صراط: رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها گفت: دانشگاه آزاد حدود یکسوم ظرفیت آموزش عالی کشور را در اختیار دارد و اگر در اینجا دیدگاههای درست حاکم شود میتواند برکل آموزش عالی تأثیرگذار باشد.
به گزارش تسنیم، حجت الاسلام والمسلمین محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در جمع مسئولان دفاتر استانی نهاد رهبری در دانشگاه های کشور با اشاره به ادامه فعالیت خود به عنوان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها با بیان اینکه به دنبال نیروی تازه نفس برای ادامه فعالیت در نهاد بودم افزود: رهبر معظم انقلاب پس از بررسی دفتر ایشان فرمودند: «الان بههیچ وجه مصحلت نیست، لذا شما به کار خودتان ادامه دهید.»
وی تأکید کرد: بنده وظیفه داشتم که نظر کارشناسی خودم را بیان کنم، اما وقتی دستور این است که «ادامه دهید» ما هم بهعنوان یک سرباز-تا وقتی که نظرِ ایشان هست- ادامه میدهیم.
متن کامل سخنان حجتالاسلام محمدیان به شرح زیر است:
اعیاد گذشته و ایام نورانی ماه ذیالحجه را تبریک عرض میکنم. همچنین امروز را که روز ولادت بابالحوائج امام موسیبنجعفر(ع) است.
در ابتدا جملهای از امام موسی کاظم(ع) تقدیم میکنم؛ این جمله در دعایی است که حضرت در روز مبعث خواندهاند. «وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ إِرَادَة یختارک بها» (مصباحالمتهجد/2/815) کسی که در راه تو حرکت میکند، بالاخره یک توشهای باید برای این راه بردارد، و من-یعنی امام کاظم(ع)- اینطوری فهمیدهام که برترینِ این توشهها یک ارادۀ بسیار قوی و پولادین است که انسان بهوسیلۀ این اراده، تو را انتخاب کند و برگزیند. این بالاترین توشه برای کسانی است که دنبال رفتن به سمت خدا هستند و در راه خدا سیر و سلوک میکنند.
حضرت امام(ره) در کتاب «اربعین حدیث» مینویسد: «عزم، جوهرۀ انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است... اى عزیز، بکوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى، که خداى نخواسته اگر بىعزم از این دنیا هجرت کنى، انسانِ صورى بیمغزى هستى که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است. و جرئت بر معاصى کمکم انسان را بىعزم مىکند، و این جوهر شریف را از انسان میرباید.» (شرح چهل حدیث/ ص7و8)
در اینجا لازم است توضیحی دربارۀ ادامۀ کارم در نهاد، عرض کنم. البته بنده استعفا نداده بودم اما بههرحال اینطور مطرح شد که بنده استعفا دادهام. اگر دوستان اساسنامۀ نهاد را ملاحظه کنند، میبینند که دورۀ ریاست نهاد، سه سال است. البته ممکن است این دوره دو سه بار تجدید شود، اما بالاخره این تجدید هم یک عرفی دارد!
آقای قمی-که خدا به زحمات ایشان در نهاد بهترین پاداشها را عنایت کند- هشت سال ریاست نهاد را بر عهده داشت، ولی دورۀ ما الان به دوازده سال رسیده است. لذا بحث استعفا مطرح نیست؛ بحث این است که دورۀ این مسئولیت خیلی وقت است که تمام شده است!
اعتقاد شخصی بنده این است که برای این مسئولیتها، هشت سال کافی است، و بیشتر از این نباید این پُستها را نگه داشت، بلکه باید تحویل نفرات تازهنفسی داد که بتوانند این مسیر را بهتر و کاملتر ادامه دهند. و این جابهجاییها هم غیرطبیعی نیست، بلکه اتفاقاً ماندن در این مسئولیتها یکمقدار جای سؤال دارد که «یک فرد چقدر میخواهد در یک مسئولیت بماند درحالیکه در این مجموعه، افراد بسیار شایستهای وجود دارند که خیلی بهتر میتوانند کار را ادامه دهند»
امسال این مطلب را بهصورت مکتوب خدمت حضرت آقا نوشتم و در این نامه عرض کردم: دورۀ ما خیلی وقت است که تمام شده و نهاد هم نیروهای خوبی دارد که میتوانند این مسئولیت را انجام دهند، لذا اجازه بدهید این فضا تغییر کند و فضای جدیدی در مجموعۀ نهاد ایجاد شود و روح تازهای در نهاد دمیده شود.
بنابراین «استعفا» کلمۀ مناسبی نبود که بهکار برده شد، چون معمولاً در استعفا یک نوع قهر یا خستگی وجود دارد، ولی ما از هیچکسی قهر نکردهایم و اصلاً باوجود دوستانی به این خوبی، جای قهر هم وجود ندارد. الحمدلله بحث خستگی هم مطرح نیست و الان هم بنده احساس خستگی ندارم.
اینکه «بنده بهخاطر بودجه استعفا دادهام» نیز برداشت دقیقی نبود، چون مشکلات بودجهای ما، مربوط به امسال نیست بلکه چندسال است که ما از نظر بودجه مشکل پیدا کردهایم. البته نه اینکه ما بهلحاظ مالی تحت فشار نیستیم، اما واقعاً بحث بنده به این فشارها ارتباطی نداشت. هرچند من احتمال میدادم که اگر تغییر و تحولی بشود، از این جهت هم گشایشی برای نهاد اتفاق بیفتد ولی این جزء عوامل اصلی محسوب نمیشد.
من در آن نامه، از رهبر انقلاب خواهش کردم که «اینبار با ملاحظۀ بیشتری به این مسئله عنایت بفرمایید» لذا ایشان هم دستور دادند که این موضوع در دفتر بررسی شود، حالا اینکه نتیجۀ بررسیِ دفتر ایشان چه بوده، بنده کاملا در جریان نیستم، اما نهایتش این شد که فرمودند: «الان بههیچ وجه مصحلت نیست، لذا شما به کار خودتان ادامه دهید»
بنده وظیفه داشتم که خودم را عرضه کنم و نظر کارشناسی خودم را بیان کنم، اما وقتی دستور این است که «ادامه دهید» ما هم بهعنوان یک سرباز-تا وقتی که نظرِ ایشان هست- ادامه میدهیم. ما برای خودمان نسبت به ایشان «مقامِ حرفی» قائل هستیم، نه مقام اسمی یا فعلی! فرق حرف با اسم و فعل این است که خودش هیچ معنایی ندارد مگر اینکه در کنار یک اسم یا فعل قرار بگیرد. ما ایشان را نائب امام زمان(ع) میدانیم و اطاعت از ایشان را هم اطاعت از امام زمان(ع) میدانیم. انشاءالله که بتوانیم در این دورۀ جدید، آنطوری که خواست ایشان هست و رهنمودهای ایشان در اختیار ما قرار داده، عمل کنیم.
دنبال ایجاد فضای جدیدی در نهاد هستیم/ فاخرترین مجموعۀ روحانیت که بهطور سازمانی فعالیت میکنند، در نهاد هستند
بنده دنبال این بودم که فضای جدیدی توسط فردِ جدیدی در نهاد ایجاد شود، حالا فردِ جدید نشد، اما فضای جدید را که خودمان میتوانیم ایجاد کنیم! با کمک شما عزیزان تلاش میکنیم که این فضای جدید و نشاط بیشتر در این مجموعه ایجاد شود.
اعتقاد قلبی بنده نسبت به دوستان فعال در نهاد این است که واقعاً این مجموعۀ دوستان در نهاد، فاخرترین مجموعۀ روحانیت است که بهطور سازمانی دارد فعالیت میکند.
مجموعهای که امروز بهعنوان نهاد رهبری در دانشگاهها دارد فعالیت میکند-چه روحانیون و چه غیرروحانیونی که در نهاد مشغولند- به اعتقاد بنده فاخرترین مجموعه است؛ از جهت بصیرت، آگاهی و نوعِ تعامل با فاخرترین مجموعۀ کشور که دانشگاه است. البته این هم غیرطبیعی نیست، چون این مجموعه با فاخرترین مجموعۀ کشور که دانشگاه است، تعامل دارد. اکثر دوستان ما در دفاتر نهاد دانشگاهها، طوری عمل کردهاند که دانشگاهیان، درایت و تدبیر و تقوای ایشان را تصدیق می کنند و دانشگاهیان هم عوام نیستند؛ آنها طبیعتاً سلامت نفس و فضل و تدبیرِ آدمها را خوب میفهمند و تشخیص میدهند.
ما خدا را شکر میکنیم که دوستان بسیار خوبی در مجموعۀ نهاد، مشغول فعالیت هستند. البته اینهم به برکت انفاس قدسی حضرت امام(ره) و خود حضرت آقاست که این اتفاق افتاده است، و به امثال بنده که مدیریت میکنیم، هیچ ربطی ندارد.
امروز دفاتر نهاد در دانشگاهها، عموماً تکیهگاه نیروهای ارزشی و انقلابی دانشگاه هستند. نشانهاش هم این است که هر کدام از مسئولین این دفاتر را میخواهیم عوض کنیم، مقاومت در آن دانشگاه-در مقابل این جابهجایی- پدید میآید. این نشان میدهد که نهاد در دانشگاهها جاافتاده است(که اصلِ نهاد در دانشگاه هم همین دفاتر نهاد هستند)
در بخش گروه معارف هم-با توجه به حجم بسیار گستردۀ کاری که وجود دارد- خیلی اساتید خوبی در این بخش داریم. در بخش دانشافزایی هم کاری که در نهاد اتفاق افتاد، بسیار خوب بود. یک زمانی آرزوی ما این بود که پنجهزار استاد را تحت پوشش قرار دهیم ولی امروز بیش از هفتاد هزار استاد در این مسیر آمدهاند و از آن استقبال کردهاند.
در بخش تشکلهای دانشجویی نیز همینطور است. امروز تشکلهای بسیار خوبی در دانشگاهها وجود دارد که این تشکلها در دانشگاه، در واقع سنگرهای قوی انقلاب اسلامی هستند. الحمدلله نیروهای ارزشی در دانشگاه دارند با افتخار، از ارزشهای انقلاب و امام و رهبری دفاع میکنند؛ چه بسیج، چه انجمنها، جامعۀ اسلامی یا جنبش عدالتخواه.
البته وقتی به انتظاراتمان نگاه میکنیم، طبیعتاً انتظارات ما خیلی بیش از اینهاست، اما وقتی به آنچه موجود است نگاه میکنیم، میبینیم که جریان ارزشی در حساسترین بخش کشور که دانشگاه است، خیلی زنده و بانشاط دارد به وظایف خود عمل میکند. هرچند گلایهها و انتظاراتی هم وجود دارد که جزء وظایف ماست و ما در این بخشها باید بیشتر کار کنیم؛ در حمایت از نیروهای انقلابی در دانشگاه و حفظ روحیۀ انقلابی و ترویج معنویتِ صحیح در دانشگاه، ما وظایف سنگینی بر دوش داریم که باید به آن بپردازیم.
این برای ما جای افتخار است که در یک مجموعۀ فاخر، فعالیت میکنیم، ولی این به آن معنا نیست که ما نسبت به خودمان نقد نداریم و راههایی را که نرفتهایم، اصلاً نمیبینیم! ضمن اینکه انتظارات هم از ما، بسیار بالا هست. اگر هم گاهی افرادی نسبت به دفاتر نهاد، زبان به شکوه باز میکنند، آنهم بهجای خودش بهحق است؛ چون انتظار بالایی دارند و این هم انتظار بهجایی است. از مجموعهای که چنین وجههای در دانشگاه دارد، طبیعتاً انتظار خیلی بالا هست.
این حس وجود دارد که ما هنوز نتوانستهایم از همۀ ظرفیتمان استفاده کنیم. این «طرحِ راهبری» که امسال سال سومش هست، با یک آسیبشناسی خاصی طراحی شد، و آن اینکه «ما یکسری ظرفیتهایی داریم که هنوز از آنها استفاده نکردهایم» فرصتهای زیادی در دانشگاهها وجود دارد که نهاد هنوز از آنها بهرۀ لازم را نگرفته است. لذا در دور جدید حتماً لازم است که به این بحث «طرح راهبری» توجهِ ویژهای داشته باشیم.
در این دورۀ جدید-که از طرف حضرت آقا بر ما تکلیف شده و ما باید کار را ادامه بدهیم- بهنظرم مهمترین کارمان همین تکمیل طرح راهبری است. اگر بتوانیم این طرح راهبری را با همۀ ابعادش پیاده کنیم و آن را در دفاتر نهاد، نهادینه کنیم، به حول و قوۀ الهی، تأثیرگذاری نهاد نسبت به گذشته، خیلی بیشتر خواهد شد. و انتظاری که در این دورۀ جدید از ما میرود، این است که دوستان در همین طرح راهبری، فعالتر و جدیتر وارد شوند و حرکت کنند.
ما هر سال نیاز به تحلیل جدید از محیط خودمان داریم. هر سال باید ببینیم در محیطی که کار میکنیم، وضع موجودمان چه تغییراتی کرده است؟ وضع موجود ما نسبت به سال گذشته چگونه است؟
اینکه هر سال یک تحلیل جدید و دقیقتری نسبت به محیط خودمان داشته باشیم، خیلی مهم است. این تحلیلی که ما در طرح راهبری از همۀ دوستان درخواست میکنیم، یعنی آن زوایایی که معمولاً دیده نمیشود را ببینیم. گاهی به فرصتهای نزدیک توجه نمیکنیم و به سراغ فرصتهای دور میرویم، و گاهی تهدیدهای دور را میبینیم اما به تهدیدهای نزدیک، کمتر توجه میکنیم!
البته طرح راهبری، فقط به شناخت فرصتها و تهدیدها محدود نمیشود، بلکه اولیتبندی هم باید داشته باشیم که البته کار سختی است. یعنی باید ببینیم که در بین فرصتها، به کدام فرصت باید بیشتر بپردازیم؟ چه راهبردی را انتخاب کنیم که ما را زودتر به نتیجه برساند؟ و به دنبال تعریف راهبردهای جدید و مناسب برای کار خودمان باشیم.
روحِ طرح راهبری هم این است که ما بهجای اینکه خودمان تصدیگری کنیم، بتوانیم قستهای مختلف دانشگاه و مجموعههای دیگر را فعال کنیم و آنها را به میدان بیاوریم. روح این راهبری یعنی دیگران را به میدان آوردن و از همۀ ظرفیتها استفاده کردن، و همۀ بخشها را بهگونهای درگیرِ کار کردن و فعالسازیِ همۀ نیروهای بالقوۀ دانشگاه در جهت اسلامیشدنِ دانشگاه. اگر بتوانیم طرحِ راهبری را کامل کنیم، بسیاری از انتظاراتی که از نهاد وجود دارد، تحقق پیدا خواهد کرد.
در ادامه، میخواهم چند نکته را خدمت شما عرض کنم. نکتۀ اول اینکه، یک فرصت جدیدی برای فضای دانشگاهی پیش آمده و آنهم فرصت دانشگاه آزاد است.
دانشگاه آزاد حدود یکسوم ظرفیت آموزش عالی کشور را در اختیار دارد. اگر در اینجا دیدگاههای درست حاکم شود و دفاتر نهاد در آن تقویت شود، و زیرساختها فراهم شود، انشاءالله میتواند بر کل آموزش عالی، سایه بیفکند و تأثیرگذار باشد. انشاءالله با کمک و راهنمایی شما عزیزان در استانها، دانشگاه آزاد در ریل درست خودش قرار بگیرد.
فرصت دیگری که در اختیار ما هست، بحث کرسیهای آزاداندیشی است. متاسفانه بهدلیل گرفتاریهای زیاد، هنوز بحث این کرسیها، جایگاه خودش را پیدا نکرده است و سایۀ سنگین مسائل سیاسی که در بحث کرسیها بود، خیلی از فعالان این عرصه را نسبت به کرسیها، کمتوجه کرده است.
کرسیهای آزاداندیشی ظرفیت بزرگی است و یکی از گلایهها از ما، در همین بخش است و میگویند: «نهاد خیلی به بحث کرسیها نپرداخته است» باید توجه کنیم که میشود کرسیهای تخصصی و کوچکتری در دانشگاه برگزار کرد و مجموعۀ اساتید و تشکلها و فعالان را تشویق کرد به اینکه این کرسیها را برگزار کنند، و این کار باید خارج از هیجان و هیاهوی فضای رسانهای باشد.
در کنار این مسائل، بحث تشکلها هم باید مد نظر باشد. یکی از راهبردهای اصلی ما بحث تشکلها است. هرچند تعداد کسانی که در تشکلها فعالیت میکنند نسبت به کمّیت دانشگاهیان زیاد نیستند، اما از نظر کیفی، بسیار تأثیرگذار هستند. اگر بناست که ما کاری انجام دهیم، عمدتاً از طریق همینها باید انجام دهیم. البته ما کارهای دیگری هم داریم، ولی تأثیرگذاریِ عمدۀ ما از طریق تشکلهاست.
اینکه تشکلها در دانشگاه بتوانند نقش بیشتری ایفا کنند، از «فرصتهای نزدیک» برای ما محسوب میشود. همۀ اینها هم مثل هم نیستند، بلکه طیفهای مختلفی دارند. نهاد نمیتواند به اینها بیتوجه باشد. بسیاری از اینها جوانانی هستند که کاملاً میتوانند تحت تأثیر نهاد قرار بگیرند؛ بهطور مستقیم یا غیرمستقیم.
همینکه ما بتوانیم جلوی تندروی برخی از اینها را بگیریم، خیلی خدمت بزرگی کردهایم؛ هم به خودِ آنها و هم به دانشگاه و هم به نظام. چون در طبع اینطور تشکلها، تندروی هست. ما نسبت به اینها هم مسئولیت داریم و اتفاقاً از جهتی بیشتر مسئولیت داریم؛ چون اینها در معرض خطر بیشتری هستند.
اگر آنها به سراغ ما نمیآیند ما باید به سراغشان برویم و ارتباط بگیریم. باید آغوش نهاد باز باشد و اینها را هم زیر چتر خود بگیرد. البته معنایش این نیست که ما از مواضع خودمان کوتاه بیاییم! ما مواضع خودمان را داریم و آنها را هم نقد میکنیم؛ اما مثل نقدی که یک پدر نسبت به فرزند خودش دارد.
یکی دیگر از اولیتهای ما مربوط به بحث معرفتافزایی تشکلهاست. برخی از این نیروهای ارزشی ما در میدان مباحثه و مناظره کم میآورند و خیلی نمیتوانند از عهدۀ استدلال و جواب دادن به شبهات و سؤالات، بر بیایند. چون خیلی تاریخ نمیدانند و در مسائل اعتقادی و معرفتی هم ضعیف هستند. درحالیکه اینها باید از بقیه، قویتر باشند.
قبلاً تحت عنوان «توانمندسازی تشکلها» برخی دوستان تلاش میکردند که درسهای معارفِ ویژهای برای این تشکلها بگذارند. شما میتوانید مثلاً از ترم بعد(چون برای این ترم، دیگر دیر شده) این طراحی را انجام دهید و تحت هر عنوانی که خواستید، این را ارائه دهید. ارتباطاتِ صمیمی و عاطفی با تشکلها بسیار خوب است ولی باید زمینهسازی شود که این ارتباطات به معرفتافزایی برسد؛ هم معرفتافزایی در بحثهای اخلاقی و اعتقادی و هم در بحثهای سیاسی.
نکتۀ دیگر، بحث گروههای معارف است. تنها بخشی که میتوانیم با بدنۀ دانشجویی ارتباط برقرار کنیم، در همین گروههای معارف است. و الا تشکلها که در هر دانشگاه، تعداد محدودی هستند.
من معتقدم معاونت فرهنگی لااقل باید 50درصد توانش را برای کمک به دوستان گروه معارف بگذارد تا اساتید معارف بتوانند با دست پُر، به کلاس درس بروند. این عرصهای است که کارِ برزمینمانده زیاد دارد. الان دیگر ما بهجای گرفتار شدن در بحثهای شکلی و اداری و ساختاری، باید بیشتر برویم در بحثهای محتوایی کار کنیم. در این سی سال، عمدۀ توان نهاد، صرفِ بحثهای ساختاری و شکلی شده است، البته این کارها هم مفید بوده، ولی اصلِ وظیفۀ ما بحثهای محتواییِ آنجاست. استادی که سرِ کلاس میرود، باید بتواند با مطالب غنی سرِ کلاس حاضر شود تا واقعاً تأثیرگذار باشد و دانشجو را جذب کند.
گروههای معارف یک فرصت بسیار طلایی است که در اختیار ما قرار دارد، این فرصت را قدر بدانیم و بیشتر برایش وقت بگذاریم. و از اساتید معارف دفاع کنیم و به آنها کمک کنیم که از عهدۀ کلاسهای معارف بر بیایند.
قسمت آموزش مجازی هم جزء فرصتهایی است که برای نهاد پدید آمده است. پیشبینی آینده هم این است که این مجموعه بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. این میتواند مکمل دروس معارف و سایرِ طرحهای شما باشد. ضمن اینکه خودِ شما هم میتوانید از ظرفیت و امکانات دانشگاه استفاده کنید و آموزشهایی را برقرار کنید.
یکی دیگر از فرصتهای ویژه، ورودیهای جدید دانشگاهها هستند. کسی که تازه وارد دانشگاه میشود، اولین برخوردها خیلی میتواند برایش سرنوشتساز باشد. اگر ما نتوانیم با ورودیهای جدید، درست ارتباط برقرار کنیم بعداً دیگر معلوم نیست که دیگران این فرصت را برای ما باقی بگذارند!
خصوصاً به نخبگانی که در بین ورودیهای جدید هستند، خیلی توجه کنید. مثلاً در بین هزار نفر ورودی جدید در هر دانشگاه، شاید پنج نفرشان جزء برترینهای کنکور هستند و یا جزء آدمهای ویژه هستند. خوب است که نهاد اولین جایی باشد که اینها را در دانشگاه تحویل میگیرد و از آنها دعوت میکند و کاری میکند که این ارتباط برقرار شود.
ابتدای سال تحصیلی هم فرصتی است که ما جلسات خودمان را با بخشهای مختلف دانشگاه، تجدید کنیم. خودِ همین «اولِ سال» هم یک عنوان ویژه و فرصت خاص است که میتوانید بچههای نشریات، تشکلها و کانونها و انجمنهای علمی را به بهانۀ اولِ سال، دعوت کنید و دوباره این ارتباط را برقرار کنید.
استثناییترین فرصت برای ما، همین ماه محرم است که در پیش روی ما قرار دارد که همه با پای خود، بلکه با پای دل، بهسراغ مراسم ما میآیند. و کاری که امام حسین(ع) با دلها میکند، فوقالعاده است. این فرصت ویژۀ محرم را هم قدر بدانید.
اربعین هم در پیش است که باید قدر آن را هم بدانید. من فکر میکنم اگر یک دانشجو یکبار اربعین به کربلا برود و برگردد، با تمام فعالیتهای فرهنگی که از اول ابتدایی تا آخر دانشگاه در معرضش قرار گرفته، برابری میکند بلکه تأثیرگذارتر است. دانشجویان را تشویق کنید که در پیادهروی اربعین شرکت کنند، اما خودتان متصدی نشوید که خودتان ثبتنام کنید و دانشجویان را ببرید.
تصدیگری را خودتان به عهده نگیرید، این کار را به هیئتها و تشکلها و بسیج واگذار کنید. شما کار تشویقی را انجام دهید و سعی کنید از این ماه محرم هم استفاده کنید تا جایی که ممکن است، دانشجویان بروند و در اربعین شرکت کنند. اربعین یک پدیدۀ فوقالعادهای است که در این چندسال اخیر، خداوند دارد بهوسیلۀ امام حسین(ع) واقعاً هنرنمایی میکند.
هرچه میتوانید دانشجویان عزیز را در معرض تابش نور امام حسین(ع) قرار دهید و انشاءالله دلهای آنها را به اولیاء خدا پیوند دهید.
به گزارش تسنیم، حجت الاسلام والمسلمین محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در جمع مسئولان دفاتر استانی نهاد رهبری در دانشگاه های کشور با اشاره به ادامه فعالیت خود به عنوان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها با بیان اینکه به دنبال نیروی تازه نفس برای ادامه فعالیت در نهاد بودم افزود: رهبر معظم انقلاب پس از بررسی دفتر ایشان فرمودند: «الان بههیچ وجه مصحلت نیست، لذا شما به کار خودتان ادامه دهید.»
وی تأکید کرد: بنده وظیفه داشتم که نظر کارشناسی خودم را بیان کنم، اما وقتی دستور این است که «ادامه دهید» ما هم بهعنوان یک سرباز-تا وقتی که نظرِ ایشان هست- ادامه میدهیم.
متن کامل سخنان حجتالاسلام محمدیان به شرح زیر است:
اعیاد گذشته و ایام نورانی ماه ذیالحجه را تبریک عرض میکنم. همچنین امروز را که روز ولادت بابالحوائج امام موسیبنجعفر(ع) است.
در ابتدا جملهای از امام موسی کاظم(ع) تقدیم میکنم؛ این جمله در دعایی است که حضرت در روز مبعث خواندهاند. «وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ إِرَادَة یختارک بها» (مصباحالمتهجد/2/815) کسی که در راه تو حرکت میکند، بالاخره یک توشهای باید برای این راه بردارد، و من-یعنی امام کاظم(ع)- اینطوری فهمیدهام که برترینِ این توشهها یک ارادۀ بسیار قوی و پولادین است که انسان بهوسیلۀ این اراده، تو را انتخاب کند و برگزیند. این بالاترین توشه برای کسانی است که دنبال رفتن به سمت خدا هستند و در راه خدا سیر و سلوک میکنند.
حضرت امام(ره) در کتاب «اربعین حدیث» مینویسد: «عزم، جوهرۀ انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است... اى عزیز، بکوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى، که خداى نخواسته اگر بىعزم از این دنیا هجرت کنى، انسانِ صورى بیمغزى هستى که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است. و جرئت بر معاصى کمکم انسان را بىعزم مىکند، و این جوهر شریف را از انسان میرباید.» (شرح چهل حدیث/ ص7و8)
در اینجا لازم است توضیحی دربارۀ ادامۀ کارم در نهاد، عرض کنم. البته بنده استعفا نداده بودم اما بههرحال اینطور مطرح شد که بنده استعفا دادهام. اگر دوستان اساسنامۀ نهاد را ملاحظه کنند، میبینند که دورۀ ریاست نهاد، سه سال است. البته ممکن است این دوره دو سه بار تجدید شود، اما بالاخره این تجدید هم یک عرفی دارد!
آقای قمی-که خدا به زحمات ایشان در نهاد بهترین پاداشها را عنایت کند- هشت سال ریاست نهاد را بر عهده داشت، ولی دورۀ ما الان به دوازده سال رسیده است. لذا بحث استعفا مطرح نیست؛ بحث این است که دورۀ این مسئولیت خیلی وقت است که تمام شده است!
اعتقاد شخصی بنده این است که برای این مسئولیتها، هشت سال کافی است، و بیشتر از این نباید این پُستها را نگه داشت، بلکه باید تحویل نفرات تازهنفسی داد که بتوانند این مسیر را بهتر و کاملتر ادامه دهند. و این جابهجاییها هم غیرطبیعی نیست، بلکه اتفاقاً ماندن در این مسئولیتها یکمقدار جای سؤال دارد که «یک فرد چقدر میخواهد در یک مسئولیت بماند درحالیکه در این مجموعه، افراد بسیار شایستهای وجود دارند که خیلی بهتر میتوانند کار را ادامه دهند»
امسال این مطلب را بهصورت مکتوب خدمت حضرت آقا نوشتم و در این نامه عرض کردم: دورۀ ما خیلی وقت است که تمام شده و نهاد هم نیروهای خوبی دارد که میتوانند این مسئولیت را انجام دهند، لذا اجازه بدهید این فضا تغییر کند و فضای جدیدی در مجموعۀ نهاد ایجاد شود و روح تازهای در نهاد دمیده شود.
بنابراین «استعفا» کلمۀ مناسبی نبود که بهکار برده شد، چون معمولاً در استعفا یک نوع قهر یا خستگی وجود دارد، ولی ما از هیچکسی قهر نکردهایم و اصلاً باوجود دوستانی به این خوبی، جای قهر هم وجود ندارد. الحمدلله بحث خستگی هم مطرح نیست و الان هم بنده احساس خستگی ندارم.
اینکه «بنده بهخاطر بودجه استعفا دادهام» نیز برداشت دقیقی نبود، چون مشکلات بودجهای ما، مربوط به امسال نیست بلکه چندسال است که ما از نظر بودجه مشکل پیدا کردهایم. البته نه اینکه ما بهلحاظ مالی تحت فشار نیستیم، اما واقعاً بحث بنده به این فشارها ارتباطی نداشت. هرچند من احتمال میدادم که اگر تغییر و تحولی بشود، از این جهت هم گشایشی برای نهاد اتفاق بیفتد ولی این جزء عوامل اصلی محسوب نمیشد.
من در آن نامه، از رهبر انقلاب خواهش کردم که «اینبار با ملاحظۀ بیشتری به این مسئله عنایت بفرمایید» لذا ایشان هم دستور دادند که این موضوع در دفتر بررسی شود، حالا اینکه نتیجۀ بررسیِ دفتر ایشان چه بوده، بنده کاملا در جریان نیستم، اما نهایتش این شد که فرمودند: «الان بههیچ وجه مصحلت نیست، لذا شما به کار خودتان ادامه دهید»
بنده وظیفه داشتم که خودم را عرضه کنم و نظر کارشناسی خودم را بیان کنم، اما وقتی دستور این است که «ادامه دهید» ما هم بهعنوان یک سرباز-تا وقتی که نظرِ ایشان هست- ادامه میدهیم. ما برای خودمان نسبت به ایشان «مقامِ حرفی» قائل هستیم، نه مقام اسمی یا فعلی! فرق حرف با اسم و فعل این است که خودش هیچ معنایی ندارد مگر اینکه در کنار یک اسم یا فعل قرار بگیرد. ما ایشان را نائب امام زمان(ع) میدانیم و اطاعت از ایشان را هم اطاعت از امام زمان(ع) میدانیم. انشاءالله که بتوانیم در این دورۀ جدید، آنطوری که خواست ایشان هست و رهنمودهای ایشان در اختیار ما قرار داده، عمل کنیم.
دنبال ایجاد فضای جدیدی در نهاد هستیم/ فاخرترین مجموعۀ روحانیت که بهطور سازمانی فعالیت میکنند، در نهاد هستند
بنده دنبال این بودم که فضای جدیدی توسط فردِ جدیدی در نهاد ایجاد شود، حالا فردِ جدید نشد، اما فضای جدید را که خودمان میتوانیم ایجاد کنیم! با کمک شما عزیزان تلاش میکنیم که این فضای جدید و نشاط بیشتر در این مجموعه ایجاد شود.
اعتقاد قلبی بنده نسبت به دوستان فعال در نهاد این است که واقعاً این مجموعۀ دوستان در نهاد، فاخرترین مجموعۀ روحانیت است که بهطور سازمانی دارد فعالیت میکند.
مجموعهای که امروز بهعنوان نهاد رهبری در دانشگاهها دارد فعالیت میکند-چه روحانیون و چه غیرروحانیونی که در نهاد مشغولند- به اعتقاد بنده فاخرترین مجموعه است؛ از جهت بصیرت، آگاهی و نوعِ تعامل با فاخرترین مجموعۀ کشور که دانشگاه است. البته این هم غیرطبیعی نیست، چون این مجموعه با فاخرترین مجموعۀ کشور که دانشگاه است، تعامل دارد. اکثر دوستان ما در دفاتر نهاد دانشگاهها، طوری عمل کردهاند که دانشگاهیان، درایت و تدبیر و تقوای ایشان را تصدیق می کنند و دانشگاهیان هم عوام نیستند؛ آنها طبیعتاً سلامت نفس و فضل و تدبیرِ آدمها را خوب میفهمند و تشخیص میدهند.
ما خدا را شکر میکنیم که دوستان بسیار خوبی در مجموعۀ نهاد، مشغول فعالیت هستند. البته اینهم به برکت انفاس قدسی حضرت امام(ره) و خود حضرت آقاست که این اتفاق افتاده است، و به امثال بنده که مدیریت میکنیم، هیچ ربطی ندارد.
امروز دفاتر نهاد در دانشگاهها، عموماً تکیهگاه نیروهای ارزشی و انقلابی دانشگاه هستند. نشانهاش هم این است که هر کدام از مسئولین این دفاتر را میخواهیم عوض کنیم، مقاومت در آن دانشگاه-در مقابل این جابهجایی- پدید میآید. این نشان میدهد که نهاد در دانشگاهها جاافتاده است(که اصلِ نهاد در دانشگاه هم همین دفاتر نهاد هستند)
در بخش گروه معارف هم-با توجه به حجم بسیار گستردۀ کاری که وجود دارد- خیلی اساتید خوبی در این بخش داریم. در بخش دانشافزایی هم کاری که در نهاد اتفاق افتاد، بسیار خوب بود. یک زمانی آرزوی ما این بود که پنجهزار استاد را تحت پوشش قرار دهیم ولی امروز بیش از هفتاد هزار استاد در این مسیر آمدهاند و از آن استقبال کردهاند.
در بخش تشکلهای دانشجویی نیز همینطور است. امروز تشکلهای بسیار خوبی در دانشگاهها وجود دارد که این تشکلها در دانشگاه، در واقع سنگرهای قوی انقلاب اسلامی هستند. الحمدلله نیروهای ارزشی در دانشگاه دارند با افتخار، از ارزشهای انقلاب و امام و رهبری دفاع میکنند؛ چه بسیج، چه انجمنها، جامعۀ اسلامی یا جنبش عدالتخواه.
البته وقتی به انتظاراتمان نگاه میکنیم، طبیعتاً انتظارات ما خیلی بیش از اینهاست، اما وقتی به آنچه موجود است نگاه میکنیم، میبینیم که جریان ارزشی در حساسترین بخش کشور که دانشگاه است، خیلی زنده و بانشاط دارد به وظایف خود عمل میکند. هرچند گلایهها و انتظاراتی هم وجود دارد که جزء وظایف ماست و ما در این بخشها باید بیشتر کار کنیم؛ در حمایت از نیروهای انقلابی در دانشگاه و حفظ روحیۀ انقلابی و ترویج معنویتِ صحیح در دانشگاه، ما وظایف سنگینی بر دوش داریم که باید به آن بپردازیم.
این برای ما جای افتخار است که در یک مجموعۀ فاخر، فعالیت میکنیم، ولی این به آن معنا نیست که ما نسبت به خودمان نقد نداریم و راههایی را که نرفتهایم، اصلاً نمیبینیم! ضمن اینکه انتظارات هم از ما، بسیار بالا هست. اگر هم گاهی افرادی نسبت به دفاتر نهاد، زبان به شکوه باز میکنند، آنهم بهجای خودش بهحق است؛ چون انتظار بالایی دارند و این هم انتظار بهجایی است. از مجموعهای که چنین وجههای در دانشگاه دارد، طبیعتاً انتظار خیلی بالا هست.
این حس وجود دارد که ما هنوز نتوانستهایم از همۀ ظرفیتمان استفاده کنیم. این «طرحِ راهبری» که امسال سال سومش هست، با یک آسیبشناسی خاصی طراحی شد، و آن اینکه «ما یکسری ظرفیتهایی داریم که هنوز از آنها استفاده نکردهایم» فرصتهای زیادی در دانشگاهها وجود دارد که نهاد هنوز از آنها بهرۀ لازم را نگرفته است. لذا در دور جدید حتماً لازم است که به این بحث «طرح راهبری» توجهِ ویژهای داشته باشیم.
در این دورۀ جدید-که از طرف حضرت آقا بر ما تکلیف شده و ما باید کار را ادامه بدهیم- بهنظرم مهمترین کارمان همین تکمیل طرح راهبری است. اگر بتوانیم این طرح راهبری را با همۀ ابعادش پیاده کنیم و آن را در دفاتر نهاد، نهادینه کنیم، به حول و قوۀ الهی، تأثیرگذاری نهاد نسبت به گذشته، خیلی بیشتر خواهد شد. و انتظاری که در این دورۀ جدید از ما میرود، این است که دوستان در همین طرح راهبری، فعالتر و جدیتر وارد شوند و حرکت کنند.
ما هر سال نیاز به تحلیل جدید از محیط خودمان داریم. هر سال باید ببینیم در محیطی که کار میکنیم، وضع موجودمان چه تغییراتی کرده است؟ وضع موجود ما نسبت به سال گذشته چگونه است؟
اینکه هر سال یک تحلیل جدید و دقیقتری نسبت به محیط خودمان داشته باشیم، خیلی مهم است. این تحلیلی که ما در طرح راهبری از همۀ دوستان درخواست میکنیم، یعنی آن زوایایی که معمولاً دیده نمیشود را ببینیم. گاهی به فرصتهای نزدیک توجه نمیکنیم و به سراغ فرصتهای دور میرویم، و گاهی تهدیدهای دور را میبینیم اما به تهدیدهای نزدیک، کمتر توجه میکنیم!
البته طرح راهبری، فقط به شناخت فرصتها و تهدیدها محدود نمیشود، بلکه اولیتبندی هم باید داشته باشیم که البته کار سختی است. یعنی باید ببینیم که در بین فرصتها، به کدام فرصت باید بیشتر بپردازیم؟ چه راهبردی را انتخاب کنیم که ما را زودتر به نتیجه برساند؟ و به دنبال تعریف راهبردهای جدید و مناسب برای کار خودمان باشیم.
روحِ طرح راهبری هم این است که ما بهجای اینکه خودمان تصدیگری کنیم، بتوانیم قستهای مختلف دانشگاه و مجموعههای دیگر را فعال کنیم و آنها را به میدان بیاوریم. روح این راهبری یعنی دیگران را به میدان آوردن و از همۀ ظرفیتها استفاده کردن، و همۀ بخشها را بهگونهای درگیرِ کار کردن و فعالسازیِ همۀ نیروهای بالقوۀ دانشگاه در جهت اسلامیشدنِ دانشگاه. اگر بتوانیم طرحِ راهبری را کامل کنیم، بسیاری از انتظاراتی که از نهاد وجود دارد، تحقق پیدا خواهد کرد.
در ادامه، میخواهم چند نکته را خدمت شما عرض کنم. نکتۀ اول اینکه، یک فرصت جدیدی برای فضای دانشگاهی پیش آمده و آنهم فرصت دانشگاه آزاد است.
دانشگاه آزاد حدود یکسوم ظرفیت آموزش عالی کشور را در اختیار دارد. اگر در اینجا دیدگاههای درست حاکم شود و دفاتر نهاد در آن تقویت شود، و زیرساختها فراهم شود، انشاءالله میتواند بر کل آموزش عالی، سایه بیفکند و تأثیرگذار باشد. انشاءالله با کمک و راهنمایی شما عزیزان در استانها، دانشگاه آزاد در ریل درست خودش قرار بگیرد.
فرصت دیگری که در اختیار ما هست، بحث کرسیهای آزاداندیشی است. متاسفانه بهدلیل گرفتاریهای زیاد، هنوز بحث این کرسیها، جایگاه خودش را پیدا نکرده است و سایۀ سنگین مسائل سیاسی که در بحث کرسیها بود، خیلی از فعالان این عرصه را نسبت به کرسیها، کمتوجه کرده است.
کرسیهای آزاداندیشی ظرفیت بزرگی است و یکی از گلایهها از ما، در همین بخش است و میگویند: «نهاد خیلی به بحث کرسیها نپرداخته است» باید توجه کنیم که میشود کرسیهای تخصصی و کوچکتری در دانشگاه برگزار کرد و مجموعۀ اساتید و تشکلها و فعالان را تشویق کرد به اینکه این کرسیها را برگزار کنند، و این کار باید خارج از هیجان و هیاهوی فضای رسانهای باشد.
در کنار این مسائل، بحث تشکلها هم باید مد نظر باشد. یکی از راهبردهای اصلی ما بحث تشکلها است. هرچند تعداد کسانی که در تشکلها فعالیت میکنند نسبت به کمّیت دانشگاهیان زیاد نیستند، اما از نظر کیفی، بسیار تأثیرگذار هستند. اگر بناست که ما کاری انجام دهیم، عمدتاً از طریق همینها باید انجام دهیم. البته ما کارهای دیگری هم داریم، ولی تأثیرگذاریِ عمدۀ ما از طریق تشکلهاست.
اینکه تشکلها در دانشگاه بتوانند نقش بیشتری ایفا کنند، از «فرصتهای نزدیک» برای ما محسوب میشود. همۀ اینها هم مثل هم نیستند، بلکه طیفهای مختلفی دارند. نهاد نمیتواند به اینها بیتوجه باشد. بسیاری از اینها جوانانی هستند که کاملاً میتوانند تحت تأثیر نهاد قرار بگیرند؛ بهطور مستقیم یا غیرمستقیم.
همینکه ما بتوانیم جلوی تندروی برخی از اینها را بگیریم، خیلی خدمت بزرگی کردهایم؛ هم به خودِ آنها و هم به دانشگاه و هم به نظام. چون در طبع اینطور تشکلها، تندروی هست. ما نسبت به اینها هم مسئولیت داریم و اتفاقاً از جهتی بیشتر مسئولیت داریم؛ چون اینها در معرض خطر بیشتری هستند.
اگر آنها به سراغ ما نمیآیند ما باید به سراغشان برویم و ارتباط بگیریم. باید آغوش نهاد باز باشد و اینها را هم زیر چتر خود بگیرد. البته معنایش این نیست که ما از مواضع خودمان کوتاه بیاییم! ما مواضع خودمان را داریم و آنها را هم نقد میکنیم؛ اما مثل نقدی که یک پدر نسبت به فرزند خودش دارد.
یکی دیگر از اولیتهای ما مربوط به بحث معرفتافزایی تشکلهاست. برخی از این نیروهای ارزشی ما در میدان مباحثه و مناظره کم میآورند و خیلی نمیتوانند از عهدۀ استدلال و جواب دادن به شبهات و سؤالات، بر بیایند. چون خیلی تاریخ نمیدانند و در مسائل اعتقادی و معرفتی هم ضعیف هستند. درحالیکه اینها باید از بقیه، قویتر باشند.
قبلاً تحت عنوان «توانمندسازی تشکلها» برخی دوستان تلاش میکردند که درسهای معارفِ ویژهای برای این تشکلها بگذارند. شما میتوانید مثلاً از ترم بعد(چون برای این ترم، دیگر دیر شده) این طراحی را انجام دهید و تحت هر عنوانی که خواستید، این را ارائه دهید. ارتباطاتِ صمیمی و عاطفی با تشکلها بسیار خوب است ولی باید زمینهسازی شود که این ارتباطات به معرفتافزایی برسد؛ هم معرفتافزایی در بحثهای اخلاقی و اعتقادی و هم در بحثهای سیاسی.
نکتۀ دیگر، بحث گروههای معارف است. تنها بخشی که میتوانیم با بدنۀ دانشجویی ارتباط برقرار کنیم، در همین گروههای معارف است. و الا تشکلها که در هر دانشگاه، تعداد محدودی هستند.
من معتقدم معاونت فرهنگی لااقل باید 50درصد توانش را برای کمک به دوستان گروه معارف بگذارد تا اساتید معارف بتوانند با دست پُر، به کلاس درس بروند. این عرصهای است که کارِ برزمینمانده زیاد دارد. الان دیگر ما بهجای گرفتار شدن در بحثهای شکلی و اداری و ساختاری، باید بیشتر برویم در بحثهای محتوایی کار کنیم. در این سی سال، عمدۀ توان نهاد، صرفِ بحثهای ساختاری و شکلی شده است، البته این کارها هم مفید بوده، ولی اصلِ وظیفۀ ما بحثهای محتواییِ آنجاست. استادی که سرِ کلاس میرود، باید بتواند با مطالب غنی سرِ کلاس حاضر شود تا واقعاً تأثیرگذار باشد و دانشجو را جذب کند.
گروههای معارف یک فرصت بسیار طلایی است که در اختیار ما قرار دارد، این فرصت را قدر بدانیم و بیشتر برایش وقت بگذاریم. و از اساتید معارف دفاع کنیم و به آنها کمک کنیم که از عهدۀ کلاسهای معارف بر بیایند.
قسمت آموزش مجازی هم جزء فرصتهایی است که برای نهاد پدید آمده است. پیشبینی آینده هم این است که این مجموعه بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. این میتواند مکمل دروس معارف و سایرِ طرحهای شما باشد. ضمن اینکه خودِ شما هم میتوانید از ظرفیت و امکانات دانشگاه استفاده کنید و آموزشهایی را برقرار کنید.
یکی دیگر از فرصتهای ویژه، ورودیهای جدید دانشگاهها هستند. کسی که تازه وارد دانشگاه میشود، اولین برخوردها خیلی میتواند برایش سرنوشتساز باشد. اگر ما نتوانیم با ورودیهای جدید، درست ارتباط برقرار کنیم بعداً دیگر معلوم نیست که دیگران این فرصت را برای ما باقی بگذارند!
خصوصاً به نخبگانی که در بین ورودیهای جدید هستند، خیلی توجه کنید. مثلاً در بین هزار نفر ورودی جدید در هر دانشگاه، شاید پنج نفرشان جزء برترینهای کنکور هستند و یا جزء آدمهای ویژه هستند. خوب است که نهاد اولین جایی باشد که اینها را در دانشگاه تحویل میگیرد و از آنها دعوت میکند و کاری میکند که این ارتباط برقرار شود.
ابتدای سال تحصیلی هم فرصتی است که ما جلسات خودمان را با بخشهای مختلف دانشگاه، تجدید کنیم. خودِ همین «اولِ سال» هم یک عنوان ویژه و فرصت خاص است که میتوانید بچههای نشریات، تشکلها و کانونها و انجمنهای علمی را به بهانۀ اولِ سال، دعوت کنید و دوباره این ارتباط را برقرار کنید.
استثناییترین فرصت برای ما، همین ماه محرم است که در پیش روی ما قرار دارد که همه با پای خود، بلکه با پای دل، بهسراغ مراسم ما میآیند. و کاری که امام حسین(ع) با دلها میکند، فوقالعاده است. این فرصت ویژۀ محرم را هم قدر بدانید.
اربعین هم در پیش است که باید قدر آن را هم بدانید. من فکر میکنم اگر یک دانشجو یکبار اربعین به کربلا برود و برگردد، با تمام فعالیتهای فرهنگی که از اول ابتدایی تا آخر دانشگاه در معرضش قرار گرفته، برابری میکند بلکه تأثیرگذارتر است. دانشجویان را تشویق کنید که در پیادهروی اربعین شرکت کنند، اما خودتان متصدی نشوید که خودتان ثبتنام کنید و دانشجویان را ببرید.
تصدیگری را خودتان به عهده نگیرید، این کار را به هیئتها و تشکلها و بسیج واگذار کنید. شما کار تشویقی را انجام دهید و سعی کنید از این ماه محرم هم استفاده کنید تا جایی که ممکن است، دانشجویان بروند و در اربعین شرکت کنند. اربعین یک پدیدۀ فوقالعادهای است که در این چندسال اخیر، خداوند دارد بهوسیلۀ امام حسین(ع) واقعاً هنرنمایی میکند.
هرچه میتوانید دانشجویان عزیز را در معرض تابش نور امام حسین(ع) قرار دهید و انشاءالله دلهای آنها را به اولیاء خدا پیوند دهید.