سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۸

سرنوشت اولین سماورساز چه شد؟

داستان تاریخی اولین سماورساز به گونه‌ای دردناک بوده که به نظر می‌رسد تکرار آن اشتباهی غیرمجاز به حساب می‌آید.
کد خبر : ۳۷۸۹۴۶
حمایت از تولید ملی در سال‌های اخیر به دفعات مورد توجه مسئولان قرار گرفته و در بسیاری از جلسات روی آن تأکید شده است. البته این تأکید همواره وجود داشته است، اما آنچنان که باید و شاید اجرایی نشده است.

در این میان باید گفت: حمایت از تولید ملی یکی از اصول نزدیک شدن به خودکفایی و قطع وابستگی‌های فرهنگی و اقتصادی است؛ بنابراین گزارش، حمایت از تولید ملی بهترین راهکار برای بهبود وضعیت اقتصاد کشور بوده و در این میان هنرمندان صنایع دستی و کار آن‌ها از اهمیت خاصی برخوردار است. این در صورتی است که در ماه‌های اخیر برخی از افراد فعال در حوزه صنایع دستی به دلیل نبود حمایت لازم از کار در این حوزه دلسرد شده‌اند و نسبت به نبود حمایت لازم انتقاد دارند.

در این میان مسئولان نیز بر این موضوع که لاجرم توجه ویژه‌ای به بخش تجاری کار دارند اشاره کرده‌اند و معتقدند که فعالان صنایع دستی باید روی پای خود بایستند البته این امر منحصر به صنایع دستی نبوده و نیست.

گفتنی است؛ به گواه دیده‌ها و شنیده‌ها به نظر می‌رسد اگرچه مسئولان تأکید بسیاری روی خودکفایی اقتصادی دارند، اما توجه چندانی به زیرساخت‌های لازم نشان نمی‌دهند. آن‌ها انتظار دارند که فعالان حوزه اقتصاد دست روی زانوی خود گذاشته و با کمترین حمایت بهترین کار را ارائه دهند. این در صورتی است که در همه جای جهان حمایت ویژه از فعالان عرصه اقتصاد و صنایع دستی در دستور کار مسئولان قرار گرفته و توجه ویژه‌ای به آن می‌شود.

شایان ذکر است؛ نیاز هنرمند به حمایت منحصر به دیروز و امروز نداشته و ریشه در گذشته دور دارد. هنرمند همواره جزو ضعیف‌ترین اقشار کشور بوده و به گواه سهم بالایی که در جذب گردشگر و چرخاندن چرخه اقتصاد داشته  است، حامی می‌خواهد.

در اینجا به روایتی می‌پردازیم که گویای نیاز هنرمند به حمایت و تأثیر روی اقتصاد جامعه است.

بر اساس آنچه در اسناد تاریخی آمده؛ امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدین شاه به عنوان مردی که در تاریخ کشور تأثیرگذار بوده، به نوعی دلسوز جامعه به حساب می‌آید. وی همواره گام‌های مثبتی در جهت خودکفایی کشور برداشته و به کاهش وابستگی اقتصادی و فرهنگی کشور می‌اندیشیده است به گونه‌ای که در زمانی که سماور برای نخستین بار به عنوان هدیه به دستش رسیده تلاش کرده که با تولید انبوه آن، راه را روی ورود این کالا از کشور روسیه بگیرد.

وی در همان زمان به حاکم اصفهان دستور داد تا بهترین دواتگران را به تهران بفرستد تا تلاش خود را برای تولید هر چه بهتر سماور به کار بگیرند. در آن زمان سماور جزو اقلام لوکس به حساب می‌آمد و هر زنی که سماور داشت به نوعی جشن سماور می‌گرفت و دیگران را به صرف نوشیدن چایی که با سماور درست شده بود، دعوت می‌کرد.

بر اساس آنچه در کتاب‌ داستان‌هایی از زندگانی امیرکبیر نوشته محمود حکیمی، تاریخ اجتماعی ایران نوشته مرتضی راوندی و زندگانی میرزا تقی‌خان امیرکبیر نوشته حسین مکی آمده حاکم اصفهان پس از رسیدن حکم امیرکبیر همه دواتگران را به میدان اصلی شهر دعوت می‌کند و پس از جست‌و جو بهترین دواتگر را به تهران می‌فرستد.

این دواتگر پس از رسیدن به تهران متوجه می‌شود که امیرکبیر از او می‌خواهد که سماور بسازد. این صنعتگر با اطمینان از کار خود سماور را به بهترین شکل ممکن می‌سازد و با تأیید امیرکبیر مواجه می‌شود. امیرکبیر به رسم زمانه سرمایه‌ای را در اختیار این هنرمند قرار می‌دهد تا به فن سماورسازی بپردازد.

بنابر آنچه محمدعلی فروغی نقل کرده «پس از عزل امیر، مأموران دولت سراغ سماورساز رفتند و سرمایه‌ای که به او داده بودند، مطالبه کردند. چون آن را صرف تهیه لوازم کار نموده بود و نتوانست همه وجه را بپردازد، در نتیجه استاد هنرمند را دور بازار می‌گرداندند و چوب بر سر و رویش می‌زدند، مگر رهگذران ترحمی کنند و چیزی بدهند، تا قرض خود را کارسازی کند. از آن ضربه‌ها که بر سرش وارد آمد نابینا گشت و بقیه عمر را به گدایی نشست. تا سال‌ها بعد زنده بود و به یاد روزگار گذشته، سرگذشت خود را برای هر کس نقل می‌کرد.»

گفتنی است؛ آنچه پس از عزل امیرکبیر بر سر استاد سماورسازی آمد نتیجه بی‌توجهی میرزا آقاخان نوری، جانشین امیرکبیر به حمایت از هنرمندان و تولید ملی بوده است. وی جز به جمع‌آوری ثروت به چیز دیگری نمی‌اندیشید.

خاطرنشان می‌شود؛ اگر باور داریم که تاریخ، کلاس درسی برای آیندگان است باید از این روایت درس بگیریم و تلاش کنیم که از هنرمند حمایت کرده و با تکیه بر او، وضعیت اقتصادی کشور را بهبود ببخشیم.