باغبانی که در باغ مجاور سرگرم کار بود با شنیدن صدای
شلیک گلوله به طرف دیوار دوید و با نگاهی از فراز حصار، صاحب باغ را دید که
غرق خون بر لب باغچه افتاده بود.
پس از تماس تلفنی او، مأموران پلیس راهی آنجا شدند و ضمن تحقیق دریافتند
درگیری خونینی بین دو قاچاقچی اسلحه رخ داده و یکی از آنها که مرد
46سالهای به نام الیاس بوده به ضرب گلوله قاچاقچی جوان- شاهین- کشته شده
است. پس ازحضور تیم جنایی در محل واقعه و شروع تحقیقات تخصصی، عامل این
جنایت با ردیابیهای تخصصی شناسایی و دستگیرشد.
سرانجام متهم پرونده روزچهارشنبه از زندان به شعبه یک دادگاه کیفری استان
البرز انتقال یافت و به اتهام قتل عمد و قاچاق اسلحه از سوی قاضی هدایت
رنجبر و دو مستشار- قاضی یزدانپور و قاضی خنک دار- محاکمه شد.
در ابتدای جلسه پس از تشریح کیفرخواست ازسوی نماینده دادستان، اولیای دم
خواستار قصاص متهم به قتل 36 ساله شدند. آنگاه به دستور رئیس دادگاه متهم
پای میز محاکمه قرار گرفت تا به سؤالات قضات پاسخ دهد.
سابقه کیفری داری؟
بله. در رابطه با مواد مخدر بازداشت شده بودم.
اتهامت قتل مردی به نام الیاس در روز چهارم آذرسال 94 است. آیا اتهامت را قبول داری؟
بله قبول دارم، او را در درگیری کشتم.
با الیاس چگونه آشنا شده بودی؟
به او اسلحه میفروختم.
چه شد که به فکر کشتناش افتادی؟
نمیخواستم او را بکشم. در درگیری این اتفاق افتاد.
چرا با او درگیر شدی؟
الیاس چند وقتی بود که از من چیزهایی میخواست که من نمیتوانستم انجام دهم برای همین با هم درگیر شدیم.
چه درخواستی؟
او از من خواسته بود با اسلحه یک وکیل را تهدید کنم و حتی یکی از قضات را به قتل برسانم.
چرا او این درخواست را از تو کرده بود؟
نمیدانم میگفت از این دو نفر کینه به دل دارد. و...
خب تو چه پاسخی دادی؟
گفتم نمیتوانم چنین کاری را انجام بدهم، اما چند
روز بعد وقتی که در خانه نبودم به سراغ همسر و فرزندانم رفته و آنها را
مورد آزار قرار داده بود. به همین خاطر خیلی عصبانی و ناراحت شدم.
چرا این کار را کرد؟
او با این کار میخواست مرا مجبور کند که
خواستههایش را انجام دهم برای همین بود که به سراغش رفتم تا به او بگویم
دست از این کارهایش بردارد و مزاحم خانوادهام نشود.
آیا از قبل برای قتل الیاس نقشه کشیده بودی؟
نه هرگز نمیخواستم دستم به خون آلوده شود....
چطور او را کشتی؟
به خاطر اینکه مزاحم زن و بچههایم شده بود، بشدت عصبانی
بودم. وقتی با هم جروبحث کردیم، دست به یقه شدیم که نمیدانم چه شد با
اسلحهای که در اختیارم بود به سرش شلیک کردم.
اگر قصد کشتنش را نداشتی پس چرا به سرش شلیک کردی؟
نمیدانم آنقدر عصبانی
بودم و خون جلوی چشمانم را گرفته بود که دیگر اختیار از کف داده بودم.
چرا با خودت اسلحه بردی؟
به خاطر اینکه از الیاس میترسیدم....
بعد از شلیک به الیاس کجا رفتی؟
با موتوری که داشتم به طرف قبرستان رفتم و اسلحه را در آنجا دفن کردم.
چرا در بازسازی صحنه جرم اسلحه پیدا نشد؟
نمیدانم آنجا پاتوق معتادان بود، شاید آنها دزدیده باشند.
پس از پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و اعلام کردند بزودی حکمشان را صادر خواهند کرد.