جامعه ایران که سالها در برابر ترفندهای دشمن برای ضربه زدن به انقلاب اسلامیِ خود، مقاومت و ایستادگی کرده است، اینک دربرابر تجربهای متفاوت قرار میگیرد؛ طرحی دقیق در پوششی به نام جریان آزاد اطلاعات که درواقع غایت و هدف آن، وارد کردن کشوربه فاز تازهای از ناامنی و بچالش کشیدن امنیت مثالزدنیِ جامعه ما بود؛ امنیتی که به استثناء مقاطع جنایات دهه 60 منافقین وقیام ملت ایران علیه آنها و فتنه سال88 هماره در حلقهای از ناامنیهای منطقهای، موهبتی بزرگ برای مردم محسوب میشود.
نگاهی دقیق به آنچه در این روند رخ داده، حرکت برنامهریزی شده، مرحلهای و مبتنی بر فازهای مختلف عملیاتی را آشکار میکند؛ حرکتی که ویژگی اصلیاش پنهان نگه داشتن اهداف واقعی آن از تودههای مردم است و عبرت بزرگ آن، پایان دادن به تغافل مسئولان دربرابر شعار فریبنده جریان آزاد اطلاعات با هدف زیر ضربه بردن امنیت ملی است.
فاز نخست این عملیات، حمله به نهادهای ارزشی انقلاب در پوشش انتشار
گسترده اتهامات کذب، علیه آنها بود. در این مرحله، سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی، قوه قضائیه، شورای نگهبان، بسیج و برخی دیگر از نهادها مورد هجمه
گسترده قرار گرفتند و با استمرار این حملات، حساسیتزدایی از جامعه نسبت به
متهم کردن این نهادها، مدتها ادامه یافت و هیچ اقدام عملی هم از سوی
دستاندرکاران اجرایی برای مهار این عملیات بروز نکرد.
وقتی یکی از کانالهای تلگرامی که به "جاعل نیوز" معروف است، پس از دورهای که با انتشار جعلیات مختلف به سنجش حساسیت مسئولان دولتی پرداخت و نهایتا فضا را در سایه بیعملیِ ایشان مناسب دید، ترّهات مضحک خود را درباره رئیس قوه قضائیه، بعنوان یکی از ارکان نظام انتشار داد، برای اهل فن کاملا واضح شد که فاز حمله به امنیت روانی جامعه با استفاده از بستر تلگرام به بالاترین مراحل خود رسیده و احتمالا باید منتظر آغاز فاز تازهای از عملیات در این بستر بود.
اخبار چند روز پیش درباره شلیک به چند بانک در تهران با تفنگ ساچمهای،
این پیشبینی را محقق کرد. این اخبار برای کسانی که فضای مجازی را بجد
پیگیری میکردند، کاملا معنی دار بود. بستر تلگرام، محملی برای آغاز فاز
تازهای از ناامن کردن ایران شده بود: به اوج رساندن حمله به امنیت روانی
جامعه و ورود به ناامن کردن فضای فیزیکی.
برای کسانی که روند ایجاد
ناامنی در کشورهای مختلف را با طراحی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس در
دو دهه اخیر دنبال میکنند، از اینجای کار، کاملا آشنا و چه بسا تکراری
است. تبدیل شدن فضای وب به عرصهای برای برنامهریزی، سازماندهی و هماهنگیِ
اقدامات خرابکارانه در کشورهای هدف و البته همچنان با شعارِ و پوشش
فریبنده جریان آزاد اطلاعات.
آغاز این بخش از ماجرا در ایران به این ترتیب است که فردی از عناصر
شناخته شده و فراری ضدانقلاب با استفاده از ابزار تلگرام، به سازماندهی
بلوا و آشوب مشغول شده و کمپینی با همین موضوع در تلگرام راه اندازی کرده
ست و اولین جلوه آن هم همان ماجرای شلیک با تفنگ ساچمهای به چند بانک است
که البته مصداقهای دیگری هم پیدا میکند: آسیب زدن به اموال خصوصی و عمومی،
حمله به مدرسه، حمله به یک فروشگاه صنایع دستی و اخیرا آتش زدن عمدی مسجد
یکی از مناطق تهران.
این اقدامات خرابکارانه که از سوی ضد انقلاب در کانالهای تلگرامی هدایت میشود، دقیقا انسان را به یاد جنایات منافقین در سال های نخست انقلاب در ایجاد آشوب و هرج و مرج و ترور شهروندان در کوچه و خیابان و سرقت و به آتش کشیدن اموال عمومی و خصوصی با هدف ایجاد ناامنی در جامعه میاندازد؛ همانگونه که فاز قبلی این عملیات در متهم کردن نهادهای ارزشی و مسئولان عالی آن، سناریوی لورفته "متهم کردن شهید بهشتی از سوی منافقین" و مظلومیت ایشان را به ذهن متبادر میکند.
اما این پایان راه بهرهبرداری از ابزار بی ضابطه و ولنگار تلگرام نخواهد بود. فاز بعدی عملیات دشمن، که مدتهاست طراحی شده و در رویای اجرایی کردن آن خواهد بود هماهنگی برای انجام عملیات تروریستی درشهرها است.
در روزهای اخیر پیشبینی هایی در مورد تحرکات جدید منافقین و معاندین با استفاده از خلاء موجود ساماندهی میشود که قطعا سراسر در اندیشه جهت دهی است.
اینجاست که حرفهای دادستان کل کشورمعنیدار میشود؛ آنجا که میگوید: "فضای مجازی نیاز به اقدام اورژانسی مسئولین دارد و و اگر به صورت فوری و اورژانسی به درمان آن نپردازیم ما را میکُشد."
اینک پرسش بزرگ این است که آیا تغافل مسئولان دربرابر ابزار نوین دشمن برای رسیدن به آمالی که سالهای سال حسرت آن را در دل پرورانده، باز هم استمرار خواهد یافت؟
بیتردید "مومن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود".