صراط: تحلیف، یعنی سوگند دادن. در فرهنگ دینی ما، بزرگترین سوگند ها، سوگند به خداوند است که تبعات فقهی و حقوقی بر آن مترتب است. رئیس جمهور در پیشگاه قرآن مجید و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند می خورد. این سوگند، یک سوگند شرعی و قانونی است و تمام تبعات شرعی و حقوقی سوگند به خداوند را داراست. در فرهنگ دینی ما سوگند دروغ به خداوند و شکستن سوگند، هر دو، تبعات بسیار سنگینی دارد. امام صادق علیه السلام فرمودند هر کس سوگند یاد کند در حالی که می داند دروغ می گوید، با خداوند وارد جنگ شده است. اگر سوگند دروغ، خسارات جانی و مالی به جامعه وارد کند، کسی که سوگند خورده ضامن خسارات است. شکستن «سوگند نیزتبعات سنگینی دارد.
شکستن سوگند، در حقیقت شکستن عهد با خداوند است که از اکبر کبائر شمرده شده و بی سامان شدن در دنیا و عذاب بزرگ آخرت را به دنبال خواهد داشت وَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ. رئیس جمهور محترم، حتما متن سوگند نامه را بارها با دقت خوانده و در معانی هر جمله فکر کرده است. فرازمهمی از سوگند نامه این جمله است :
«سوگند یاد می کنم... از هر گونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم و در حراست از، مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم .» خودکامگی چیست؟ ساده ترین تعریف خود کامگی، قانون گریزی است. یعنی رئیس جمهور نظرات شخصی را بر قانون مقدم بدارد و در توجیه این عمل خود بگوید این، خواست مردمی است که به من رأی دادند. این قانون شکنی ، مصداق روشن خودکامگی است. طبق قانون اساسی ، رئیس جمهور، رئیس قوه مجریه است، مجریه یعنی مسئول اجرای قانون. یعنی دولت
اجرا کننده قانون است نه قانونگذار. اجرا کننده سیاستها و قانونهایی که دستگاههای سیاستگذار و قانونگزار به او ابلاغ می کنند. بدیهی است که قوه مجریه، خودش حق سیاستگذاری و قانونگذاری ندارد و باید اصل تفکیک قوا را مراعات کند. اما این کار آسان نیست. تمرکز ثروت کشور دردست دولت، گاه سبب می شود رئیس جمهور و کابینه دچار غرور شوند و از این که اطاعت کننده و اجرا کننده سیاست ها و قانونها باشند سرباز زنند. شیطان های جن و انس در دولت ها وسوسه
می کنند و گاه دولت را به این حال می رسانند که می گوید من سیاست ابلاغ شده یا قانون ابلاغ شده را قبول ندارم و طبق نظر خودم عمل میکنم. اهرم اجرایی این خود محوری هم بودجه است، هر دستگاهی به این عمل نادرست دولت تن ندهد با مشکل بودجه مواجه می شود. این حالت، واضح ترین شکل خودکامگی است که در عملکرد دولت های
گذشته مواردی از آن دیده شده ودر مقاطعی کشور را با بحران روبهرو کرده است. اگر سیاستهای اقتصاد مقاومتی که به طور قانونی به دولت ابلاغ شده ، خلاف سلیقه اقتصادی دولت باشد و پنج سال، در مسیر های بی سر انجام آیین نامه نویسی سرگردان بماند و حالا فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی بگوید حتی مدیران مان هم به آن عمل نمی کنند واگر به جای اقتصاد مقاومتی ، اقتصاد آسیب پذیر لیبرال سرمایه داری اجرایی شود ، این مصداق خودکامگی است و تأسف بارتر این است که برجسته ترین شخصیت اقتصادی دولت، در سخنرانی عمومی خود بگوید اقتصاد مقاومتی آناست که به نظام سرمایه داری جهانی نزدیک شویم وآنقدر اعتماد سازی کنیم تا در کشور ما
سرمایه گذاری کلان کنند و در این صورت چون منافع پیدا می کنند، دیگر ما را تحریم نخواهند کرد و در این صورت اقتصاد ما در برابر تحریم مقاوم خواهد شد !. این، مصداق خود کامگی است.
اگر دولت برنامه پنج ساله ششم توسعه را که مصوب قانونی مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام است و به او ابلاغ شده، نپسندد و به همین دلیل، آن را در عمل متوقف کند و مملکت، نیمی از سال را بدون برنامه سرکند و به جای آن سند توسعه پایدار سازمان ملل که مورد پسند دولت است در دستور کار قرار گیرد، این مصداق خودکامگی است. اگر دولت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را که سند قانونی کشور است و برای اجرا به دولت ابلاغ شده،پنج سال کنار بگذارد و به جای آن سند 2030 را که مورد پسندش بوده ، اجرایی کند، مصداق خودکامگی است. پیش گرفتن این رویه، شکستن سوگندی است که رئیس جمهور در مجلس یاد کرده است. تعهد دیگر
رئیس جمهور در مراسم تحلیف، حمایت از آزادی و حرمت اشخاص است. طبیعی است که حساس ترین بخش از این تعهد، مر بوط به منتقدین است، چراکه تأیید کنندگان دولت به بهترین نحو از آزادی برخوردارند و حرمت شان هم حفظ می شود. اگر دولت و دولتمردان، در مقابل انتقاد کارشناسان، مسئولان و رسانه های منتقد ، انبوهی از ناسزاها، تحقیرها و توهین ها را نثار کنند و با تهمت های ناروا، حرمت آنها را بشکنند و به برخوردهای تنبیهی تهدیدشان کنند، در حقیقت سوگند خود را شکسته اند و اگر هنگام سوگند، قصد تغییر این رویه را نداشته باشند این سوگند، مصداق سوگند دروغ خواهد بود. تعهد دیگر رئیس جمهور در مراسم تحلیف، حراست از استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور است. اگر در دولت تفکری فعال باشد که اساسا استقلال را در تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نفی کند و خواستار هضم شدن در دهکده جهانی باشد و بر اساس آن ، سیاستگذاری و برنامه ریزی کند، سوگند را شکسته است و اگر باوجود این تفکر و این اراده سوگند یاد کرده باشد، مصداق سوگند دروغ است.تعهد دیگررئیس جمهور در مراسم تحلیف، دفاع از مرزهاست. اگر دولت همزمان با ایجاد ناتوی عربی، نیروهای نظامی را که پاسدار مرزهای جغرافیایی هستند تضعیف کند وبودجه آنها را کاهش دهد، اگر در زمانه ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی را که یک ستاد قانونی و رسمی کشور است ، پنج سال نیمه تعطیل نگه دارند و هم زمان طبق سلیقه خود، بدون برنامه مشخص ، مرزها را به روی فضای مجازی دشمن بگشاید، سوگند خود را شکسته است.
کرسی ریاست جمهوری، روی مرزی بین بهشت و دوزخ قرار گرفته است. اگر شرایط ذکر شده در قانون اساسی و حکم تنفیذ و تعهدات تحلیف، رعایت شود و التزام عملی نسبت به آنها وجود داشته باشد، رئیس جمهور، تضمین کننده بهشت برای دولتمردان و رشد و پیشرفت برای ایران اسلامی است و اگر شرایط تنفیذ حفظ نشود و تعهدات جلسه تحلیف زیر پا گذاشته شود، رئیس جمهور تضمین کننده دوزخ برای دولتمردان و تفرقه و بحران و عقب ماندگی برای کشور است. این که در چهار سال آینده کدام یک از دو راه پیموده می شود، به عزم و اراده رئیس جمهور مرتبط است. انتخاب وزرا و سابقه فکر و عمل آنها نشان دهنده راه آینده دولت است و امید است رئیس جمهور محترم همانگونه که در دعای خود در روز تنفیذ از خداوند صدق را طلب کردند، در سخن و در عمل و در سوگند، صدق را سرلوحه کار خود قرار دهند تا ازحمایت و نصرت الهی برخوردار شوند "رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْک سُلْطاناً نَصِیراً".
شکستن سوگند، در حقیقت شکستن عهد با خداوند است که از اکبر کبائر شمرده شده و بی سامان شدن در دنیا و عذاب بزرگ آخرت را به دنبال خواهد داشت وَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ. رئیس جمهور محترم، حتما متن سوگند نامه را بارها با دقت خوانده و در معانی هر جمله فکر کرده است. فرازمهمی از سوگند نامه این جمله است :
«سوگند یاد می کنم... از هر گونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم و در حراست از، مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم .» خودکامگی چیست؟ ساده ترین تعریف خود کامگی، قانون گریزی است. یعنی رئیس جمهور نظرات شخصی را بر قانون مقدم بدارد و در توجیه این عمل خود بگوید این، خواست مردمی است که به من رأی دادند. این قانون شکنی ، مصداق روشن خودکامگی است. طبق قانون اساسی ، رئیس جمهور، رئیس قوه مجریه است، مجریه یعنی مسئول اجرای قانون. یعنی دولت
اجرا کننده قانون است نه قانونگذار. اجرا کننده سیاستها و قانونهایی که دستگاههای سیاستگذار و قانونگزار به او ابلاغ می کنند. بدیهی است که قوه مجریه، خودش حق سیاستگذاری و قانونگذاری ندارد و باید اصل تفکیک قوا را مراعات کند. اما این کار آسان نیست. تمرکز ثروت کشور دردست دولت، گاه سبب می شود رئیس جمهور و کابینه دچار غرور شوند و از این که اطاعت کننده و اجرا کننده سیاست ها و قانونها باشند سرباز زنند. شیطان های جن و انس در دولت ها وسوسه
می کنند و گاه دولت را به این حال می رسانند که می گوید من سیاست ابلاغ شده یا قانون ابلاغ شده را قبول ندارم و طبق نظر خودم عمل میکنم. اهرم اجرایی این خود محوری هم بودجه است، هر دستگاهی به این عمل نادرست دولت تن ندهد با مشکل بودجه مواجه می شود. این حالت، واضح ترین شکل خودکامگی است که در عملکرد دولت های
گذشته مواردی از آن دیده شده ودر مقاطعی کشور را با بحران روبهرو کرده است. اگر سیاستهای اقتصاد مقاومتی که به طور قانونی به دولت ابلاغ شده ، خلاف سلیقه اقتصادی دولت باشد و پنج سال، در مسیر های بی سر انجام آیین نامه نویسی سرگردان بماند و حالا فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی بگوید حتی مدیران مان هم به آن عمل نمی کنند واگر به جای اقتصاد مقاومتی ، اقتصاد آسیب پذیر لیبرال سرمایه داری اجرایی شود ، این مصداق خودکامگی است و تأسف بارتر این است که برجسته ترین شخصیت اقتصادی دولت، در سخنرانی عمومی خود بگوید اقتصاد مقاومتی آناست که به نظام سرمایه داری جهانی نزدیک شویم وآنقدر اعتماد سازی کنیم تا در کشور ما
سرمایه گذاری کلان کنند و در این صورت چون منافع پیدا می کنند، دیگر ما را تحریم نخواهند کرد و در این صورت اقتصاد ما در برابر تحریم مقاوم خواهد شد !. این، مصداق خود کامگی است.
اگر دولت برنامه پنج ساله ششم توسعه را که مصوب قانونی مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام است و به او ابلاغ شده، نپسندد و به همین دلیل، آن را در عمل متوقف کند و مملکت، نیمی از سال را بدون برنامه سرکند و به جای آن سند توسعه پایدار سازمان ملل که مورد پسند دولت است در دستور کار قرار گیرد، این مصداق خودکامگی است. اگر دولت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را که سند قانونی کشور است و برای اجرا به دولت ابلاغ شده،پنج سال کنار بگذارد و به جای آن سند 2030 را که مورد پسندش بوده ، اجرایی کند، مصداق خودکامگی است. پیش گرفتن این رویه، شکستن سوگندی است که رئیس جمهور در مجلس یاد کرده است. تعهد دیگر
رئیس جمهور در مراسم تحلیف، حمایت از آزادی و حرمت اشخاص است. طبیعی است که حساس ترین بخش از این تعهد، مر بوط به منتقدین است، چراکه تأیید کنندگان دولت به بهترین نحو از آزادی برخوردارند و حرمت شان هم حفظ می شود. اگر دولت و دولتمردان، در مقابل انتقاد کارشناسان، مسئولان و رسانه های منتقد ، انبوهی از ناسزاها، تحقیرها و توهین ها را نثار کنند و با تهمت های ناروا، حرمت آنها را بشکنند و به برخوردهای تنبیهی تهدیدشان کنند، در حقیقت سوگند خود را شکسته اند و اگر هنگام سوگند، قصد تغییر این رویه را نداشته باشند این سوگند، مصداق سوگند دروغ خواهد بود. تعهد دیگر رئیس جمهور در مراسم تحلیف، حراست از استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور است. اگر در دولت تفکری فعال باشد که اساسا استقلال را در تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نفی کند و خواستار هضم شدن در دهکده جهانی باشد و بر اساس آن ، سیاستگذاری و برنامه ریزی کند، سوگند را شکسته است و اگر باوجود این تفکر و این اراده سوگند یاد کرده باشد، مصداق سوگند دروغ است.تعهد دیگررئیس جمهور در مراسم تحلیف، دفاع از مرزهاست. اگر دولت همزمان با ایجاد ناتوی عربی، نیروهای نظامی را که پاسدار مرزهای جغرافیایی هستند تضعیف کند وبودجه آنها را کاهش دهد، اگر در زمانه ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی را که یک ستاد قانونی و رسمی کشور است ، پنج سال نیمه تعطیل نگه دارند و هم زمان طبق سلیقه خود، بدون برنامه مشخص ، مرزها را به روی فضای مجازی دشمن بگشاید، سوگند خود را شکسته است.
کرسی ریاست جمهوری، روی مرزی بین بهشت و دوزخ قرار گرفته است. اگر شرایط ذکر شده در قانون اساسی و حکم تنفیذ و تعهدات تحلیف، رعایت شود و التزام عملی نسبت به آنها وجود داشته باشد، رئیس جمهور، تضمین کننده بهشت برای دولتمردان و رشد و پیشرفت برای ایران اسلامی است و اگر شرایط تنفیذ حفظ نشود و تعهدات جلسه تحلیف زیر پا گذاشته شود، رئیس جمهور تضمین کننده دوزخ برای دولتمردان و تفرقه و بحران و عقب ماندگی برای کشور است. این که در چهار سال آینده کدام یک از دو راه پیموده می شود، به عزم و اراده رئیس جمهور مرتبط است. انتخاب وزرا و سابقه فکر و عمل آنها نشان دهنده راه آینده دولت است و امید است رئیس جمهور محترم همانگونه که در دعای خود در روز تنفیذ از خداوند صدق را طلب کردند، در سخن و در عمل و در سوگند، صدق را سرلوحه کار خود قرار دهند تا ازحمایت و نصرت الهی برخوردار شوند "رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْک سُلْطاناً نَصِیراً".