جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۹

تقسيم اصلاح‌طلبان به دوگانه اصيل و بدلي

تقسيم‌بندي به دوگانه «بدلي يا اصيل» بودن مي‌تواند براي هر جريان سياسي ممكن باشد...
کد خبر : ۳۷۹۹۰۶
صراط: تقسيم‌بندي به دوگانه «بدلي يا اصيل» بودن مي‌تواند براي هر جريان سياسي ممكن باشد و از اين منظر اصلاح طلبان هم مي‌توانند كه در باب اين دوگانه، براي تقسيم‌بندي جريان خودشان تئوري‌هايي داشته باشند. اما مروري بر وضعيت آنهايي كه اصلاح‌طلب اصيل خوانده مي‌شوند، نشان مي‌دهد مؤلفه‌هايي فراتر از آنچه بتواند معناي واقعي اصلاح‌طلبي دهد، در اين اصالت! مؤثر است.

به گزارش جوان مولفه‌هايي كه در عمل از اصلاح طلبي صرفاً زيستي غوغاسالارانه مي‌سازد كه بر محور خواسته‌هاي اپوزيسيون مي‌گردد. روزنامه شرق روز گذشته از قول مصطفي معين تيتر ‌زده است كه «رشد اصلاح‌طلبان بدلي، نگران‌كننده است.» آنان نگران چه چيزي هستند؟ بدلي‌ها از نگاه آنان چه كساني هستند كه رشدشان براي اصلاح‌طلبان اصيل نگران‌كننده است و در اين ميان چه كساني اصيل ناميده مي‌شوند؟ و در مسير پاسخ به اين سوالات بدانيم اصلاح‌طلبان چرا به سراغ تقسيم بندي اصلاح‌طلبي به دوگانه بدلي و اصيل مي‌روند.
   
اصيل‌هايي كه ديگر نيستند...
نشانه‌اي براي اصلاح‌طلبان اصيل در سوالي كه از معين پرسيده شده موجود است و او هم آن را رد نكرده است: «اصلاحات با دوم خرداد سال ٧٦ داراي هويت شد و نمايندگانش هم دولتمرداني بودند كه از آن جمع خيلي ديگر فرصت حضور در عرصه اجرايي ندارند... » اين دولتمرداني كه ديگر فرصت حضور در عرضه اجرايي ندارند، چه كساني هستند؟ مي‌توان ياد عطاءالله مهاجراني افتاد؛ عضو اتاق فكر پنج نفره فتنه كه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جمهوري اسلامي ايران سر از لندن درآورد و آنجا ماندگار شد و براي آن شورش به اصطلاح جنبش سبز تئوري‌هاي بامزه‌اي همچون «اسب تراوا» در 22 بهمن 88 ارائه داد و مضحكه موافق و مخالف شد؟ حتي مي‌شود ياد همين مصطفي معين افتاد كه سال 88 تمام قد از فتنه دفاع كرد و حتي براي دستگير شده‌هاي عاشوراي 88 كه عزاي اباعبدالله عليه السلام هتك حرمت كردند و از جمله پسرش كه جزو دستگيرشده‌ها بود، اينگونه نوشت كه «او و قطعاً» بسياري از هم‌بندانش به داشتن اخلاق، كرامت، آزادگي، صداقت، دينداري، انس با خدا و قرآن و نماز، عقلانيت و نوعدوستي در خانواده و در ميان دوستان و آشنايان شهره بودند و به نظرم گناهشان هم همين بوده است!» يا مي‌توان از عبدالله نوري ياد كرد كه براي فتنه انگيزي به 88 نرسيد و همان روزنامه «خرداد»ش در شورش‌هاي تيرماه 78 به خوبي! توانست نقشي پررنگ در حمايت از آشوب را ايفا كند. اصيل‌ها همين‌ها هستند؟!
  
اصيل‌هاي بدلي
زنداني‌هاي سياسي ـ امنيتي اصلاح‌طلبان هيچ گاه بدلي خوانده نمي‌شوند. با اينكه تندروي‌هاي آنان در دوره‌هاي مختلف باعث محدوديت اصلاح‌طلب و رويگرداني مردم از آنان شده است. آنها با هر غوغا خوني تازه در رگ اصلاح طلبي مي‌ريزند و آنچه در يك زوال معناي عميق، اصلاح‌طلبي ناميده مي‌شود، براي بقا به همين غوغاها نياز دارد. براي همين است كه اين محكومان امنيتي و حتي اقتصادي به جاي رانده‌شدن از جمع اصلاح‌طلبان، قهرمانان اصلاح‌طلبي لقب مي‌گيرند.  اصلاح‌طلباني كه اصيل ناميده مي‌شوند، مي‌توانند در حاكميت باقي بمانند و در عين حال ژست اپوزيسيون بگيرند و نقش مخالف بازي كنند. مي‌توانند براي رسيدن به قدرت و نزديكي بيشتر به حاكميت همه تلاش خود را بكنند و در عين حال فخر غيرحكومتي‌بودن بفروشند. اين مدل اصلاح‌طلبي هر چه هست نمي‌تواند نقشي به معناي واقعي كلمه براي اصلاح جامعه ايفا كند. اما مقابل نظام مي‌ايستد، فتنه و آشوب برپا مي‌كند، زندان مي‌رود، اداهاي روشنفكري در مي‌آورد و شعار آزادي بيان مي‌دهد و مخالفانش را سركوب مي‌كند. همچون زماني كه صادق خرازي به تلويح و بي هيچ جدي بودني دم از كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري 96 زد و او را صرف آنكه ممكن است رقيب حسن روحاني شود، اصلاح‌طلب بدلي ناميدند.
  
بدلي‌هاي اصيل
محمدرضا عارف را به‌خاطر آنكه از اين هياهوي غوغازيست اصلاح‌طلبانه در مجلس به دور بود، بدلي خواندند: ‌«اصلاح‌طلبان تا به حال چيزي از آقاي عارف نديده‌اند و اين‌همه سرمايه‌گذاري درخصوص  وي شده است اما ايشان به نفع گفتمان اصلاح‌طلبي پنج كلمه هم صحبت نكرده و اين آقايان «مطهري» و «صادقي» هستند كه سخن مي‌گويند. » حتي خود عارف زبان به گلايه گشود و از سخنان فعالان سياسي اصلاحات با تعبير «انگ» و برچسب‌هاي «امنيتي» و «بدلي» ياد كرد و اظهار داشت: «من خيلي فحش خوردم. انگ‌هايي به من زدند كه سابقه نداشت. اتهام اصلاح‌طلب بدلي به من زدند. حتي گفتند امنيتي‌ها به تو گفته‌اند كه كانديدا شوي!» قبل از اين براي عارف در يادداشتي نوشته بودم كه «عارف اهل سياست‌بازي‌هاي اينگونه نيست.
 
شايد وقتش رسيده اعتبارش را از وسط سياست‌بازي‌هاي كارگزاراني و اصلاح‌طلبي جمع كند و از اصلاح‌طلب بدلي‌بودن، نه دلخور كه خشنود و مفتخر باشد. اين بدلي‌بودن را به فال نيك بگيرد؛ هويت مستقل از اين هر دو گروه سياسي براي خود تعريف كند و به علم و فرهنگ برسد؛ مقوله‌هايي كه با دنياي ساده عارف منطبق‌تر است تا دنياي هزاررنگ سياست كارگزاراني و اصلاح‌طلبي. در دنياي سياست نمي‌شود هم پاي درددل آيت‌الله خامنه‌اي با امام زمان نشست و اشك ريخت و هم ليدر جرياني بود كه موسوي و كروبي را قهرمان مي‌دانند.» در اين مسير، هر كس كه بيشتر به آرمان‌هاي انقلاب و امام معتقد است، ممكن است بيشتر انگ بدلي بودن بخورد و هر كس غوغاي اپوزيسيوني‌اش بيشتر است، اصيل‌تر ناميده مي‌شود. حال آنكه اصالت اصلاح‌طلبي بايد در تلاش براي اصلاح جامعه مي‌بود و اينگونه از پس 20 سال مديريت اجرايي اصلاح‌طلبان در دوران پس از رحلت امام، بايد جامعه باخلاق‌تر و آرام‌تر و پيشرفته‌تر و ... مي‌شد. اما همه چيز در دعواهاي خرد سياسي خلاصه شد و اينگونه است كه گويي اصلاح‌طلبي اصالتش را از بدلي بودن دارد. هر كس كمتر به فكر اصلاح واقعي جامعه است، اصلاح‌طلب‌تر است انگار!
  
اصلاح‌طلب بدلي جايگزين اصلاح‌طلب نما!
گاه هم دليل دوگانه‌سازي‌هاي اصيل و بدلي شانه خالي كردن از بار مسئوليت‌هاست تا هر كسي را كه خطايي انجام داد كه نشود براي مردم توجيه كرد، بدلي بخوانند كه از ما نيست. در اين مسير مي‌توان به مثال تماشاگرنما در استاديوم‌هاي ورزشي اشاره كرد كه وقتي جمعي از تماشاگران حركتي ناشايست انجام مي‌دهند و فضا از كنترل بزرگ‌ترها خارج مي‌شود، بازي «با ما نبودند» آغاز مي‌شود و حتي با يك عبارت بي معناي «تماشاگرنما» اصالت تماشاگري را هم از او سلب مي‌كنند. اصلاح‌طلبان هم تا پاي لابي و رفتن همفكرانشان پي منفعت‌هاي شخصي يا رفتارهايي مبتذل نظير سلفي با فلان مقام سياسي خارجي وسط مي‌آيد، بازي «با ما نبودند» را با كليدواژه عبارت «اصلاح طلب بدلي» آغاز مي‌كنند تا از زير بار مسئوليت شانه خالي كنند. اكنون مي‌گويند دولتمردان دولت اصلاحات فرصت حضور در عرصه اجرايي ندارند، اما گويا يادشان رفته بسياري از دولتمردان امروز يا نمايندگان ليست اميد و اعضاي كابينه، دولتمردان ديروز خاتمي هستند: عارف (معاون اول خاتمي و سرليست اميد)، يونسي (وزير اطلاعات خاتمي و مشاور روحاني)، شريعتمداري (وزير خاتمي و روحاني)، حاجي (وزير خاتمي و مديرمسئول كنوني روزنامه همشهري)، حجتي (وزير خاتمي و روحاني)، جهانگيري (وزير خاتمي و معاون اول روحاني)، مسجد جامعي (وزير خاتمي و عضو شوراي شهر تهران در حال حاضر)، زنگنه (وزير خاتمي و روحاني) و ... پس اين بازي اصلاح طلبان حناي بي رنگ خواهد بود، اگر فقط حافظه مان خوب باشد.