شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ آبان ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۳

روایت مرحوم هاشمی رفسنجانی از سفر مک فارلین

روز 13 آبان 1365 ماجرای سفر غیرقانونی «رابرت مک فارلین» به تهران که با هدف بررسی راههای بازگشایی روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، توسط حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران فاش شد.
کد خبر : ۳۸۷۶۶۱
صراط: روز 13 آبان 1365 ماجرای سفر غیرقانونی «رابرت مک فارلین» به تهران که با هدف بررسی راههای بازگشایی روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، توسط حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران فاش شد.

به گزارش فارس، روز 13 آبان 1365 ماجرای سفر غیرقانونی و پنهانی «رابرت مک فارلین» مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا به تهران که با هدف بررسی راههای بازگشایی روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، توسط حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در نماز جمعه تهران فاش شد.
آقای هاشمی رفسنجانی در ارتباط با سفر مک فارلین چنین گفت: «یکی از هواپیماهایی که برای ما از یکی از کشورهای اروپایی اسلحه می آورد، اجازه عبور گرفت که وارد شود و اسلحه اش را در فرودگاه مهرآباد تخلیه کند ... کسانی که به عنوان آن خدمة هواپیما، اجازه ورود را گرفته بودند 5 نفر بودند که داخل هواپیما بودند؛ خلبان، کمک خلبان و افراد دیگری که معمولاً هستند. آنها در بدو ورود، اسامی ایرلندی به ما داده بودند. وقتی که هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شد، به ما اطلاع دادند که آمریکایی هستیم و برای مسئولان کشور ایران از آقای رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا و مسئولان آن کشور پیام آورده ایم.
 ما فوری با رؤسای قوا جلسه تشکیل دادیم و گفتیم این آقایان را فعلاً در فرودگاه توقیف کنید تا ببینیم مسئله آنها چیست؟ هواپیمای آنان را به پایگاه نظامی منتقل کردیم و سه ساعت ونیم آنها را نگه داشتیم. آنها در فرودگاه معطل شدند تا ما توانستیم تصمیم بگیریم و خدمت امام مسئله را عرض کردیم و امام فرمودند که با آنها صحبت نشود و پیام آنها را نگیرید ... ببینید آنها که هستند و برای چه به ایران آمده اند؟ آنها را به هتل منتقل کردیم. در هتل ادعا کردند که آقای مک فارلین و یکی دو نفر دیگر از مشاوران ریگان، در بین این افراد هستند که برای مقامات ایرانی پیام آورده اند و آقای ریگان برای مسئولان کشور شما هدیه فرستاده اند. هدیه برای هر یک از ما، یک عدد اسلحه کمری بود و گفتند که پیام را هم در ملاقات حضوری به شما می گوییم و یک عدد کیک هم آورده بودند که به شکل کلید بود که این کلید فتح باب روابط ایران و آمریکا است.
  ما گفتیم که ما اسلحه بالاتر از اینها را که پول آن را پرداخت کرده ایم، از آمریکا طلب داریم حالا شما اسلحه کلت برای ما می فرستید. ما هدیه کسی را قبول نمی کنیم و حرفی هم با کسی نداریم و شما باید توضیح دهید که چه طور قاچاقی وارد ایران شده اید. پاسپورتهای آنها را گرفتیم که کپی آنها را داریم... کسانی که از طرف ما با آنها روبرو بودند، همان مأموران امنیتی ما در آن منطقه هستند که یکی از کسانی که در خرید اسلحه با آن دلالها بود و آن دلال اسلحه هم، با اینها آمده بود ... خلاصه هدف آنها در اصل این بود که بیایند آن یخ های سردی را که در روابط ایران و آمریکا ایجاد شده است، این یخهای اقیانوس منجمد را ذوب بکنند. هدف نزدیک آن بود که ما را شفیع بکنند در لبنان و هدف دور آنان ایجاد روابط حسنه بود تا منظرة طلایی که آنها در نظرشان بود، تحقق پیدا کند. آنها خواهش کردند که یکی از مسئولان کشور ما را بپذیرند ... گفتیم: هیچ کدام نمی پذیرند. آن وقت آقای مک فارلین ادعایی، عصبانی شده بود و گفته بود که شماها چقدر دیوانه اید؟
به هر حال 5 روز، آنها به صورت توقیف در هتل ماندند و وحشت آنها را برداشته بود. بعد از 5 روز، آنها را مرخص کردیم. عصبانی بودند. آنها برای ارتباط مستقیم با آمریکا گاهی تماس می گرفتند. از تلفنهایی که تحت نظر ما بود....

 

روزنامه اطلاعات، 14 آبان 136