صراط: روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «سیدجعفر قنادباشی» نوشت:
«استفان دیمیستورا»، فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه بهتازگی اعلام کرده است که باقیمانده اعضای داعش در سوریه طی یک ماه آینده شکست خواهند خورد و یکبار دیگر با این اظهارنظر، خط بطلانی بر آمال و آرزوهای غرب و آمریکا در حفظ تروریستهای تکفیری کشیده شد؛ هرچند که این پیشبینی مدتهاست که برای مردم سوریه و عراق مسجل شده و به چشم خود موفقیت دولت قانونی بشار اسد و نیروهای مردمی و مسلح عراق را دیدهاند.
فرستاده سازمان ملل در حالی ذلت و فضاحت تکفیریها را به نظاره نشسته که وی و سازمان متبوعش، باید بسیار پیشتر از این، چنین هزیمت سنگینی را اعلام میکردند. زمانی که دژ داعش در حلب و موصل فروریخت و پسازآن، دومینوی شکست داعش، یکی پس از دیگری به وقوع پیوست، سمتوسوی تحولات منطقه کاملاً مشخص بود. شکست سنگین تروریستها در معرکه حلب، فروریختن دژ داعش در موصل، فرار آنها از استان نینوای عراق و تسلیم شدن تکفیریها در منطقه عرسال لبنان، سرفصلهایی از کتاب قطور استیصال و نابودی داعش است که از آینده آنها خبر میداد.
وقتیکه داعش در سال 93 در موصل، دولت بهاصطلاح عراق و شام را اعلام کرد، برآورد آمریکاییها این بود که بین یک تا سه دهه برای نابودی آنها زمان لازم است؛ درحالیکه ارتش عراق با همراهی نیروهای مردمی و بدون درخواست کمک از ائتلاف دروغین غرب علیه داعش، ظرف مدت کمتر از 6 ماه، موصل را آزاد کردند و به مرزهای مشترک با سوریه رسیدند. درمجموع، روند آزادسازی عراق از دست داعش، حدود 3 سال زمان برد و محاسبات جبهه غربی – عربی را بهکلی عوض کرد.
داعشیهای سوریه نیز با همین شرایط مواجه شدند و پس از بازپسگیری شهر راهبردی حلب، شهرهای مهم دیگر نیز پاکسازی شد و در حال حاضر، عملیات محاصره تروریستها در دیر الزور، در حال تکمیل است. اوضاع تکفیریها به حدی رو به وخامت گذاشت که آمریکا دست بکار شد و نیروهای نظامی خود را در نقاط حساس سوریه بهمنظور پشتیبانی مستقیم از آنها مستقر کرد. علاوه بر این، عربستان و ارتجاع عرب که با حمایت بیسابقه از تروریستها فکر میکردند که میتوانند کار نظام سوریه را کمتر از شش ماه به پایان برسانند، اکنون اذعان میکنند که دولت بشار اسد ماندنی است و به تروریستهای تحت حمایت خود توصیه میکنند که باید به فکر چاره باشند. ترکیه هم بهعنوان یکی از بازیگران اصلی جنگ سوریه که رئیسجمهورش، آرزوی اقامه نماز در مسجد اموی حلب را در سر میپروراند، اکنون در مرزهای شمالی سوریه در گل فرورفته و جز رجزخوانی مقطعی، عملاً کارایی دیگری در تحولات میدانی ندارد و مجبور است در پازل موردنظر جبهه مقاومت بازی کند.
در لبنان هم تروریستهای جبهه النصره و داعش در مناطق مرزی با سوریه پس از متحمل شدن ضربات مهلک، چارهای جز تسلیم در پیش روی خود ندیدند و بهاینترتیب، مقدمه پیروزی بزرگی که دبیر کل حزبالله لبنان، وعده آن را داده بود، مهیا شد.
با بررسی تحولات فوقالذکر، شکی باقی نمیماند که داعش و دیگر گروههای تروریستی از مدتها پیش در سرازیری سقوط قرار داشتند و اگر مقامات سازمان ملل به تحلیلها و گزارشهای رسانههای ایران، عراق و سوریه مراجعه میکردند، شاید بسیار زودتر از این، لب به اذعان میگشودند.
ضمن اینکه باقیمانده تروریستهایی که محور غربی – عربی بر روی آنها سرمایهگذاری سنگینی کرده بود، دیگر معنا و مفهوم یک گروه منسجم تروریستی را ندارد و تفالههای بهجامانده از آنها مانند باند متواری شده یک گروه غارتگر عمل میکنند که سرنوشتی جز نابودی در انتظارشان نیست.
بنابراین، «دیمیستورا» بهجای استفاده از فعل آینده برای شکست آتی باقیمانده تروریستها باید فعل ماضی را بکار میبرد؛ چراکه بلایی که در حال حاضر بر سر داعش آمده، نهتنها از رهگذر فائق آمدن محور مقاومت بر تجهیزات و پشتیبانیهای نظامی حامیان تروریسم حاصلشده بلکه به دلیل تفوق نیروی اراده و اعتقاد ملتهای منطقه بر تبلیغات سنگین غرب و ارتجاع بهدستآمده که از اهمیت بسزایی برخوردار است. اکنون در میان مردم و دولتهای استکبارستیز غرب آسیا، باور و ایمان راسخی پدید آمده که به فرافکنی و تبلیغات کذب رسانههای غربی و وابسته منطقه بیاعتنا هستند و درست به دلیل همین اعتقاد راسخ، طومار توطئههای نظام سلطه را در منطقه درهمپیچیدهاند..
از سوی دیگر، با از میان رفتن داعش، بخش بزرگی از پرستیژ و جایگاه پوشالی غرب به دست خودشان از بین رفت. آتشافروزان اصلی جنگ سوریه یعنی آمریکا و انگلیس، بارها با قاطعیت از دوران به اصطلاح پساسقوط دولت سوریه سخن گفته بودند و حتی نقشه راهی را برای نظام سیاسی آینده این کشور تدوین کرده بودند، ولی ایستادگی دولت و ملت سوریه با همراهی ایران و روسیه و حزبالله لبنان، هیمنه پوشالی آنها را فروریخت و دولتها و وزرای خارجه در آمریکا و انگلیس باآنهمه ادعاهای توخالی، از عرصه سیاست کنار رفتند درحالیکه دولت سوریه همچنان پابرجاست. افزون بر اینکه حمایت بیپرده غرب از گروههای تروریستی از نگاه تیزبین مردم سوریه مخفی نماند و برخلاف تقسیمبندی تروریستها به دودسته میانهرو و تندرو از سوی آمریکا و همپیمانانش، مردم این کشور، همه تروریستها را یا کوچک و یا بزرگ میدانستند، زیرا گروههای تروریستی بزرگ مانند داعش و جبههالنصره، نقش پدرخوانده را برای مجموعههای تروریستی کوچک بازی میکنند و درنهایت، همه آنها حول محور تروریستهای مطرح سوریه تعریف میشوند.
ازاینرو، سوریه را باید «نمایشگاه اثبات واقعیتهای جهانی» لقب داد و اگر غرب بخواهد که در آینده دچار خطاهای سهمگین دیگری نشود و از تبعات آن همچون بازگشت تروریستها به کشورهای اروپایی در امان بماند، در اولین گام باید متوجه واقعیتهای سوریه باشد و به این حقیقت پی ببرد که داعش و دیگر گروههای تروریستی، مدتهاست که به خاک مذلت و مرگ غلطیدهاند و بومرنگ توطئههای آنها دیر یا زود بهسوی آنها بازخواهد گشت.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که سازمان ملل به نمایندگی از غرب، در مدتی که تروریستها به توحش مشغول بودند، به وظایف خود در روشن کردن حقایق پشت پرده جنگ سوریه عمل نکرد و مانع کمکرسانی سازمانهای اطلاعاتی غرب و ارتجاع منطقه به آنها نشد. بهعنوان نمونه، سازمان ملل میتوانست از سازوکارهای خاص خود برای شفافسازی اتهامات وارده به دولت سوریه در خصوص استفاده از سلاحهای شیمیایی استفاده کند که این کار را نکرد و به موضع یک بام و دوهوای خود ادامه داد.
نکته پایانی در خصوص تعیین عمر یکماهه برای بازماندگان فراری داعش این است که سازمان ملل یکبار دیگر ثابت کرد که شریک دزد و رفیق قافله است. شریک دزد ازاینجهت که با اعلام شکست داعش در ماه اکتبر، تلاش میکند آخرین تلاشهای خود را برای حفظ پیکر از رمق افتاده تروریستها بکار بندد که در خوشبینانهترین حالت، از روی ناآگاهی صورت گرفته و رفیق قافله از این منظر که سعی میکند خود را در کنار ملت و دولت سوریه در مخالفت با تروریسم تکفیری نشان دهد؛ درحالیکه نظام سوریه، بدون چشمداشت از سازمانهای بهاصطلاح بینالمللی و غربی به دستاوردهای شگرف امروز نائلآمده است و اعلام شکست قریبالوقوع داعش از سوی سازمان دستنشانده غرب، در آینده محتوم تروریستها تأثیری ندارد.