صراط: پس از کش و قوس های فراوان با وجود آنکه بیش از یک ماه از سال تحصیلی دانشگاه ها می گذرد، منصور غلامی بعنوان پانزدهمین وزیر علوم و تحقیقات ، مدیریت جامعه دانشگاهی کشور را برعهده گرفت .
فارغ از بازی جریانهای سیاسی درون دولت و اصلاحات و همه اسم ها و خط و نشان کشیدن های سیاسی در هفته های اخیر برای تحمیل کردن گزینه های خود و در دست گرفتن منصب وزارت علوم ، حال زمان کار و تلاش فرا رسیده است .
دانشگاه ها مراکز قدرت نرم جمهوری اسلامی محسوب می شوند و در این بین وزارت علوم بعنوان عالی ترین مقام مدیریتی در امور دانشگاه نقش مدیریت و راهبردی این مجموعه را به عهده را دارد .
اهمیت جایگاه وزارت علوم زمانی بیشتر شناخته تر می شود که بر این امر واقف باشیم که بحث تربیت بدنه علمی کشور برعهده این وزارتخانه است . به بیان دیگر، دانشگاه ها مراکزی هستند که موظفند براساس معیارهای اسلامی و ایرانی دانشجویانی را تربیت کنند که در آینده بتوانند در عرصه های گوناگون کمک رسان کشور بوده و مسیر توسعه ایران اسلامی را هموار کنند.
از همین روی وجود وزارتخانه ای در تراز انقلاب اسلامی ضروری به نظر می رسد زیرا اگر فضاهای دانشگاهی و علمی دارای هویت اسلام ناب باشند می توان امیدوار بود که در آینده نظام اسلامی می تواند از نقاط صعب العبور با موفقیت گذر کند و اگر این اتفاق نیفتد باید منتظر باشیم که جامعه نخبگی کشور اسیر دل فریبی های شرق و غرب قرار گیرد که در نهایت دستاورد خاصی جز استیلای دشمن بر این مرز و بوم و روحیه خودباختگی برای کشور به همراه نخواهد داشت .
متاسفانه در دوره های مختلف شاهد بودیم که برخی جریانات، نگاه شان به دانشگاه ها و دانشجویان نگاهی ابزاری بوده است و به بهانه های واهی تحت عنوان توسعه سیاسی و ... دانشگاه ها را تبدیل به کلوپ های سیاسی کرده و جایگاه جامعه دانشگاهی را در حد هواداران احزاب و جریانات سیاسی تنزل دادند که باعث شد تا از وظیفه اصلی خود که تولید علم بود، دور گردند.
هنوز هم همچنان فضای سیاست زده دوران اصلاحات بر دانشگاه ها از ذهن ها فراموش نشده است و جالب است در سال های اخیر نیز به بهانه حرکت بر مدار اعتدال ، دانشگاه ها به موجودی بی تفاوت تبدیل شده اند.تزریق این بی تفاوتی از آن رو صورت می گیرد که مبادا جامعه دانشگاهی کشور به ویژه تفکر حامی انقلاب اسلامی مطالبه گر آرمان های ناب انقلابی شود .
بدون تردید این گونه رویه ها که براساس افراط و تفریط و نگاه حزبی و سلیقگی تجویز شده است نسخه های مناسبی برای فضای نخبگانی و دانشگاهی کشور نیست .
از همین روی به نظر می رسد وزارت علوم باید تلاش کند خود را در تراز گفتمان انقلاب اسلامی تعریف کند اما بی شک این اتفاق با اضافه کردن پسوند اسلامی به عنوان دانشگاه و مراکز وزارت علوم حاصل نمی شود بلکه احتیاج به یک راهبرد و برنامه مشخص دارد .
ناگفته پیداست که وزارت علوم تمام تمرکزش را بر هدف اصلی خود یعنی تولید علم متمرکز می کند ، رشد علمی یکی از مؤلفه های قدرت هر کشوری محسوب می شود چراکه قدرت علمی موجب رشد صنعت کشور شده ، بطوریکه این عامل با تولید ثروت موجب قدرت افزایی ایران در موازنه های جهانی می شود.
این در حالی است در جدیدترین گزارش شاخص جهانی نوآوری (Gll 2017 ) در سال 2017 از ارزیابی 127 کشور ، ایران با سه پله صعود از رتبه 78 در سال 2016 به رتبه 75 در سال 2017 رسیده است.
هرچند آمارها از ارتقای رتبه علمی درسطح منطقه و جهان خبرمی دهد اما وزارت علوم نباید در این خصوص خود را با گذشته مقایسه کند بلکه با توجه به اسناد بالادستی از جمله سند چشم انداز بیست ساله و نیز نقشه جامع علمی کشور ، برنامه ریزی ها باید به گونه ای باشد تا شاهد ارتقای رتبه علمی باشیم .
در این میان ، برای تحقق و اجرایی شدن رشد علمی در کشور وزارت علوم باید در سیستم مدیریتی اش سه عامل استاد، دانشجو و محتوای آموزشی ، نگاه ویژه ای داشته باشد زیرا این سه مولفه با یکدیگر ارتباط متقابل دارند.
از سوی دیگر در فضای فکری دانشگاه ها شاهد یک درهم ریختگی فکری هستیم که معجونی غیر قابل هضم از اسلام و لیبرالیسم را به تصویر کشیده است و همین امر باعث شده است تا دانشگاه ها را از کارکردهای اصلی خود دور کند و دراین بین وزارت علوم بعنوان مرکز تصمیم ساز بدنه دانشگاهی کشور موظف است تا بواسطه اقدامات و برنامه ریزی های مناسب فضا را برای حرکت در جهت اسلامی شدن دانشگاه ها ونیز تحول علوم انسانی در دستور کار خود قرار دهد .
در این خصوص پیشنهاد می شود مدیران ارشد وزارت علوم موضوع تحول در علوم انسانی و نیز اسلامی شدن دانشگاه ها را همزمان با هم در پیش گیرند تا ثمرات آن بصورت عینی قابل درک باشد .
ناگفته پیداست که اسلامی شدن علوم انسانی به معنای نادیده گرفتن یافته های قبلی نیست اما ضروری است تا مبانی برگرفته از آموزه های دینی و باورهای ملی به دانشجویان ارائه شود.
همچنین اسلامی شدن دانشگاه ها نباید در حد اضافه کردن یک پسوند اسلامی خلاصه شود بلکه به معنای جهت گیری در تمام زمینه های مرتبط با مسایل مربوط به دانشگاه ها می شود. .
از همین روی ، سیاست های فرهنگی و مدیریتی وزارت علوم در اسلامی شدن دانشگاه باید به گونه ای تعریف شود که دو مولفه اصلی را دربر داشته باشد ؛ نخست اینکه آموزه های اسلامی در دانشگاه ها درغربت و انزوا نباشد و ازسوی دیگر نگاه اساتید دانشگاه و دانشجویان به مسایل علمی به گونه ای باشد که احساس شود که علم آموزی یک ارزش حقیقی است ودر این بین ، مدیریت علمی کشور باید بازنگری جدی در موضوع مدرک گرایی و مسایل پیرامون آن داشته باشد.
از مطالبات دیگری که نظام اسلامی در شرایط ویژه کشور در مواجهه با نظام سلطه از وزارت علوم دارد ، تحکیم و تقویت ارتباط دانشگاه با صنعت است در حالی که هر روز غرب تحریم های سخت گیرانه تری بر علیه ایران در نظر می گیرد اتکا به توان داخلی تنها راه ایستادگی در مقابل غرب است و ارتباط دو بخش دانشگاه و صنعت می تواند نیازهای کشور را ازجهات گوناگون برطرف می کند و بی شک یکی از اولویت های وزارت علوم باید نگاه ویزه به این بخش باشد .
در ایران دانشگاهها عموما ماموریتها و اهداف عمومی و یکسانی را دنبال میکنند و کمتر به دنبال برنامهریزی ماموریتگرا هستند. ماموریتگرایی در برنامهریزیهای آموزشی و پژوهشی میتواند دانشگاهها را به سمت صنایع خاص متمایل کند و این امر موجب میشود تا دانشگاهها با تمرکز بر امکانات و منابع خود در حوزههای خاص بهتر پاسخگوی نیازها و انتظارات صنعت باشند.
متاسفانه یکی از موانع توسعه ارتباط دانشگاه و صنعت ضعف اطلاعرسانی درباره توانمندیهای علمی دانشگاه هاست. دانشگاهها لازم است دانش تولید شده را مستندسازی و با روشهای مناسب اطلاعرسانی کنند.
دست آخر اینکه مطالبات از وزارت علوم در راستای اعتلای جایگاه دانشگاه ها در کشور زمانی تحقق عینی پیدا خواهد کرد که مدیران ارشد این وزارتخانه فارغ از نگاه سیاسی و حزبی خود با مسایل و موضوعات مربوط با فضای علمی کشور رفتاری کارشناسانه داشته باشند و اجازه ندهند که وزارت علوم و دانشگاه ها تبدیل به باشگاه سیاسی یک جریان خاص شود که اگر این اتفاق بیفتد امیدی به تغییر و تحول درآن وجود نخواهد داشت .
منبع: فارس