گروه سیاسی صراط - هفتهنامه اکونومیست درباره راهبرد دولت ترامپ در مقابل ایران قدرتمند مینویسد: درست است؛ باید هم درباره گسترش نفوذ ایران در منطقه نگران بود. اما رئیسجمهور «ترامپ» با این سیاستی که در قبال ایران در پیش گرفته، نه تنها مشکل را حل نمیکند، که کار را خرابتر هم میکند.
دولت ترامپ ظاهرا چهار هدف را در خاورمیانه دنبال میکند، نابود کردن داعش، مهار کردن تمام دستاوردهای ایران، برهم زدن میراث اوباما در توافق هستهای و کاستن از سطح درگیری آمریکا در منطقه. اما تا به حال از میان این اهداف چهارگانه؛ فقط هدف نخست برآورده شده است. اما دولت ترامپ از درک این واقعیت غافل مانده که چهار هدف نامبرده هیچ کدام با هم متجانس نیستند.
دولت ترامپ ظاهرا چهار هدف را در خاورمیانه دنبال میکند، نابود کردن داعش، مهار کردن تمام دستاوردهای ایران، برهم زدن میراث اوباما در توافق هستهای و کاستن از سطح درگیری آمریکا در منطقه. اما تا به حال از میان این اهداف چهارگانه؛ فقط هدف نخست برآورده شده است. اما دولت ترامپ از درک این واقعیت غافل مانده که چهار هدف نامبرده هیچ کدام با هم متجانس نیستند.
مشکل اینجاست که آمریکا نه قادر است ایران را به عقب هل بدهد و نه میتواند از سطح درگیر بودنش در منطقه بکاهد. اگر ترامپ بیاید و توافق هستهای را پاره کند، در واقع زنجیر یک مهار مهم و اساسی بر پای ایران را از میان برداشته است.
آمریکا در دولت جدید خود مجددا بر روی توافق هستهای ایران تمرکز کرده است و اینبار موضوع دردسرساز، مسئله تقویم زمانی در حاشیه توافق است.
طبق مصوبه کنگره آمریکا رئیسجمهور این کشور باید هر 90 روز یک بار به کنگره اعلام و تایید کند که ایران به توافق عمل کرده است.
مسلم است که ترامپ مطلقا دلش نمیخواهد که این تاییدیه را به ایران اعطا کند، اما بازرسان هستهای سازمان ملل گزارش دادهاند که ایران به این معامله عمل کرده است.
اگر متعهد ماندن ایران به برجام را تایید نکند؛ آنگاه بدون آنکه نیازی باشد رسما از برجام عقبنشینی کند؛ کار تصمیمگیری را در این قضیه به کنگره واگذار کرده است فارغ از اینکه کنگره «برجام» را پاره کند یا نکند؛ ترامپ به هر حال با این عملش، نشان داده است که نمیتوان در مورد متعهد ماندن به یک معامله روی آمریکا حساب باز کرد.
آمریکا در دولت جدید خود مجددا بر روی توافق هستهای ایران تمرکز کرده است و اینبار موضوع دردسرساز، مسئله تقویم زمانی در حاشیه توافق است.
طبق مصوبه کنگره آمریکا رئیسجمهور این کشور باید هر 90 روز یک بار به کنگره اعلام و تایید کند که ایران به توافق عمل کرده است.
مسلم است که ترامپ مطلقا دلش نمیخواهد که این تاییدیه را به ایران اعطا کند، اما بازرسان هستهای سازمان ملل گزارش دادهاند که ایران به این معامله عمل کرده است.
اگر متعهد ماندن ایران به برجام را تایید نکند؛ آنگاه بدون آنکه نیازی باشد رسما از برجام عقبنشینی کند؛ کار تصمیمگیری را در این قضیه به کنگره واگذار کرده است فارغ از اینکه کنگره «برجام» را پاره کند یا نکند؛ ترامپ به هر حال با این عملش، نشان داده است که نمیتوان در مورد متعهد ماندن به یک معامله روی آمریکا حساب باز کرد.
خانم هیلی آنقدر برجام را ناقص میداند که میگوید: «ما اگر در مقابل ایران قاطع و سرسخت نباشیم؛ فردا با یک کرهشمالی دیگری وارد معامله خواهیم شد»؛ اما عکس قضیه صادق است.
حقیقت این است که برجام جلوی بروز یک بحران هستهای دوم را گرفته است. برخلاف کره شمالی؛ ایران هیچگونه سلاح هستهای ندارد و به حکم برجام اگر نه برای همیشه، حداقل برای یک دهه مطلقا نمیتواند آن را به دست آورد.
با توافق، کار برای مهار کردن ایران بسیار آسانتر شده است و بهتر میتوان ایران را از راههایی دیگر مهار کرد. این راهها عبارتند از: تشکیل ائتلافهای گوناگون استفاده از نیروهای نیابتی، دیپلماسی و به کارگیری نیرویی منظم و تحت قاعده.
تحریم همیشه جزیی از استراتژی آمریکا بوده است. از این به بعد هم تحریمهای جدید میتواند برای حفظ برجام موثر باشد ضمن آنکه همین سلاح موثر میتواند تندروهای ایران را هدف قرار دهد.
آمریکا همچنین باید کاری کند تا وحدت «شورای همکاری خلیج(فارس)» حفظ شود.
آمریکا میتواند کاری کند که در «یمن» توافقی معقول به دست آید و این جنگ بدون برد را که عربستان در یمن به راه انداخته است به اتمام برسد.
و اما فوریترین مسئله در خاورمیانه؛ سوریه است.
آمریکا میگوید که در سوریه به غیر از «کشتن داعش»، کار چندانی ندارد. آمریکا برای آنکه اجازه ندهد ایران یک دالان زمینی از تهران تا بیروت بکشد و با این مزیت در مذاکرات صلح آینده یک اهرم قدرت در دستانش باشد، لازم است واشنگتن متحدانش را هل بدهد تا پستهای مرزی شرق سوریه را قبل از آنکه اسد و یارانش به آنجا برسند، تصرف کنند.
آمریکا اگر واقعا میخواهد جلوی نفوذ ایران در خاورمیانه را بگیرد، باید مصممتر در بعد میدانی رویدادهای منطقه حاضر شود.
حقیقت این است که برجام جلوی بروز یک بحران هستهای دوم را گرفته است. برخلاف کره شمالی؛ ایران هیچگونه سلاح هستهای ندارد و به حکم برجام اگر نه برای همیشه، حداقل برای یک دهه مطلقا نمیتواند آن را به دست آورد.
با توافق، کار برای مهار کردن ایران بسیار آسانتر شده است و بهتر میتوان ایران را از راههایی دیگر مهار کرد. این راهها عبارتند از: تشکیل ائتلافهای گوناگون استفاده از نیروهای نیابتی، دیپلماسی و به کارگیری نیرویی منظم و تحت قاعده.
تحریم همیشه جزیی از استراتژی آمریکا بوده است. از این به بعد هم تحریمهای جدید میتواند برای حفظ برجام موثر باشد ضمن آنکه همین سلاح موثر میتواند تندروهای ایران را هدف قرار دهد.
آمریکا همچنین باید کاری کند تا وحدت «شورای همکاری خلیج(فارس)» حفظ شود.
آمریکا میتواند کاری کند که در «یمن» توافقی معقول به دست آید و این جنگ بدون برد را که عربستان در یمن به راه انداخته است به اتمام برسد.
و اما فوریترین مسئله در خاورمیانه؛ سوریه است.
آمریکا میگوید که در سوریه به غیر از «کشتن داعش»، کار چندانی ندارد. آمریکا برای آنکه اجازه ندهد ایران یک دالان زمینی از تهران تا بیروت بکشد و با این مزیت در مذاکرات صلح آینده یک اهرم قدرت در دستانش باشد، لازم است واشنگتن متحدانش را هل بدهد تا پستهای مرزی شرق سوریه را قبل از آنکه اسد و یارانش به آنجا برسند، تصرف کنند.
آمریکا اگر واقعا میخواهد جلوی نفوذ ایران در خاورمیانه را بگیرد، باید مصممتر در بعد میدانی رویدادهای منطقه حاضر شود.