سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۳

چند نقل قول از حجت الاسلام غروی

اصلاً از اسم طلاق بدم می‌آید. آیت‌الله ‌غروی این را می‌گوید و تأکید می‌کند که دفترش فقط برای ثبت ازدواج است و تا به حال خطبه طلاق در آن جاری نشده است
کد خبر : ۳۸۱۶۴۳

گروه فرهنگی صراط: روز گذشته آیت الله سید محمد رضا غروی(ره) دار فانی را در سن ۱۰۰سالگی وداع گفتند.

آیت الله سید محمد رضا غروی:

بنده به دلیل استطاعت مالی، هیچ گاه شهریه نمی گرفتم اما در دوران تدریس، به طلاب، شهریه می دادم. ضمنا برای تدریس نیز حقوقی از مدرسه نمی گرفتم.

بنده از نوجوانی -۱۲ سالگی- در بازار حضرتی، شاگرد مغازه پارچه فروشی شدم. پس از چندسال با شخصی به نامِ حاج محمود کمیلیان و سپس با حاج علی آقا، شریک شدم تا اینکه در ۱۷ سالگی، مغازه ای به قیمت ۵۵۰ تومان در همان بازار خریدم. چندی بعد، با خرید ملکِ همسایه ها، مغازه را توسعه دادم.

درآمد مغازه به حدی بود که نیازی به شهریه و حقوق مدرسه علمیه نداشتم و با همین درآمد، به مدت ۵۰ سال است که شهریه می دهم. در گذشته، ابتدا ۵۰۰ تومان و سپس، هزار تومان می دادم و امروزه به طلاب خارج، بین ۳۰ تا ۴۰ هزار می دهم.

بنده با لباس روحانیت به مغازه می آمدم، عمامه و عبا را برمی داشتم، دکان را تمیز می کردم و با عرقچین و قبا کار می کردم. البته در هوای سرد، عمامه نیز بر سر می گذاشتم.

اصلاً از اسم طلاق بدم می‌آید. آیت‌الله ‌غروی این را می‌گوید و تأکید می‌کند که دفترش فقط برای ثبت ازدواج است و تا به حال خطبه طلاق در آن جاری نشدهاست : «من اصلاً از طلاق خوشم نمی‌آید. از همان اول هم فقط صیغه ازدواج جاری کرده‌ام. یادم نمی‌آید کسی از زوج‌هایی که من به عقد هم درآورده‌ام به دنبال طلاق بوده باشند. اگر هم بوده‌اند می‌دانستند که هیچ‌وقت سراغ من نباید بیایند.»

او می‌گوید که تعداد زوج‌هایی را که او به عقد همدیگر درآورده خیلی زیاد است. از کاسبان بازار تا شاگردانش در حوزه و اهالی محله و اعضای خانواده و بستگان.
دفترخانه رسمی ازدواج شماره ۱۲۰ حالا برای ۳ نسل خاطره دارد و هنوز هم گاهی کسانی که برای ثبت ازدواجشان در گذشته به این دفترخانه کنج یکی از بن‌بست‌های کوچه حمام گلشن مراجعه کرده بودند دوست دارند ازدواج فرزندانشان را هم در این دفترخانه ثبت کنند.

همسایه‌ها می‌گویند حاج آقا غروی در همین حوالی کوچه حمام گلشن خانه‌ای پدری دارد که آن را در اختیار چند خانواده نیازمند قرار داده تا از دغدغه مسکن رها باشند. حاج آقا حرف زیادی در مورد این خانه نمی‌زند.

«سید حسین غروی» نوه حاج آقا که برای سر زدن به او به خانه آمده است کنار پنجره می‌ایستد و به حیاط خانه قدیمی نگاه می‌کند و می‌گوید: «نوه‌ها و نتیجه‌های حاج آقا حالا تعدادشان به بیشتر از ۲۰۰ نفر می‌رسد. هرکدام گوشه‌ای از این شهر یا در شهرهای دیگر مشغول تحصیل و زندگی و کار هستیم. با این حال امیدمان به این خانه و چراغ همیشه روشنش است که گاهی به آن سری می‌زنیم و احوال پدربزرگ را می‌پرسیم.» پدربزرگی که در آستانه ۱۰۰ سالگی کتاب و ذره بین از دستش نمی‌افتد و کلاس‌های درس علوم دینی‌اش سر ساعت با حضور شاگردان برقرار است.

اعتماد امام خمینی (ره) به حاج آقا
«نجفی» از روحانیون مرید حاج آقا غروی می‌گوید: «حضرت امام(ره) اعتماد بسیار زیادی به حاج آقا داشتند. به‌طوری که وقتی از ایران تبعید می‌شوند نامه‌‌ای به تهران می‌فرستند که در آن ذکر می‌کنند مردم وجوه خود را به حاج آقا غروی بسپارند که در بازار حضرتی حجره‌ دارد تا ایشان به موقع این پول‌ها را نزد امام(ره) برساند. این نامه به دستخط امام(ره) در دفتر حاج آقا هنوز هم موجود است.»

حاج آقا می‌گوید: «قدیم همه اهل بازار خودشان را مقید می‌دانستند در کلاس درس مکاسب در حوزه‌ها حاضر شوند و پیگیر بودند که آداب شرعی کاسبی را بدانند. حالا کمتر کاسبی به دنبال این است.»

آیت‌الله ‌غروی می‌گوید: «سابق بر این، کوچه گلشن و محله مولوی برو بیایی داشت و به جای ساختمان‌های تجاری، خانه مردم بود. مسجد پر می‌شد از جمعیت و حتی نماز صبح هم در مسجد جای سوزن انداختن نبود. اما چند سالی است که اهالی از اینجا رفته‌اند و تک و توک بازاری‌ها برای خواندن نماز به مسجد می‌آیند.»