به گزارش مجله مهر، چند روز قبل بود که جدولی از سوی شهرداری در روزنامهها و بعد شبکههای اجتماعی منتشر شد که در ان محلهایی مشخص شده بود که بر اساس برنامهریزیها قرار است دستفروشها در آنها اسکان داده شوند. دستفروشی پدیده عجیب و غریبی نیست و سالهاست مسئولین درباره رسیدگی به جوانب مختلف آن صحبت میکنند؛ بحث اولیه در این زمینه معمولا به جمعآوری آنها ختم میشود که در همه این سالها این راه حل به هر شکلی که اجرا شده در نهایت شکست خورده و روز به روز دستفروشی در خیابانهای تهران و حتی دیگر شهرها افزایش پیدا کرده است.
دستفروشها را ساماندهی کنید!
از آنجایی که حذف دستفروشها با توجه به شرایط اقتصادی کشور عملا غیرممکن به نظر میرسد، نظم و ساماندهی و در نظر گرفتن محلی برای استقرار آنها از راههایی است که به نظر راحتتر قابل اجراست، شهرداری تهران هم چند سالی است طرحهایی درباره ساماندهی دستفروشها دارد و راهاندازی غرفههایی در برج میلاد، زیرگذر ولیعصر و فرهنگسراهای مختلف نمونههایی از روش موثر و موفق این مسیر بود.
حالا و در روزهای ابتدایی تغییر در شهرداری و شورای شهر تهران، شهردار اعلام کرده هیچ دستفروشی نباید در خیابانهای تهران مشغول کار باشد و طرح ساماندهی آنها در محلهای مشخص شده یکی از بهترین و قابل اجراترین طرحها به نظر میآید.
طبق اعلام شهرداری در حدود ۲۰ محل در ۲۱ منطقه تهران برای دستفروشها در نظر گرفته شده است که با نگاهی کوتاه به آدرسهای آنها متوجه میشویم که در نقاط مرکزی تهران و محلهایی که پیش از این دستفروشهای زیادی داشته، قرار است این محلها قرار داده شوند. از خیابان سیتیر تا ناصر خسرو و از تجریش تا تهرانپارس و از نازیآباد تا افسریه همه و همه در این دستهبندی قرار گرفتهاند. یک روز قرار بود این محلها از ۲۰ شهریور راه بیفتند که خبرنگار ما دو روز بعد از این زمان در خیابانها به دنبال محل استقرار آنها میگشت!
روحمان هم از محلهای ساماندهی خبر ندارد
خیابان سیتیر که از ابتدای سال میزبان رستوران و کافههای سیار بوده و با توجه به استقبال مردم طرح دائمی شده و حالا هر روز و هر ساعتی از سال که مسیرتان به این خیابان بیفتد، میتوانید در هوای آزاد و خیابان قدیمی تهران خوراکیهای خوشمزه بخورید! اما ماجرای ساماندهی دستفروشها موضوعی است که اساسا کسی از آن خبر ندارد! در ابتدا همه فکر میکردند منظور همان رستورانهای سیار است، اما وقتی توضیح میدادیم که این طرح از شهریور قرار بوده را بیفتد و شامل دستفروشهایی میشود که ابزار و وسایل دیگری هم در بساط خودشان دارند، میگفتند اصلا چنین چیزی در این خیابان نیست. یک آقای ۵۰ ساله که به گفته خودش ۲۵ سالی میشود ابتدای خیابان سیتیر بساط دستفروشی دارد و چند باری هم با مامورهای شهرداری به مشکل خورده است. البته به گفته خودش وقتی مامورها میآیند داخل یکی از پاساژها میشود، دیگر با او کاری ندارند و به همین دلیل هم طی این سالها جایش را عوض نکرده است. اما او هم از طرح ساماندهی خبر ندارد و تنها میگوید شنیده است که میخواهند چنین کاری کنند، با اینحال به این کار چندان خوشبین نیست! او میگوید که اصلا امکان ندارد رایگان باشند و در عین حال هزینهها این غرفهها برای دستفروشها خیلی زیاد است و بسیاری نمیتوانند آن را پرداخت کنند.
پسر جوانی هم هماناطراف است که بساطش پر از وسیلههای جانبی موبایل است، او هم از طرح خبر ندارد، اما از آن هم استقبال نمیکند و میگوید جایش خوب است و مشتریهای خودش را دارد، با تغییر جا هم مشتریهایش را از دست میدهد، هم باید اجاره بدهد که اصلا برایش به صرفه نیست. از طرفی خیلی از محلهای در نظر گرفته ساعت کار دارند که دستفروشی اصلا ساعت ندارد!
شراکت کنید که ضرر کمتری دارد!
در سیتیر به نتیجهای نرسیدیم، مسیرمان را به سمت خیابان بابهمایون که در همان نزدیکیهاست، کج میکنیم. در این خیابان هم گذری را برای فروش برخی محصولات قرار دادهاند، از آب انار و زرشک تا گفتن عکس یادگاری با لباسهای قدیمی و ربهای محلی. همه را می توان در این گذر پیدا کرد، اما هزینه این مغازهها خیلی بالاست، چیزی در حدود ماهی چهار میلیون تومان! تصور اینکه کسی در آن خیابان با فروش چنین چیزهایی درآمدی داشته باشد که هم هزینههای جاری را شامل شود و هم هزینه اجاره باشد، تقریبا برایمان غیر ممکن است، اما به گفته آنها گویا شرایط به این شکل است. با این همه در این خیابان هم خبری از ساماندهی دستفروشهای خیابانی و بساطشان نیست. این سو و آنسوی میدان امام خمینی دستفروشها نشستهاند و به کارشان مشغول هستند، درب ورودی مترو هم همیشه محل مناسبی برای آنهایی است که مواد خوراکی میفروشند.
ما که خودمان را دستفروشهایی جا زدهایم که برای تولیدات دستی خودمان محلی برای فروش میخواهیم، به دیگر دستفروشها نزدیک میشویم؛ به جز یکی دو نفر بقیه از این طرح اصلا خبر ندارند و نمیدانند اصلا چیست. یکی از کسانیکه به نظر میرسد از ماجراها بیشتر هم خبر دارد و به شکلی قدیمی محسوب میشود، جلو میآید و میگوید که اینجا نمیتوانیم جایی را پیدا کنیم و تازه برای گرفتن جا پول لازم است و محلهایی که شهرداری میدهد، قیمت اجارهشان بالاست، چون دست پیمانکار است و آنها مبالغ را تعیین میکنند. ولی برای دستفروشی هرجایی خواستیم را میتوانیم انتخاب کنیم و باید حواسمان به مامورهای شهرداری باشد و اوایل هم بساط کمتری پهن کنیم که زودتر و سریعتر جمع کنیم. حتی یکی از آنها که به نظر میرسید مغازه هم دارد ولی دستفروشی هم میکرد، میگفت برای اینکه جایی برای فروش داشته باشید، بهترین راه این است که با کسی که اینجا مغازه دارد، شریک شوید. هم هزینه جا کمتر میشود، هم اینکه دستفروشی نمیکنید که کنار خیابان باشید.
زندگی دو سر سوخت دستفروشها
با همه این اوصاف ما که از خیر دستفروشی گذشتیم و به هر ترفندی بود از دستشان خلاص شدیم، اما ذهنمان درگیر آن دستفروشهاییست که همان تکه پارچه یا کارتن به همراه وسیلههای روی آن همه دار و ندارشان است و کمتر دلالی میکنند؛ در روزهایی که شرایط اقتصادی جامعه روز به روز بدتر میشود و قدرت خرید مردم هم کمتر میشود، قرار است چطور با ماموران شهرداری و نگرانیهای خالی بودن شهر از دستفروش هم دست و پنجه نرم کنند.
اگر شغل مطمئن داشته باشن چرا میان دست فروش بشن