صراط: صادق زیباکلام که دیروز چند ساعتی را در دادسرای فرهنگ و رسانه بود و برایش وثیقه 50 میلیونی صادر شد، گفت: میخواهم از خیلی کسانی که آنها را نمی شناختم اما اظهار تمایل کرده بودند که بیایند و سند بگذارند، تشکر کنم.
خبر احضار صادق زیباکلام به دادگاه فرهنگ و رسانه دیروز از خبرهایی بود که در فضای مجازی بسیار بازتاب داشت. مصاحبه ای با رادیو دویچوله(DW) درباره حسین فریدون موجب شد تا او برای ارائه توضیحاتی درباره اتهام تشویش اذهان عمومی به دادسرا احضار شود.
زیباکلام در گفت و گویی با خبرآنلاین در این باره گفت: احضاریه که آمد من برای برای بازپرسی به دادسرای فرهنگ و رسانه رفتم. البته برخورد آقای قاسم زاده بازپرس محترم با من بسیار خوب بود. ایشان بیشتر از آنکه من را در هیبت یک متهم ببیند در هیبت یک استاد دانشکده حقوق میدید و خیلی با احترام با من برخورد کرد، در عین حال در کار خود نیز جدی بود و خیلی سئوالات دقیق و محکم از منظر حقوقی مطرح کرد. بعد از 2-3 ساعت سوال و جواب که به صورت کتبی بود به من تفهیم اتهام شد که نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه قوه قضائیه کردم و برای من قرار وثیقه صادر شد تا یک نفر بیاید ضمانت کند. بر همین اساس یکی از دوستان آمد و ضامن شد تا من تا زمانی که دادگاه احضارم می کند بتوانم آزاد باشم. البته آقای علیرضا نکویی مدیرمسئول روزنامه قانون پیگیر بود، با وجودی که موضوع احضار من به دادسرای فرهنگ و رسانه خیلی به آن روزنامه مربوط نمی شد اما وکیلش را فرستاد تا ضمانت من را انجام دهد. باید صبر کنیم تا دادگاه انقلاب من را احضار کند و ببنیم نظر قاضی دادگاه چه خواهد بود.
او سپس در پاسخ به اینکه "وکیل آقای نکویی برای شما وثیقه گذاشت؟" گفت: بله، آقای بازپرس 50 میلیون تومان قرار تأمین صادر کرد، البته ایشان بسیار محبت کرد هم میزان قرار کم بود و هم اینکه یک نفر ضامن را کافی دانست. دفعه قبل که من احضار بودم گفتند 2 نفر باید بیایند و کفالت بدهند.
زیباکلام گفت که وثیقه 50 میلیونی را نداشته که خودش آن را تامین کند. او ادامه داد: البته خیلی ها و جمع کثیری در تلگرام پیام دادند و پیامک کردند که حاضرند بیایند برای آزادی من سند بگذارند. یکی از گرفتاری من بعد از آنکه ساعت 2 بعد از ظهر از دادسرا بیرون آمدم این بود که تشکر کنم از خیلی کسانی که آنها را نمی شناختم اما آنها اظهار تمایل کرده بودند که بیایند و سند بگذارند. حتي برخي می خواستند جواز کسبشان را بگذارند.
او در بخش دیگری از این گفت و گو اظهار کرد که اگر اتهامم در دادگاه تأیید شود، محکوميتم چیزی بین یک تا سه سال حبس خواهد بود. جرم تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی یک تا سه سال حبس دارد. من شانس آوردم که اتهام اقدام علیه امنیت ملی را در پرونده ام نیاوردند؛ اگر آن بود که دیگر هیچی! حکم احتمالی بالاتر می رفت. شانس آوردم هم در پرونده قبلی ام و هم در پرونده فعلی ام پای اقدام علیه امنیت ملی به میان نیامده است.
تمام تلاشم را می کنم که پایم به اوین کشیده نشود. خیلی ها در این مملکت شاید افتخار کنند که به زندان اوین بروند اما من افتخاری نمی دانم که به زندان بروم. کلی کار نوشتنی و تدریس دارم و فکر می کنم واقعا اتلاف وقت است که من به اوین بروم. کلی کارهای در دست نگارش همچون بررسی مسئله جنگ، کتاب «رضاشاه» و کتاب «چرا انقلاب ضد آمریکا شد» دارم. اگر به اوین بروم دچار افسردگی می شوم. به همین خاطر تمام تلاش خودم را صرف خواهم کرد که کار به اوین نکشد. سه سال پیش هم همین کار را کردم. اگر خدایی نکرده کارم به اوین بکشد هم به هیچ وجه اعتصاب غذا نمی کنم، بلکه سعی می کنم خاویار و ویتامین بخورم تا زنده باشم و بسته شدن اوین را در طول حیاتم ببینم! برعکس اعتصاب غذا در زندان معتقدم که «ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی- آن روز مبارک در عالم قفسی نیست».
خبر احضار صادق زیباکلام به دادگاه فرهنگ و رسانه دیروز از خبرهایی بود که در فضای مجازی بسیار بازتاب داشت. مصاحبه ای با رادیو دویچوله(DW) درباره حسین فریدون موجب شد تا او برای ارائه توضیحاتی درباره اتهام تشویش اذهان عمومی به دادسرا احضار شود.
زیباکلام در گفت و گویی با خبرآنلاین در این باره گفت: احضاریه که آمد من برای برای بازپرسی به دادسرای فرهنگ و رسانه رفتم. البته برخورد آقای قاسم زاده بازپرس محترم با من بسیار خوب بود. ایشان بیشتر از آنکه من را در هیبت یک متهم ببیند در هیبت یک استاد دانشکده حقوق میدید و خیلی با احترام با من برخورد کرد، در عین حال در کار خود نیز جدی بود و خیلی سئوالات دقیق و محکم از منظر حقوقی مطرح کرد. بعد از 2-3 ساعت سوال و جواب که به صورت کتبی بود به من تفهیم اتهام شد که نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه قوه قضائیه کردم و برای من قرار وثیقه صادر شد تا یک نفر بیاید ضمانت کند. بر همین اساس یکی از دوستان آمد و ضامن شد تا من تا زمانی که دادگاه احضارم می کند بتوانم آزاد باشم. البته آقای علیرضا نکویی مدیرمسئول روزنامه قانون پیگیر بود، با وجودی که موضوع احضار من به دادسرای فرهنگ و رسانه خیلی به آن روزنامه مربوط نمی شد اما وکیلش را فرستاد تا ضمانت من را انجام دهد. باید صبر کنیم تا دادگاه انقلاب من را احضار کند و ببنیم نظر قاضی دادگاه چه خواهد بود.
او سپس در پاسخ به اینکه "وکیل آقای نکویی برای شما وثیقه گذاشت؟" گفت: بله، آقای بازپرس 50 میلیون تومان قرار تأمین صادر کرد، البته ایشان بسیار محبت کرد هم میزان قرار کم بود و هم اینکه یک نفر ضامن را کافی دانست. دفعه قبل که من احضار بودم گفتند 2 نفر باید بیایند و کفالت بدهند.
زیباکلام گفت که وثیقه 50 میلیونی را نداشته که خودش آن را تامین کند. او ادامه داد: البته خیلی ها و جمع کثیری در تلگرام پیام دادند و پیامک کردند که حاضرند بیایند برای آزادی من سند بگذارند. یکی از گرفتاری من بعد از آنکه ساعت 2 بعد از ظهر از دادسرا بیرون آمدم این بود که تشکر کنم از خیلی کسانی که آنها را نمی شناختم اما آنها اظهار تمایل کرده بودند که بیایند و سند بگذارند. حتي برخي می خواستند جواز کسبشان را بگذارند.
او در بخش دیگری از این گفت و گو اظهار کرد که اگر اتهامم در دادگاه تأیید شود، محکوميتم چیزی بین یک تا سه سال حبس خواهد بود. جرم تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی یک تا سه سال حبس دارد. من شانس آوردم که اتهام اقدام علیه امنیت ملی را در پرونده ام نیاوردند؛ اگر آن بود که دیگر هیچی! حکم احتمالی بالاتر می رفت. شانس آوردم هم در پرونده قبلی ام و هم در پرونده فعلی ام پای اقدام علیه امنیت ملی به میان نیامده است.
تمام تلاشم را می کنم که پایم به اوین کشیده نشود. خیلی ها در این مملکت شاید افتخار کنند که به زندان اوین بروند اما من افتخاری نمی دانم که به زندان بروم. کلی کار نوشتنی و تدریس دارم و فکر می کنم واقعا اتلاف وقت است که من به اوین بروم. کلی کارهای در دست نگارش همچون بررسی مسئله جنگ، کتاب «رضاشاه» و کتاب «چرا انقلاب ضد آمریکا شد» دارم. اگر به اوین بروم دچار افسردگی می شوم. به همین خاطر تمام تلاش خودم را صرف خواهم کرد که کار به اوین نکشد. سه سال پیش هم همین کار را کردم. اگر خدایی نکرده کارم به اوین بکشد هم به هیچ وجه اعتصاب غذا نمی کنم، بلکه سعی می کنم خاویار و ویتامین بخورم تا زنده باشم و بسته شدن اوین را در طول حیاتم ببینم! برعکس اعتصاب غذا در زندان معتقدم که «ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی- آن روز مبارک در عالم قفسی نیست».