ای امتداد روضه، برایم سخن بگو
تو محسنِ بدونِ سری، از حسن بگو
با خاکِ شام خون تو آمیخته، ولی
از خاکِ کوچه های مدینه به من بگو
قصه به سر رسیده و سرنیزه ها و شام
از رازِ سربلندِ سرِ بی بدن بگو
از پاره پاره های تنی زیر دست و پا
از قطع نامه های حقوقِ کفن بگو
از نامه هایِ کوفیِ خوش خطِ پر فریب
از ماجرای گم شدن پیرهن بگو
از آب، از رباب، از آن روزِ انقلاب
از یوسفی که دست ندارد به تن بگو
ای امتداد روضه، ببین! حالِ ما بد است
حرفی برای خوب تر از این شدن بگو
"نه دینِ ما به جا و نه دنیای ما تمام"
چیزی برای این همه بی خویشتن بگو
"از حق بریده ایم و به باطل نمی رسیم"
راهی برای رفتن و برخواستن بگو
عمری تمام آنچه که بردیم باختیم
این بار از حلاوت دل باختن بگو
تو شرق و عشق غرب و من ایران غم زده
از غصه های هر شبه ی این وطن بگو
از دردِ نانِ مردمِ اطرافِ شهرِ ما!
از بغض های کارگر معـدن بگو
از کوه های پر خطر و کوره راه ها
از کوله بر در این شب پر راهزن بگو
از زوج های یکسره درگیر تا طلاق
یا از نگاهِ جالبِ قاضی به زن بگو!
از مجلسی که دغدغه اش یکسره شده
تصویر و عکس خویشتن انداختن بگو
از کارهای مخفیِ مداحِ محترم
از دستمزدِ خواندنِ بی خواستن بگو
یا از حجاب مجری اخبار در فرنگ
یا از حجاب گمشده ی پیرزن بگو
از اختلاس های کلانِ همیشگی
از وعده دادن و پس از آن جِر زدن بگو
گفتم بگو، ولی تو از اینها گذشته ای
با ما که مانده ایم در آن کاملاً بگو
رحمی، مدافعِ حرمِ سر جدا، دمی
از امتداد روضه برایم سخن بگو
به گزارش ایسکانیوز، ناصر فروغی فر دانش آموخته ارشد ادبیات نمایشی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد است. وی در جشنواره دانشجویی دفاع مقدس جوایزی از جمله نفر برتر داستان کوتاه کشوری را کسب کرده است.
