سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۸
محمد متوسلانی مطرح کرد

ماجرای تعقیب و گریز علی نصیریان با سگ بازیگر! / چرا «کفش های میرزا نوروز» به آمریکا نرفت؟

کد خبر : ۳۷۶۸۹۵

صراط: نزدیک به 35 سال می‌گذرد از زمانی که طرح اولیه فیلم «کفش‌های میرزانوروز» روی کاغذ آمد، فیلمی در ژانر کمدی که تنها با 6 میلیون تومان ساخته شد و هنوز که هنوز است بسیاری از علاقه مندان سینما با آن خاطره دارند.


به گزارش جام جم آنلاین، «کفش‌های میرزانوروز» از آن دست فیلم‌هایی است که شاید بسیاری از ما آن را بیشتر از یک بار تماشا کرده باشیم،‌ فیلمی با نقش‌آفرینی علی نصیریان و محمدعلی کشاورز و به کارگردانی محمد متوسلانی.

قصه چگونگی تولید «کفش‌های میرزا نوروز» مانند دیگر فیلم‌های ماندگار سینما قصه‌ای جالب و شنیدنی است که ما در گفت‌وگو با محمد متوسلانی برای نخستین بار آن را بازگو کرده ایم.

فیلمنامه از آکسفورد آمد!

محمد متوسلانی، کارگردان و بازیگر که این روزها 82 سالگی را پشت سر گذاشته است، درباره چگونگی آغاز پروژه کفش‌های میرزا نوروز به جام‌جم آنلاین گفت: طرح اولیه کار را آقای هوشنگ نورالهی تهیه کننده در اختیار من قرار دادند، این طرح را خانم سوسن تسلیمی بر اساس یک قصه کهن به نام «کفش‌های ابوالقاسم تنبوری» نوشتند که کتاب آن در آکسفورد نگهداری می‌شد، من آن را از اول مجدد بررسی کردم و سکانس بندی جدیدی برایش درنظر گرفتم.

بهرام بیضایی وارد می‌شود

متوسلانی افزود: مساله مهم در این کار دیالوگ نویسی بود،‌ چون قصه زمان نداشت، من از آقای بهرام بیضایی خواهش کردم کار دیالوگ نویسی را انجام دهند ایشان هم پذیرفتند و با لحنی خاص که ریتم و موسیقی داشت کار دیالوگ نویسی را انجام دادند ولی چون کار ما موزیکال نبود احساس کردم ممکن است خسته کننده شود برای همین قدری دیالوگ‌ها را ساده تر کردیم ولی اصل مایه و اساس دیالوگ همان‌ها بود که آقای بیضایی نوشتند، ایشان اسم فیلمنامه را هم «کفش‌های مبارک» گذاشته بودند که بعد به کفش‌های مرزانوروز تغییرش دادیم.

لوکیشن ها: قزوین، عالی قاپوی اصفهان و سرچشمه تهران

از متوسلانی درباره لوکیشن فیلم پرسیدم، او پاسخ داد: بیشتر صحنه‌ها را در اطراف قزوین فیلمبرداری کردیم، بخشی را در اصفهان و عالی قاپو و شهرک سینمایی، اما خود خانه میرزا نوروز تهران بود در منطقه سرچشمه خانه میرخانی‌ها که به هنر خوشنویسی شهرت دارند و آن خانه را با نامه نگاری از میراث فرهنگی گرفتیم و لوکیشن خانه میرزا شد.

فیلم چه سالی تولید شد؟

کارگردان کفش‌های میرزا نوروز همچنین درباره سال تولید و هزینه‌های آن هم توضیحات جالبی داشت، او به جام جم آنلاین گفت: سال 62 بود که همه چیز را نهایی کردیم، پیش تولید قدری طولانی شد تا لباس‌ها آماده شود، انتخاب بازیگران و گذشتن از فصل سرما و زمستان ... باعث شد که تقریبا اصل کار را در سال 63 آغاز کنیم و نهایتا سال 64 هم فیلم به نمایش درآمد. هزینه تولید هم آن موقع 6 میلیون تومان بود و از نظر بازگشت سرمایه هم خوب بود هرچند می‌توانست بیشتر هم باشد.

متوسلانی ادامه داد: آن موقع شرایط کشور جنگی بود، بمباران، موشک باران و مردم نیاز به امید و روحیه هم داشتند و این فیلم خوشبختانه توانست بین مردم جای خودش را باز کند.

حضور جهانی کفش‌های میرزا نوروز

اگرچه شاید در دهه شصت سینمای ایران مانند امروز در جهان شناخته شده نبود، اما جالب است بدانید که کفش‌های میرزا نوروز هواداران جهانی و جشنواره‌ای هم داشته است، به گفته متوسلانی این فیلم در جشنواره تاشکند تجلیل شد و همچنین در افتتاحیه جشنواره فیلم استامبول هم به نمایش درآمد.

متوسلانی یک خاطره بامزه از حضور این فیلم در یک رویداد خارجی هم دارد و در این رابطه گفت: مسئولان جشنواره پورتلند آمریکا برای نمایش فیلم اعلام آمادگی کردند و دعوت نامه فرستادند بعد از مشکلات فراوان برای ارسال نسخه زیرنویس انگلیسی و ... موافقت فارابی را هم گرفتیم و نسخه ارسال شد اما به گوش وزارت خارجه رسیده بود و آنها گفتند ما با آمریکا رابطه‌ای نداریم و فیلم هم نباید ارسال می‌کردید و خلاصه حضورش در آن جشنواره کنسل شد.

سگ دردسرساز

خاطره بامزه دیگری که متوسلانی روایت کرد مربوط به سکانسی بود که در آن یک سگ باید دنبال علی نصیریان می‌دوید، او توضیح داد: ما در بخشی از فیلم سگی داشتیم که نقش داشت و باید دنبال آقای نصیریان می‌کرد، برای این که این سگ بدود سمت آقای نصیریان ما یک دعوای ساختگی با صاحب سگ درست کردیم تا سگ به سمت صاحبش بدود و ما فیلمبرداری کنیم، چندباری از این حربه استفاده کردیم اما خب سگ هم حیوان باهوشی است متوجه شد که ما به اصطلاح سرکارش می‌گذاریم و دیگر گول نمی‌خورد،‌ یک بار هم آقای نصیریان باید در یک سکانس به سمت سگ،‌ سنگ پرتاب می‌کرد که سگ هم ماجرا را جدی گرفت و به سمت آقای نصیریان حمله کرد و ایشان فرار می‌کردند و سگ هم دنبالش و خلاصه یک تعقیب و گریز حسابی بین آقای نصیریان و آن سگ رخ داد که البته به خیر گذشت.