبیات طلبکارانه و تهاجمی و اینکه هیچ کسی انگار در آن فدراسیون نیست که احضارت کند بگوید با خودت چند چندی، می شود معنای بازیکن سالاری.
کد خبر : ۳۷۴۶۰۲
صراط: روزنامه تماشاگران امروز در یادداشتی از کاپیتان تیم ملی والیبال خواسته رودررو با منتقدانش صحبت کند.

«فكر كنم آقايون كار(نا)شناس نمي‌تونن علاقه خودشونو به ميكروفون پنهان كنن. فقط خواستم به دوستاني كه راجع به اخلاق تو ورزش صحبت مي‌كنن اعلام كنم كه واليبال نيازي به معلم اخلاقي كه شما باشي نداره. حرفاي خيلي زيادي هست كه اگر زده بشه حتي نمي‌تونين سرتونو بلند كنيد. اگر دنبال چيزي هستيد و جراتشو داريد (البته كه نداريد) به جاي صحبت تو رسانه‌ها رو در رو حرف بزنيد تا جواب بشنويد و قضاوت مردم رو ببينيد.»

این ها جدیدترین بیانات سعید معروف است، کاپیتان تیم ملی والیبال که اینگونه مبارز طلبیده است. معلوم نیست می گوید منتقدان بیایند برای دعوا یا خواسته رودرروی‌شان بنشیند و پرسش و پاسخ کنند. بازیکنی که اگرچه از نظر فنی خیلی خوب است اما در همه این سال ها با رفتارهایش باعث شده انتقادها از والیبال ملی زیاد شود، درحالی این طور خط و نشان کشیده که در 3 یا 4 سال گذشته اصلا کسی یادش نیست در جلسه ای رسانه ای حاضر شده باشد. چه ایرادی دارد؟ اگر فکر می کند حرفی برای گفتن دارد، چرا در می رود پس؟ بیاید و بنشیند و رودررو بحث کند. حالا اگر یک مجری در برنامه رادیویی انتقادی کرده درباره بازیکن سالاری در تیم ملی والیبال، این حرف که فقط برای علی شاکری نیست. مگر دکتر خسرو ابراهیم، عضو هیات رئیسه فدراسیون والیبال همین حرف ها را نمی زند؟ مگر بقیه اهالی والیبال، همه آنهایی که سال ها قبل از شما تا سکوی آسیایی هم پیش رفتند از این حرف ها نمی زنند؟

چرا از اینستاگرامت تهدید می کنی؟ اگر منظورت نشستن در فضای رسانه ای است که دوستان عزیزتان در فدراسیون والیبال یک نشست بگذارند و با منتقدانت رودررو بنشین. اگر منظورت دعوا و شاخ به شاخ شدن است که دیگر نیازی به قضاوت مردم ندارد. احتمالا باید جایش را برای منتقدانی که می گویی پیامک کنی و منتظرشان بمانی.

آقای معروف عزیز! مشکل این است که شما ستاره شدی اما فراموش می کنی که برای مشهور و محبوب ماندن، نیاز داری که این برتری‌ات نسبت به هم‌نسلانت را با رفتارت نشان دهی. یک روز سر پاداش به مقامات دولتی می پری. روزی دیگر رژه المپیک را به بهانه ای واهی تحریم می کنی. بار بعد رفتار پرخاشگرانه ات با بازیکنان و مربیان و داوران حریف کار را به جایی می رساند که 4 بازیکن کوچپکتر تیم هم به خودشان اجازه بدهند هر چه دلشان می خواهد به یکی مثل خولیو ولاسکو بگویند و در ازای همه این رفتارها فدراسیون والیبال تمام قد پشتت می ایستد.

متاسفانه این رفتارها، این ادبیات طلبکارانه و تهاجمی و اینکه هیچ کسی انگار در آن فدراسیون نیست که احضارت کند بگوید با خودت چند چندی، می شود معنای بازیکن سالاری. حالا می توانی پشت هواداران قابل احترامت که احتمالا بیشترشان طیف جوان هستند پنهان شوی و هرچه دلت خواست شاخ و شانه بکشی، اما اگر واقعا حرفی داری و می توانی برایش استدلال منطقی بیاوری، بسم الله! هر کجا که بگویی قطعا همه آن منتقدان می آیند و حرف های‌شان را هم می زنند. آن وقت مشخص می شود این همه مربی ملی آیا ریگی به کفش دارند که از تو ایراد می گیرند؟