صراط: یمن در آستانه یک تحول مهم سیاسی و امنیتی قرار دارد، اختلافات امارات و عربستان از یک طرف و اختلافات حزب «الاصلاح و التنمیه» با عربستان و امارات از سوی دیگر از تحولی مهم خبر میدهند. کیهان در یادداشتی به قلم سعدالله زارعی نوشت: بر این اساس «حزب مؤتمر» به رهبری علیعبدالله صالح تلاش میکند تا موقعیت سیاسی خانواده و حزب خود را ارتقاء ببخشد. تظاهرات همزمان دیروز هواداران انصار در صنعا و اجتماع هواداران مؤتمر در میدان «سبعین» براین اساس صورت گرفته است. در خصوص این روند گفتنیهایی وجود دارد:
1- نزدیک به 30 ماه از آغاز جنگ رژیم سعودی که با پیوستن امارات به آن، نام «ائتلاف عربی- اسلامی» یافت، میگذرد و در این میان ریاض و ابوظبی تنها توانستهاند بر بخشهایی از جنوب یمن که از ابتدا هم انصارالله در آن نفوذ چندانی نداشت مسلط شوند و بخش اعظم مناطق تاریخی موسوم به «یمن شمالی» کماکان در سیطره انصارالله و مؤتلفین آن میباشد که شامل سواحل حساس دریای سرخ نیز میشود. این در حالی است که عربستان عملاً از سوی سازمان ملل، کشورهای غربی، دولتهای عربی و بسیاری از دولتهای اسلامی برای، هر اقدامی که علیه مردم یمن لازم میداند، چک سفید امضا گرفته است. با این وصف باقی ماندن مناطق شمالی در دستان قدرتمند انصارالله یک رویداد سخت برای مقامات ریاض و ابوظبی و مؤتلفین آنان به حساب میآید. محمد بن سلمان که گمان میکرد خویشتنداری ملک عبدالله از درگیر شدن با گروهی که او هنوز آنها را «حوثیها» میخواند، از سر ترس و نداشتن جمعبندی درست از میزان توانایی واقعی انصار و زیدیهای یمن بوده است، جنگ پرشدت علیه یمن را در مقام وزیر دفاع آغاز کرد ولی در عمل نتوانست آنگونه که پیشبینی میکرد از آن خلاصی یابد. 30 ماه جنگ برای کشوری که پیش از این جنگی ندیده و در هیچ جنگی حضور فیزیکی و مستقیم نداشته است، زمان کمی نیست.
2- طولانی شدن جنگ دو مؤتلف اصلی داخلی و خارجی عربستان را نیز در شرایط خاصی قرار داد، امارات با درک ناتوانی فرمانده ارتش سعودی در مدیریت جنگ لااقل از 15 ماه گذشته راه خود را جدا کرد و با تلاش زیاد توانست بر بخشهای حساسی از دو استان جنوبی «حضرموت» و «شبعا» سیطره پیدا کند که البته کمی بعد معلوم شد میان فرمانده ارتش امارات و سران «انصارالشریعه» - نام القاعده در یمن- که پیش از این مناطق یاد شده را در اختیار داشتند توافق صورت گرفته است. امارات اخیراً یک طرح سیاسی هم دنبال کرد که با دولت سعودی در این خصوص گفتگویی نکرده بود. ظاهر طرح امارات بازسازی رژیم علیعبدالله صالح و حاکمیت حزب مؤتمر برای پایان دادن به بحران سیاسی و امنیتی یمن بود. براین اساس حدود یک سال پیش جانشین حاکم امارات- محمد بن زاید- احمد علی عبدالله صالح- پسر رئیسجمهور اسبق- را به ابوظبی دعوت کرد و آمادگی خود را برای پذیرش ریاست جمهوری و تشکیل دولتی به رهبری او اعلام نمود.
امارات تحولات یمن را اینگونه جمعبندی کرده بود، بحران یمن راه حل نظامی ندارد، انصارالله را نمیتوان نادیده گرفت، امکان پذیرش منصورهادی و دولت منصوب او در یمن وجود ندارد، ریاست جمهوری احمد علی صالح از سوی قبایل یمنی پذیرفته میشود، با به قدرت رسیدن احمد علی میتوان در یک فرایند سیاسی- امنیتی انصارالله را ابتدا خلع سلاح و سپس از صحنه سیاسی نیز حذف نمود، چون عربستان برای یمن راه حل ندارد به راه حل امارات تن میدهد و دستآخر اینکه سازمان ملل مخالفتی با بازسازی قدرت سابق یمن ندارد و حکومت «صالح جوان» را میپذیرد اما در هفتههای اخیر اتفاقاتی روی داد که از نادرستی بسیاری از گزارههای جمعبندی امارات حکایت دارد.
3- علیعبدالله صالح که از همان دقایق اولیه کنار گذاشته شدن توسط شورای همکاری خلیج فارس در 2012 و در قالب طرح موسوم به «مبادره خلیجی»- یا برنامه شورای همکاری خلیج فارس برای اداره یمن- آهنگ بازگشت به قدرت داشت، شکست طرح مبارزه و عدم موفقیت منصور هادی و دولت منصوب او را دنبال میکرد و از آنجا که برای رسیدن به این هدف هیچ راهی جز نزدیک شدن به قدرتمندترین جریان عینی مخالف عربستان وجود نداشت؛ به انصارالله نزدیک شد و از آنجا که انصار درگیر جنگی سنگین بود و خود در استانهای بسیاری گسترش تشکیلاتی نداشت به درخواست صالح و مؤتمر پاسخ مثبت داد و آنان را به عنوان «متحد سیاسی» خود پذیرفت. این نکته را هم در نظر داشته باشید که انصارالله علیرغم آنکه در فاصله سالهای 1382 تا 1388 شش بار از سوی ارتش تحت رهبری صالح مورد حمله قرار گرفته بود اما در انقلاب اول یمن- در سال 2011 - مشارکت چندانی نداشت و در واقع نمیتوانست به گردانندگان اعتراضات سال 2011 اعتماد کند اما در انقلاب دوم که به «ثوره جرعه» موسوم گردید، رهبری اعتراضات را برای اصلاح روند یمن در دست داشت و برخلاف انقلاب اول موفق هم شد، هر چند به زودی از سوی رژیم سعودی مورد حمله نظامی قرار گرفت.
رفت و آمد صالح و پسرش به امارات که چند بار در خلال یک سال گذشته صورت گرفت، آرام آرام لحن او و حزبش را نسبت به انصارالله تغییر داد و این تغییر برای آن بود که از سوی مخالفان انصارالله «مطلوب» تلقی شود اما در عین حال هم امارات و هم خود صالح درباره اندازه و قیمت «مؤتمر» دچار سوء تفاهم بودهاند امارات صالح و مؤتمر را از یک سو به دلیل حدود 35 سال حکومت دارای سطح قابل توجهی از مقبولیت مردمی به حساب میآورد و از سوی دیگر نقش آن را در اداره جنگ یمن علیه رژیم سعودی برجسته تلقی مینمود و حال آنکه نه این بود و نه آن.
علی عبدالله صالح و مؤتمر در طول این حدود 30 ماه - تقریباً- هیچ نقشی در بخش نظامی و امنیتی یمن نداشتهاند و دقیقاً از همین روی مورد انتقاد رهبران انصارالله نیز میباشند کمااینکه در توافق سال 2015 میان نمایندگان صالح و عبدالملک، رئیسجمهور سابق یمن پذیرفته بود که هزینه امور اجتماعی و از جمله پرداخت حقوق مأمورین دولت و رزمندگان را بر عهده بگیرد و این در حالی است که او در عمل از آن شانه خالی کرده است. بنابراین، دو بخش از گزاره که انصار بدون صالح نمیتواند بجنگد و به ریاست جمهوری فرزند آن تن خواهد داد، اشتباه به حساب میآید. البته انصارالله همانطور که در پیام روز پنجشنبه «صالح العماد» رئیس شورای عالی سیاسی یمن و نیز در بیانیه چهارشنبه «محمد علی الحوثی» رئیس کمیته عالی انقلاب یمن آمد، از هرگونه تنش با مؤتمر اجتناب و کماکان میخواهد با این حزب کار کند ولی این هرگز به معنای آن نیست که انصارالله در فشار زمین و زمان قرار داشته و راه حل دیگری ندارد.
4- حزب نسبتاً قدرتمند «اصلاح والتنمیه» یمن که در زمان حکومت حزب مؤتمر مهمترین شریک آن محسوب میشد در پی سیاستهای ضد اخوانی توأمان سعودی و امارات فاصله معناداری از این دو کشور پیدا کرده است. این حزب پس از تحریم قطر از سوی ائتلاف عربی با محوریت ریاض و ابوظبی که یکی از مهمترین دلیل آن پناه دادن قطر به اخوانیها و رهبران حماس بود، دچار مشکل شد و علامتهایی بروز داد که حاضر است با طرفهای جدیدی در پرونده یمن کار کند، حزباصلاح هماینک تا حد بسیار زیادی بر دو استان حساس یمن شامل «تعز» و «مأرب» سیطره دارد و این سیطره را پس از جنگی دو ساله به دست آورده است. روابط حزباصلاح از حدود دو سال پیش با فرماندهی نظامی امارات قطع بود و از حدود چهار ماه پیش با فرماندهی نظامی سعودی نیز دچار مشکل گردید. از آنجا که تعز بر بابالمندب اشراف کامل دارد و نیز از آنجا که مأرب تأمین کننده اصلی آب و برق یمن محسوب میشود، اصلاح هماینک یک عنصر تعیین کننده در پرونده امنیتی و سیاسی یمن به حساب میآید. از نظر سابقه سیاسی این حزب در زمان حکومت صالح و در جریان جنگهای 82 تا 88 ارتش علیه حوثیها، مخالف جنگ به حساب میآمد متقابلاً در جریان تغییرات سیاسی ناشی از انقلاب جرعه، انصارالله از حزب اصلاح خواست به عنوان یک شریک در روند تحولات حضور داشته باشد که این حزب نپذیرفت. شرایط جدید طبعاً جمعبندیهای جدیدی را در دو سوی ماجرا پدید آورده است و از این رو میتوان آیندهای متفاوت را ملاحظه کرد.
5- دولت سعودی که از تلاش یک طرفه امارات برای جایگزین کردن احمد علی صالح به جای منصور هادی ناراضی است، چندی پیش از طریق نماینده دبیر کل سازمان ملل- ولد شیخ احمد- طرحی را به انصارالله تحویل داد که بر مبنای آن منصور هادی به مدت شش ماه ریاست جمهوری را در اختیار داشته باشد و در مقابل انصارالله نفر دوم و بخش عمدهای از دولت را در دست بگیرد و در این فاصله بدون آنکه منصورهادی حق کاندیداتوری داشته باشد، انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و هرکس انتخاب شد دولت را تشکیل دهد. طرح سعودی از سوی انصارالله رد نشد در عین حال چون اعتمادی به رژیم سعودی نداشت و در ضمن نپذیرفتن هادی از قبل خط قرمز اعلام شده بود، به این طرح پایان نداد. اما در نهایت آنچه در این بین اهمیت دارد این است که امارات و عربستان که روی هادی تأکید داشتند هم اینک از او عبور کردهاند و در این بین امارات به مؤتلف سیاسی انصار یعنی حزب مؤتمر و صالح چشم دوخته است. این به غیر از آنکه از بنبست در طرحهای سیاسی امارات و عربستان خبر میدهد، از تغییر در معادله جنگ نیز حکایت میکند. بر این اساس در هفتههای پیشرو قاعدتاً خبرهای مهمی از یمن خواهیم شنید.
1- نزدیک به 30 ماه از آغاز جنگ رژیم سعودی که با پیوستن امارات به آن، نام «ائتلاف عربی- اسلامی» یافت، میگذرد و در این میان ریاض و ابوظبی تنها توانستهاند بر بخشهایی از جنوب یمن که از ابتدا هم انصارالله در آن نفوذ چندانی نداشت مسلط شوند و بخش اعظم مناطق تاریخی موسوم به «یمن شمالی» کماکان در سیطره انصارالله و مؤتلفین آن میباشد که شامل سواحل حساس دریای سرخ نیز میشود. این در حالی است که عربستان عملاً از سوی سازمان ملل، کشورهای غربی، دولتهای عربی و بسیاری از دولتهای اسلامی برای، هر اقدامی که علیه مردم یمن لازم میداند، چک سفید امضا گرفته است. با این وصف باقی ماندن مناطق شمالی در دستان قدرتمند انصارالله یک رویداد سخت برای مقامات ریاض و ابوظبی و مؤتلفین آنان به حساب میآید. محمد بن سلمان که گمان میکرد خویشتنداری ملک عبدالله از درگیر شدن با گروهی که او هنوز آنها را «حوثیها» میخواند، از سر ترس و نداشتن جمعبندی درست از میزان توانایی واقعی انصار و زیدیهای یمن بوده است، جنگ پرشدت علیه یمن را در مقام وزیر دفاع آغاز کرد ولی در عمل نتوانست آنگونه که پیشبینی میکرد از آن خلاصی یابد. 30 ماه جنگ برای کشوری که پیش از این جنگی ندیده و در هیچ جنگی حضور فیزیکی و مستقیم نداشته است، زمان کمی نیست.
2- طولانی شدن جنگ دو مؤتلف اصلی داخلی و خارجی عربستان را نیز در شرایط خاصی قرار داد، امارات با درک ناتوانی فرمانده ارتش سعودی در مدیریت جنگ لااقل از 15 ماه گذشته راه خود را جدا کرد و با تلاش زیاد توانست بر بخشهای حساسی از دو استان جنوبی «حضرموت» و «شبعا» سیطره پیدا کند که البته کمی بعد معلوم شد میان فرمانده ارتش امارات و سران «انصارالشریعه» - نام القاعده در یمن- که پیش از این مناطق یاد شده را در اختیار داشتند توافق صورت گرفته است. امارات اخیراً یک طرح سیاسی هم دنبال کرد که با دولت سعودی در این خصوص گفتگویی نکرده بود. ظاهر طرح امارات بازسازی رژیم علیعبدالله صالح و حاکمیت حزب مؤتمر برای پایان دادن به بحران سیاسی و امنیتی یمن بود. براین اساس حدود یک سال پیش جانشین حاکم امارات- محمد بن زاید- احمد علی عبدالله صالح- پسر رئیسجمهور اسبق- را به ابوظبی دعوت کرد و آمادگی خود را برای پذیرش ریاست جمهوری و تشکیل دولتی به رهبری او اعلام نمود.
امارات تحولات یمن را اینگونه جمعبندی کرده بود، بحران یمن راه حل نظامی ندارد، انصارالله را نمیتوان نادیده گرفت، امکان پذیرش منصورهادی و دولت منصوب او در یمن وجود ندارد، ریاست جمهوری احمد علی صالح از سوی قبایل یمنی پذیرفته میشود، با به قدرت رسیدن احمد علی میتوان در یک فرایند سیاسی- امنیتی انصارالله را ابتدا خلع سلاح و سپس از صحنه سیاسی نیز حذف نمود، چون عربستان برای یمن راه حل ندارد به راه حل امارات تن میدهد و دستآخر اینکه سازمان ملل مخالفتی با بازسازی قدرت سابق یمن ندارد و حکومت «صالح جوان» را میپذیرد اما در هفتههای اخیر اتفاقاتی روی داد که از نادرستی بسیاری از گزارههای جمعبندی امارات حکایت دارد.
3- علیعبدالله صالح که از همان دقایق اولیه کنار گذاشته شدن توسط شورای همکاری خلیج فارس در 2012 و در قالب طرح موسوم به «مبادره خلیجی»- یا برنامه شورای همکاری خلیج فارس برای اداره یمن- آهنگ بازگشت به قدرت داشت، شکست طرح مبارزه و عدم موفقیت منصور هادی و دولت منصوب او را دنبال میکرد و از آنجا که برای رسیدن به این هدف هیچ راهی جز نزدیک شدن به قدرتمندترین جریان عینی مخالف عربستان وجود نداشت؛ به انصارالله نزدیک شد و از آنجا که انصار درگیر جنگی سنگین بود و خود در استانهای بسیاری گسترش تشکیلاتی نداشت به درخواست صالح و مؤتمر پاسخ مثبت داد و آنان را به عنوان «متحد سیاسی» خود پذیرفت. این نکته را هم در نظر داشته باشید که انصارالله علیرغم آنکه در فاصله سالهای 1382 تا 1388 شش بار از سوی ارتش تحت رهبری صالح مورد حمله قرار گرفته بود اما در انقلاب اول یمن- در سال 2011 - مشارکت چندانی نداشت و در واقع نمیتوانست به گردانندگان اعتراضات سال 2011 اعتماد کند اما در انقلاب دوم که به «ثوره جرعه» موسوم گردید، رهبری اعتراضات را برای اصلاح روند یمن در دست داشت و برخلاف انقلاب اول موفق هم شد، هر چند به زودی از سوی رژیم سعودی مورد حمله نظامی قرار گرفت.
رفت و آمد صالح و پسرش به امارات که چند بار در خلال یک سال گذشته صورت گرفت، آرام آرام لحن او و حزبش را نسبت به انصارالله تغییر داد و این تغییر برای آن بود که از سوی مخالفان انصارالله «مطلوب» تلقی شود اما در عین حال هم امارات و هم خود صالح درباره اندازه و قیمت «مؤتمر» دچار سوء تفاهم بودهاند امارات صالح و مؤتمر را از یک سو به دلیل حدود 35 سال حکومت دارای سطح قابل توجهی از مقبولیت مردمی به حساب میآورد و از سوی دیگر نقش آن را در اداره جنگ یمن علیه رژیم سعودی برجسته تلقی مینمود و حال آنکه نه این بود و نه آن.
علی عبدالله صالح و مؤتمر در طول این حدود 30 ماه - تقریباً- هیچ نقشی در بخش نظامی و امنیتی یمن نداشتهاند و دقیقاً از همین روی مورد انتقاد رهبران انصارالله نیز میباشند کمااینکه در توافق سال 2015 میان نمایندگان صالح و عبدالملک، رئیسجمهور سابق یمن پذیرفته بود که هزینه امور اجتماعی و از جمله پرداخت حقوق مأمورین دولت و رزمندگان را بر عهده بگیرد و این در حالی است که او در عمل از آن شانه خالی کرده است. بنابراین، دو بخش از گزاره که انصار بدون صالح نمیتواند بجنگد و به ریاست جمهوری فرزند آن تن خواهد داد، اشتباه به حساب میآید. البته انصارالله همانطور که در پیام روز پنجشنبه «صالح العماد» رئیس شورای عالی سیاسی یمن و نیز در بیانیه چهارشنبه «محمد علی الحوثی» رئیس کمیته عالی انقلاب یمن آمد، از هرگونه تنش با مؤتمر اجتناب و کماکان میخواهد با این حزب کار کند ولی این هرگز به معنای آن نیست که انصارالله در فشار زمین و زمان قرار داشته و راه حل دیگری ندارد.
4- حزب نسبتاً قدرتمند «اصلاح والتنمیه» یمن که در زمان حکومت حزب مؤتمر مهمترین شریک آن محسوب میشد در پی سیاستهای ضد اخوانی توأمان سعودی و امارات فاصله معناداری از این دو کشور پیدا کرده است. این حزب پس از تحریم قطر از سوی ائتلاف عربی با محوریت ریاض و ابوظبی که یکی از مهمترین دلیل آن پناه دادن قطر به اخوانیها و رهبران حماس بود، دچار مشکل شد و علامتهایی بروز داد که حاضر است با طرفهای جدیدی در پرونده یمن کار کند، حزباصلاح هماینک تا حد بسیار زیادی بر دو استان حساس یمن شامل «تعز» و «مأرب» سیطره دارد و این سیطره را پس از جنگی دو ساله به دست آورده است. روابط حزباصلاح از حدود دو سال پیش با فرماندهی نظامی امارات قطع بود و از حدود چهار ماه پیش با فرماندهی نظامی سعودی نیز دچار مشکل گردید. از آنجا که تعز بر بابالمندب اشراف کامل دارد و نیز از آنجا که مأرب تأمین کننده اصلی آب و برق یمن محسوب میشود، اصلاح هماینک یک عنصر تعیین کننده در پرونده امنیتی و سیاسی یمن به حساب میآید. از نظر سابقه سیاسی این حزب در زمان حکومت صالح و در جریان جنگهای 82 تا 88 ارتش علیه حوثیها، مخالف جنگ به حساب میآمد متقابلاً در جریان تغییرات سیاسی ناشی از انقلاب جرعه، انصارالله از حزب اصلاح خواست به عنوان یک شریک در روند تحولات حضور داشته باشد که این حزب نپذیرفت. شرایط جدید طبعاً جمعبندیهای جدیدی را در دو سوی ماجرا پدید آورده است و از این رو میتوان آیندهای متفاوت را ملاحظه کرد.
5- دولت سعودی که از تلاش یک طرفه امارات برای جایگزین کردن احمد علی صالح به جای منصور هادی ناراضی است، چندی پیش از طریق نماینده دبیر کل سازمان ملل- ولد شیخ احمد- طرحی را به انصارالله تحویل داد که بر مبنای آن منصور هادی به مدت شش ماه ریاست جمهوری را در اختیار داشته باشد و در مقابل انصارالله نفر دوم و بخش عمدهای از دولت را در دست بگیرد و در این فاصله بدون آنکه منصورهادی حق کاندیداتوری داشته باشد، انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و هرکس انتخاب شد دولت را تشکیل دهد. طرح سعودی از سوی انصارالله رد نشد در عین حال چون اعتمادی به رژیم سعودی نداشت و در ضمن نپذیرفتن هادی از قبل خط قرمز اعلام شده بود، به این طرح پایان نداد. اما در نهایت آنچه در این بین اهمیت دارد این است که امارات و عربستان که روی هادی تأکید داشتند هم اینک از او عبور کردهاند و در این بین امارات به مؤتلف سیاسی انصار یعنی حزب مؤتمر و صالح چشم دوخته است. این به غیر از آنکه از بنبست در طرحهای سیاسی امارات و عربستان خبر میدهد، از تغییر در معادله جنگ نیز حکایت میکند. بر این اساس در هفتههای پیشرو قاعدتاً خبرهای مهمی از یمن خواهیم شنید.