استاد قرائتی بزرگوارانه از اینکه در غضبی، کظم غیظ نکرده، لغزیده و جانب مکارم اخلاق فروگذاشته بود و نسبت به کسی که عالمانه، عامدانه و مصرانه خود را در معرض هتک حرمت قرار داده، تندی کرده بود، عذرخواهی کرد و عزت روزافزونش را در همین دنیا به کوری بدخواهانش بیشتر کرد.
اما دیگر چه کسانی باید عذرخواهی کنند؟
کسانی که کمک میکنند که تبها و تکانه های شبکه های اجتماعی جایگزین تأمل و معیارهای واقعی و مسلم اخلاق ورزی در جامعه شود.
منظورم البته و بداهتا دشمنان و غرض ورزان کینه توز جامعه اسلامی نیست،
همانها که بیش و پیش از همه همین فیلم جناب قرائتی را منتشر کردند و به
ادعای دغدغه اخلاق در حاشیه انتشار کلیپ، او، صنفش، تلویزیون و نظام را با
هر عبارت خلاف شرع و ضداخلاقی که خواستند نواختند.
از اینها تعجب و البته توقعی نیست. اینها وقتی نماد اخلاق ورزیشان برای
ترکها جوک میگفت و قهقهه میزد، رگ اخلاقشان، خون نداشت که باد کند. وقتی در
لباس پیامبر و عمامه به سر برای آوازه خوانی زنی لبخندزنان کف میزد، سری
نداشتند که برای شریعت درد کند.
قبلترها که دانشجویانی را که با شعارهای انتخاباتی خودش او را مؤاخذه میکردند، تهدید به دستگیری و اخراج میکرد، چیزی از آزادی حالیشان نبود که واآزادیا! سر بدهند. اینها وقتی مرجع محبوبشان جوک حرام زادگی را هم ردیف نقدهای بی در و پیکرش از مسئولین میکرد، ضرورت پاسداشت شأن و دین و لباس را اجمالا لب کوزه گذاشته بودند و لبشان را تر میکردند!
رفتارهایشان در ابردروغ تقلب و ادعای پیروزی قطعی در انتخابات پیش از اعلام نتایج و در هنگام ارائه نظریه داماد لرستان بماند!
از اینها تعجب و توقعی نیست. از کسانی تعجب است که قصد کار فرهنگی و تلاش برای توسعه زیست اخلاقی در جامعه دارند، اما کودکانه در این تب اینستایی و تلگرامی ساخته دست تروریستهای اخلاق جامعه می افتند و پازلهای بازی آنها را سریع تکمیل میکنند و در این ممبربازی و لایک بازار و سینکده، جایی برای خود دست و پا میکنند.
اینها واقعا حواسشان نیست؟! در بازی جابجایی معیارهای اخلاقی جامعه، تندی
قرائتی را چنان داغ میکنند، که زشتی و سخافت دوربین بازی لغو و بی ارزش -
اگر نگوییم خودپرستانه و ... - آقای دوربینی عادی و حتی قابل پسند میشود و
انگار نه انگار که خطای قطعی او مسبب چنین برخورد تندی بوده است.
دوستان اخلاق ورز مجازی هم در این هنگامه به جای آنکه مانع از ترویج لغزش یک مؤمن شوند، تئوری پردازانه وارد میدان میشوند و از تحقیر کل جامعه گرفته تا نظریه خداحافظی در اوج را در تحلیل این اتفاق ارائه میکنند، بی آنکه حواسشان باشد دارند تنور چه کسانی را با نفسشان، گرم میکنند.
وقتی به داغ شدن سوژه هایی کمک میکنیم که مرزها و معیارهای اخلاقی در جامعه را جابجا میکنند، خواسته یا ناخواسته شریک جرم تروریستهای اخلاق جامعه خواهیم بود. حتی اگر خودمان با نقدها و تحلیلهای فوری و فوتی مان خودبه خود به این دگرگونی و جابه جایی معیارها کمک نکنیم.
به نظر حالا نوبت دیگران است که عذرخواهی کنند، هم آنها که تحلیلهای غلط کردند و همه را مقصر شمردند جز خطاکار اولی و اصلی و با همین تحلیلها به عملیات تحمیق اخلاقی رسانه های معاند کمک کردند و هم کسانی که ولو به اندازه یک لایک در این کوره دمیدند.