به گزارش تسنیم، قافله سالار شهدای مدافع حرم مردی است که تشییع با شکوهش، در همدان نشان دهنده عظمت شخصیت و جایگاه وی در نزد مردم بود، حالا دو سال است که از شهادت این بزرگ مرد عرصه حماسه، کهنه سرباز میدانهای نبرد میگذرد و ما در آستانه دومین سالگرد شهادتش پای صحبتهای یار دیرین عزیز سفر کرده خود نشستهایم تا بیش از گذشته برای ما درباره کسی بگوید که بعد از شهادتش نیز گمنام مانده است.
سردار جعفر مظاهری از فرماندهان دفاع مقدس است که در سالهای پس از جنگ نیز با پذیرفتن مسئولیتهای متعدد مانند فرماندهی لشگر انصار الحسین(ع)، فرماندهی سپاه استان همدان ،جانشینی فرماندهی قراره نجف و ... بیش از دیگران فرصت همراهی، همنشینی و رفاقت با حبیب سپاه را داشته است. آنچه پیش رو دارید بخش اول از گفتوگوی ما با سردار مظاهری درباره تبیین ابعاد نظامی و خدمات شهید همدانیاست:
درباره ارتباطتان با سردار همدانی بگوئید؟
مظاهری: از روزی که وارد سپاه شدم یعنی از تاریخ 1/4/95 ارتباط زیادی با شهید همدانی داشتم وبه صورت متناوب ماموریتهایی را در خدمت ایشان بودم ،از سال 61 تا پایان جنگ نیز به عنوان معاون و جانشین ایشان فعالیت داشتم.پس از پایان جنگ بر اساس مسئولیتهایی که به بنده واگذار میشد عمدتا ارتباط مستقیمی با ایشان داشته که تا پایان مسئولیتم در سپاه نیز این ارتباط ادامه داشت. البته نوع ارتباط ما از فضای سازمانی فراتر رفت و به ارتباطی دوستانه و خانوادگی تبدیل شد و تا سال 82 که بنده به دلیل جراحات جنگی و جانبازی مجبور به خروج از سپاه شدم این فضا ادامه داشت.بعداز آن نیز این ارتباط به صورت عمیقتر تا پایان عمر شریفشان ادامه یافت.
شماسالهای بسیاری توفیق هم نشینی و رفاقت با سردار همدانی را داشتید درباره ویژگیهای شخصیتی ایشان بگوئید؟
مظاهری: معرفی و تشریح ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار در چند ساعت مقدور نیست اما همان طور که میدانید شهدا هر کدام ویژگیها و خصوصیاتی داشتند که آنها را از ما متمایز میکند و شاید یکی از علتهایی که سبب شد آنها با شهادت به قله رفیع کمال برسند وما بمانیم، همین ویژگیهای شخصیتی باشد.
البته خود شهدا هم نسبت به یگدیگر ویژگیهای متفاوتی داشتند که بر اساس آن و تاثیرگذاریشان در جامعه، علی الظاهر در بین مردم رتبه بندی میشوند. اگر چه واقعا ما نمیتوانیم بین شهدا فرق بگذاریم و این کاری است که تنها خداوند میتواند انجام دهد.اما به جهت ظاهر و کارهای آنها، برخی شهدا از شهدای دیگر متمایز بودند و برخی در حد ایده آل مطرح میشوند. سردار عزیز ما "شهید همدانی" نیز از جمله افرادی است که دارای شخصیتی همه جانبه و چند بعدی بودند که البته در همه شهدا و فرماندهان موجود این ویژگیها را کمترمیتوان دید.
بیشتر توضیح دهید؟
مظاهری: برخی نظامیان سیاسیاند، برخی کارشناس فرهنگیاند و غیره، اما شهید همدانی همه این ویژگیها را با هم داشت، یعنی از بعد نظامی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کاملا با سایرین متمایز بود و از وجود این ویژگیها بهره میبرد. بنابراین این شخصیت همه جانبه جایگاهی در جامعه از ایشان درست کرده بود که شاید ما در مجموعه سپاه و سایر مجموعهها فردی مانند ایشان که تمام ویژگیها را با هم داشته باشد نداشته باشیم.
"شهیدهمدانی تنها یک فرمانده قرارگاهی نبودند"
ایشان در بعد نظامی دارای چه ویژگیهایی بودند ؟
مظاهری: آقای همدانی خصلتی داشتند که من آن را "مدیریت در صحنه" مینامم، یعنی در بحرانیترین شرایط و سختترین موقعیتها حاضرمی شدند و به تعبیر صحیحتر تنها یک فرمانده قرارگاهی نبودند. ایشان در همه عملیاتهایی که شرکت داشتند، پای کار بودند که این در صحنه ودر آتش بودن به ایشان کمک میکرد تا تصمیمهای صحیح و اثرگذاری را بگیرند؛ ویژگیای که در سالهای دفاع مقدس، در قائله کردستان و در کل ماموریتها برای ایشان راه گشا بود. حضور در صحنه و مدیریت میدان از دیگر ویژگیهای سردار بود که باعث میشد تصمیمات درست، منطقی و به جایی را بگیرد.
تجارب شهید همدانی موضوع دیگری است که سبب میشد ایشان با سایر فرماندهان تمایز داشته باشند. وی دارای تجارب ارزشمندی از همه صحنههای انقلاب بود. ایشان در زمان انقلاب دنبال کارهای انقلابی بوده و با دوستان خود کارهای ارزشمندی را انجام داده بودند، در زمان سربازی در تیپ نوهد شیراز خدمت میکردند و آموزشهای رنجری و چتر بازی را هم در آنجا گذرانده بودند و این تجربه به ایشان کمک میکرد تا یک اطمینان خاطر و اعتماد به نفس ویژهای داشته باشند و در همه صحنهها بتوانند تصمیمگیری کنند.
برخی تجارب ایشان مربوط به کردستان بود یعنی همان زمانی که سازمانها و گروههای معاند علیه انقلاب اسلامی در غرب کشور وارد صحنه شدند وهمدانیها به دلیل همجواری با استان کردستان از اولین رزمندگانی بودند که وارد منطقه کردستان شدند.در این مقطع زمانی بود که شهید همدانی با توجه به تجاربی که داشتند زحمات بسیاری کشیده و نتایجی را در منطقه به دست آوردند.
"فرماندهی ایشان از نوع فرماندهی قلبی و دلی بود"
با توجه به خشک بودن فضای نظامی، ایشان در بعد رفتاری با افراد چگونه برخورد میکردند؟
مظاهری: فرماندهی جایگاهی است که برای انجام ماموریت به اعمال فرماندهی نیاز است یعنی فرمانده برخی زمانها تحکم، مواخذه، مطالبه و غیره میکند، اما شهید همدانی بر اساس رابطه دوستانه و قلبی که با نیروهای خود برقرار کرده بود اعمال فرماندهی میکرد یعنی، فرماندهی ایشان از نوع فرماندهی قلبی و دلی بود.
به نظر من نیز این نوع فرماندهی که بر اساس اشل سازمانی شکل میگیرد تنها در محیط سازمانی و اداری کارائی دارد، اما وقتی فرماندهی قلبی شده و محبت ذاتی بین فرمانده و نیروها شکل گرفت در صحنههای سخت جنگ هم جواب میدهد و سبب میشود نیروها علاوه بر اینکه در شرایط سخت میجنگند، همزمان مراقب فرمانده خود هم باشند به همین دلیل چنین عملیاتی تحت امر چنین فرماندهی با چنین نیروهایی قطعا به نتیجه میرسد.
یعنی ایشان به تربیت افراد نیز توجه داشتند؟
مظاهری: بله، توجه جدی به کادرسازی و تربیت نیرو از دیگر ویژگیهای ایشان بود. سردار همدانی از همان زمان جنگ به جوانها اعتماد کرده و با محول کردن کارها به آنها، نتیجه ماموریت را مطالبه میکرد. جوانها هم به نحو احسن، با تمام وجود به این اعتماد پاسخ میدادند.
ایشان افراد را براساس توانائیهایشان دسته بندی میکردند تا به آنها درکارهای آینده براساس استعدادهایشان مسئولیت بدهد. البته ایشان این کار را از همان زمانی که در سپاه عهدهدار مسولیت شدند شروع کردند و تا زمانیکه زنده بودند، ادامه دادند.
سردار در موارد حساس و ضروری از همین اطلاعات و افراد استفاده میکردند؛ برخی موارد به افرادی مسئولیتهایی میدادند که ما را به تعجب وا میداشت اما بعدا در عمل میدیدیم چقدر انتخاب ایشان درست است. انتخاب سردار با شناخت، هوشیاری و با نگاهی باز و همه جانبه صورت میگرفت.
"سردار همدانی مصداق بارز شعار" بسیجی، خستگی را خسته کرده " بود"
چه ویژگی بارز دیگری در بعد نظامی ایشان برای شما جالب توجه بود؟
مظاهری: خستگی ناپذیری ایشان، من نمیدانم خداوند چه قدرت و توانی را در وجود ایشان گذاشته بود که چیزی به نام خستگی در ایشان وجود نداشت. یکی از شعارهای ما در جبهه این بود که می گفتیم" بسیجی، خستگی را خسته کرده " و ایشان مصداق این شعار بودند. ما نشنیدیم که روزی ایشان بگوید خسته شدهام. افرادی که با ایشان بودند در مرحلهای از کار خسته میشدند ولی ایشان در هر جا که بودند و خدمت میکردند خسته نمیشدند.
همسر ایشان نقل میکردند که" روزی ایشان به منزل آمده و علی رغم اینکه چهرهاش نشان می داد به شدت خسته شدهاند به جای استراحت ،مشغول کار شدند، به ایشان گفتم از راه رسیدهاید و خستهاید استراحت کنید بعد کارها را انجام دهید. ولی ایشان گفتند من وقتی خسته میشوم که کسی به من مراجعه کند و من نتوانم کاری برای او انجام دهم"
"ایشان هیچ وقت به وضع موجود راضی نبودند"
و دیگر چه؟
مظاهری: سن ایشان و بزرگتر بودنشان نسبت به دیگران از دیگر ویژگیهای سردار همدانی در بعد نظامی است که این ویژگی از دو جهت قابل بررسی هستند. اول اینکه ایشان با 65 سال سن همان تحرک، علاقه و نشاط را برای انجام کارهای جهادی داشتند و مشتاقانه همانند یک جوان در حال تلاش بودند به گونهای که در اواخر عمرشان در سوریه حضور یافته ومسئولیت "مستشاری عالی ایران" را پذیرفتند.
باید توجه داشت که هر کسی توان این کار را ندارد چراکه عمدتا افراد فعال در عرصه نظامی پس از 55 سال، زمان استراحت و بازنشستگی شان فرا میرسد اما سردار همدانی میگفتند" پاسدار بازنشستگی ندارد وقتی بازنشسته می شود که شهید شود".
از
سوی دیگر بزرگتر بودن ایشان اعتباری در بین فرماندهان به وی داده بود که
میتوانست مشکلات را با نوعی بزرگ منشی و ریش سفیدی حل کند. به عنوان مثال
زمان جنگ در عملیاتهایی که انجام میشد برادران ارتشی بدون هیچ حرفی
دستور را گرفته و اجرا میکردند اما سپاه فرماندهی اقناعی داشت، یعنی باید
فرمانده نسبت به ماموریت خود اقناع میشد تا آن عملیات را اجرا کند. به
همین دلیل وقتی بین فرماندهان بحثی پیش میآمد سردار همدانی پادر میانی
کرده و نظرات آنها را به هم نزدیک میکرد، فرماندهان نیز به دلیل بزرگتر
بودن ایشان حرفشان را میپذیرفتند.
از سوی دیگر ایشان هیچ وقت به وضع
موجود راضی نبوده و دنبال این بودند که کارهای بزرگتری را انجام دهند به
همین دلیل کارهای روزانه را به سایر افراد واگذار کرده و خودشان با یک جمع
خاص و معتمد کارهای بزرگتری را برنامهریزی کرده و انجام میدادند به همین
دلیل هم ایشان همیشه جلوتر از زمان حرکت میکرد.
"شهید همدانی دارای ویژگی" استنتاج ماموریت بر اساس وظیفه شرعی وانقلابی" بود"
سردار همدانی به عنوان یک فرمانده نظامی چه ویژگی ممتاز دیگری داشتند؟
مظاهری: ایشان یک ویژگی دیگر داشتند که من آن را استنتاج ماموریت بر اساس وظیفه شرعی وانقلابی مینامم، معمولا یک فرمانده فقط خود را در برابر ماموریتی که به او محول شده مسئول میداند و آن را انجام میدهد اما شهید همدانی اینگونه نبود یعنی احساس میکرد باید بیش از مسئولیت واگذار شده، کار انجام دهد، به عنوان مثال در اوایل جنگ سیستم متمرکزی برای ساماندهی و دیگر کارها وجود نداشت و فرماندهان بر اساس استنتاجی که خودشان از وضعیت داشتند عمل میکردند.مثلا در اویل جنگ اگر سردار همدانی در سر پل ذهاب میجنگد کسی به او دستور نداده، خودش به این نتیجه میرسد که آن لحظه باید در آن منطقه حضور داشته باشد و بجنگد، ماجرایی که به طور مفصل در کتابها ذکر شده است.
قاطعانه عرض میکنم اولین عملیات آفندی ما در سالهای دفاع مقدس در منطقه سرپل ذهاب توسط شهید همدانی و دوستانش به نام عملیات "شهید فراهانی" انجام شد که متاسفانه این ماجرا که یک اتفاق استثنایی است، مغفول مانده است و جا دارد به این مسئله بیشتر پرداخته شود؛ این نمونهای از همان استنتاج ماموریت بر اساس وظیفه شرعی و انقلابی بود که عرض کردم، چرا که کسی دستور این عملیات را قبلا صادر نکرده بود.
ویژگی دیگر ایشان این است که سردار همدانی در نبردهای بسیاری شرکت داشتند که به لحاظ نظامی عملیاتهای تاکتیکی به شمار آمده اما به جهت اثری که در منطقه ایجاد میکنند استراتژیک بودند. مانند همان عملیات سرپل ذهاب، که اگرچه تاکتیکی بود اما سبب شد دو لشگر دشمن در منطقه زمین گیر شود چرا که اگر این دو لشگر حرکت کرده و تنگه پاتاق که مکانی استراتژیک بود را میگرفتند آن وقت مکافاتی در جبهه غرب ایجاد میشد که جبهه جنوب را نیز متاثر میکرد. یا مانند عملیات مرصاد که سردار همدانی درآنجا نیز اولین فرمانده تاکتیکی حاضر در منطقه بودند که اثر کار ایشان در منطقه نتیجهای استراتژیک داشت.
"دفع فتنه 88 خدمت ارزشمند سردار همدانی به کشور است"
از خدمات و اقدامات ایشان در عرصه نظامی بگوئید؟
مظاهری: در بعد نظامی از سردار در سالهای دفاع مقدس و بعد از آن نیز یادگارهای ارزشمندی به جامانده است. ایشان از موسسین سپاه همدان، موسس و اولین فرمانده تیپ انصار الحسین(ع)بودند که این یگان در حال حاضر به عنوان یکی از قدرتمندترین یگانهای سپاه خدمت میکند.
همچنین ایشان اولین فرمانده لشگر قدس گیلان هستند که بعد از ورود ایشان این تیپ به لشگر وبه یگان خط شکن سپاه تبدیل شد.کار بزرگ دیگر ایشان در فتنه 88 بود. ایشان با سازماندهی، فرماندهی و به کارگیری گردانهای امام علی(ع) با حضور 45 هزار نیروی بسیجی فتنه 88 را خنثی کرده و امنیت پایدار را در تهران ایجاد کردند و این کار بزرگی بود که کمتر به آن پرداخته شده است.
فتنه 88 موضوعی است که رهبر معظم انقلاب میفرمایند" این موضوع هنوز شفاف نشده، اینها با همه توان آمده بودند انقلاب را ساقط کنند ،تمام استعدادهای خارج ازکشور و فتنه گران در کشور هدایت میشدند و قصد داشتند انقلاب را نابود کنند همانند کودتاهای رنگین ".
در این فضا و با چنین شرایطی بود که کار به سردار همدانی واگذار میشود آنهم با این شرط رهبر معظم انقلاب که فرموده بودند "من امنیت را میخواهم اما یک کشته را هم نمی پذیرم" و شهید همدانی با ابتکاراتی که داشتند با فاصله انداختن بین مردم واقعی که فکر میکردند تقلب شده با فتنه گران که به دنبال ساقط کردن نظام بودند توانست این امنیت را ایجاد کند.
ایشان وقتی دستگیر شدهای را میدیدند که عناد واقعی با نظام ندارد با برخی از آنها صحبت کرده و آزادشان میکرد، تا اینکه حادثه عظیم 9 دی اتفاق افتاد و تعداد زیادی از کسانی که در فتنه از فریب خوردگان بوده و با صحبتهای شهید همدانی بازگشته بودند، به جمع مردم 9 دی پیوستند. در این عرصه هم تحمل و صبر شهید همدانی نتیجه داد و حقیقت روشن شد. ایشان در این واقعه باز هم در صحنه بودند ودرست جایی که درگیری بود حضور داشتند و دو بار هم مجروح شدند.
"تشکیل دفاع وطنی در سوریه یادگار ارزشمند ایشان است"
از دیگر یادگارهای بزرگ ایشان سوریه است که در دو بخش قابل طرح است، یکی بخش سازماندهی دفاع وطنی یا همان تشکیل بسیج در سوریه است که خودشان در این باره میگفتند" روز اول که ما وارد سوریه شدیم کسی ما را تحویل نمیگرفت و به دلیل حاکم بودن حزب بعث فضای نفوذ ناپذیری ایجاد شده بود به گونهای که نماز خواندن در واحد نظامی با مجازات اعدام و یا اخراج همراه بود و ما در این فضا به دنبال ایجاد نیروهای مردمی بودیم. فرماندهان سوری به ما میگفتند شما برای چه به اینجا آمدهاید و دنبال چه هستید و ما میگفتیم آمدهایم تا به شما کمک کنیم و تجربیات خودمان را در اختیار شما بگذاریم و باز آنها این موضوع را قبول نمیکردند. نهایتا وضعی پیش آمد که نیروهای معارض قدرت گرفتند و پیشروی گستردهای کردند و دمشق را به محاصر در آوردند و به کاخ ریاست جمهوری نزدیک شده و حتی با آر.پی. جی به کاخ شلیک میکردند."
شهید همدانی می گفتند" آن شب من در کاخ ریاست جمهوری بودم و به آقای بشار اسد گفتم حالا که وضع اینطور شده به توصیه من عمل کنید و در اسلحه خانه را به روی مردم بازکرده و به آنها بگوئید از خود، خانواده و کشورتان دفاع کنید. ایشان هم موضوع را با فرماندهان مطرح کرده و در نهایت با عملی کردن پبشنهاد ما ظرف 24 ساعت همه چیز زیر و رو شد. در این واقعه نیروهای مردمی با انگیزهای که پیدا کرده بودند به نیروهای معاند حمله ور شدند و آنها را غافلگیر کردند "و از همان زمان پایه تشکیل بسیج سوریه گذاشته میشود. سردار همدانی ظرف 3 سالی که در سوریه بودند صد هزار نفر نیروی بسیجی را در قالب گردان و تیپ ساماندهی کرده و دمشق و سوریه را حفظ کردند که مهمترین کار ایشان در سوریه است.