صراط: از سه سال پیش که عروس روستای «چال تلپک» بخش جرگلان خراسان شمالی شده بود تا همین امروز هیچ تغییر و پیشرفتی در روستا نمیبیند. او اهل روستای «دوی دوخت» است و تا پیش از آنکه به خانه شوهر بیاید هرگز به «چال تلپک» نیامده بود.
به گزارش ایران، حتی شوهرش را هم نخستین بار یک ماه بعد از نامزدی میبیند: «اینجا زمان خواستگاری داماد نمیآید، ریش سفیدهای فامیل میآیند.»
داماد او را مدتها زیر نظر داشته است: «اصلاً نمیخواستم ازدواج کنم. پشت کنکوری بودم. پدر و مادرم تحقیق کردند و گفتند پسر خوبی است، من هم به نظرشان احترام گذاشتم. اینجا هنوز مثل قدیم، نامزدها همدیگر را نمیبینند.»
داماد از تصور او خیلی بهتر بود: «در مدت یک ماهی که نامزدم را ندیده بودم، مدام با خودم فکر میکردم چه شکلی است. من با چه کسی میخواهم ازدواج کنم. گاهی اوقات فکر میکردم با زشتترین پسر روستا ازدواج میکنم. اما شوهرم خیلی از تصور من بهتر بود. خیلی مهربان و خوش قلب است.»
طاهره از وقتی به «چال تلپک» آمده از وضعیت روستا ناراضی بوده: «مدام میگفتم کاش من میتوانستم عضو شورای روستا بشوم تا کاری برای آن انجام دهم.»
روزی که از برادر شوهرش که عضو شورای روستا است میشنود که میخواهند دهیار را عوض کنند، عزمش را جزم میکند. اعضای شورا که جربزه را در وجود او دیده بودند، همه از او حمایت میکنند. برادر شوهرش هم یکی از اعضای روستاست. در این میان مردانی هم از روستا کاندیدای دهیاری میشوند. برخیها هم میگویند: «زن را چه به دهیاری!» فرماندار و بخشدار هم ابتدا با دیده تردید به ماجرا مینگرند: «بخشدار و فرماندار خیلی میترسیدند و به من گفتند میترسیم نتوانی کاری بکنی و الکی معرفی کنیم. من قول دادم و فکر میکنم، میتوانم. کار خیلی سختی نیست یک کم دوندگی دارد.»
اما برنامههای او برای تغییر وضعیت روستا وزنه را برای او در مقابل مردانی که کاندیدای دهیاری شده بودند، تغییر میدهد. طاهره محمدی دیپلم دارد: «مردانی که نامزد شده بودند بعضی دیپلم داشتند بعضی هم لیسانس. گفتند اولویت با مردان است.»
زنهای روستا دو نگاه داشتند. پیرترها با همان نگاه سنتی گفتهاند: «زن را چه به این کارها! برایش حرف درمیآورند.» جوانترها اما خوشحال هستند که زنی دهیار روستایشان شده.
او در پاسخ به سؤال شورای روستا که گفته بودند برای روستا چه برنامهای دارید، روی حل معضل جاده مواصلاتی روستا انگشت گذاشت. اهالی روستا از زن و مرد و جوان و کهنسال برای رفتن به بخش جرگلان باید از دل یک رودخانه پرآب بگذرند. هرلحظه ممکن است طغیانهای بهار و زمستان رودخانه، یکی از اهالی را ببلعد. روستا بهداشت ندارد و هر زن زائو باید این مسیر سخت را پشت سر بگذارد تا خود را به روستای «دوی دوخت» برساند. نانوایی روستا مدتها تعطیل است و بلاتکلیف. طرح هادی روستا هم از دیگر دغدغههای طاهره است.
میگوید: «سوزن دوزی و لباسهای ترکمن دستدوز زنان روستا بازار میخواهد.» بازار فرشهای ابریشمی روستا هم از رونق افتاده چون همه چیز به جیب واسطه میرود. میخواهد به زنان روستا خیاطی آموزش بدهد. مسجد روستا باید بازسازی شود. تلویزیون روستا هم آنالوگ است و باید دیجیتال شود. عروس روستای «چال تلپک» برای تغییر روستا برنامههای زیادی در پیش رو دارد.
به گزارش ایران، حتی شوهرش را هم نخستین بار یک ماه بعد از نامزدی میبیند: «اینجا زمان خواستگاری داماد نمیآید، ریش سفیدهای فامیل میآیند.»
داماد او را مدتها زیر نظر داشته است: «اصلاً نمیخواستم ازدواج کنم. پشت کنکوری بودم. پدر و مادرم تحقیق کردند و گفتند پسر خوبی است، من هم به نظرشان احترام گذاشتم. اینجا هنوز مثل قدیم، نامزدها همدیگر را نمیبینند.»
داماد از تصور او خیلی بهتر بود: «در مدت یک ماهی که نامزدم را ندیده بودم، مدام با خودم فکر میکردم چه شکلی است. من با چه کسی میخواهم ازدواج کنم. گاهی اوقات فکر میکردم با زشتترین پسر روستا ازدواج میکنم. اما شوهرم خیلی از تصور من بهتر بود. خیلی مهربان و خوش قلب است.»
طاهره از وقتی به «چال تلپک» آمده از وضعیت روستا ناراضی بوده: «مدام میگفتم کاش من میتوانستم عضو شورای روستا بشوم تا کاری برای آن انجام دهم.»
روزی که از برادر شوهرش که عضو شورای روستا است میشنود که میخواهند دهیار را عوض کنند، عزمش را جزم میکند. اعضای شورا که جربزه را در وجود او دیده بودند، همه از او حمایت میکنند. برادر شوهرش هم یکی از اعضای روستاست. در این میان مردانی هم از روستا کاندیدای دهیاری میشوند. برخیها هم میگویند: «زن را چه به دهیاری!» فرماندار و بخشدار هم ابتدا با دیده تردید به ماجرا مینگرند: «بخشدار و فرماندار خیلی میترسیدند و به من گفتند میترسیم نتوانی کاری بکنی و الکی معرفی کنیم. من قول دادم و فکر میکنم، میتوانم. کار خیلی سختی نیست یک کم دوندگی دارد.»
اما برنامههای او برای تغییر وضعیت روستا وزنه را برای او در مقابل مردانی که کاندیدای دهیاری شده بودند، تغییر میدهد. طاهره محمدی دیپلم دارد: «مردانی که نامزد شده بودند بعضی دیپلم داشتند بعضی هم لیسانس. گفتند اولویت با مردان است.»
زنهای روستا دو نگاه داشتند. پیرترها با همان نگاه سنتی گفتهاند: «زن را چه به این کارها! برایش حرف درمیآورند.» جوانترها اما خوشحال هستند که زنی دهیار روستایشان شده.
او در پاسخ به سؤال شورای روستا که گفته بودند برای روستا چه برنامهای دارید، روی حل معضل جاده مواصلاتی روستا انگشت گذاشت. اهالی روستا از زن و مرد و جوان و کهنسال برای رفتن به بخش جرگلان باید از دل یک رودخانه پرآب بگذرند. هرلحظه ممکن است طغیانهای بهار و زمستان رودخانه، یکی از اهالی را ببلعد. روستا بهداشت ندارد و هر زن زائو باید این مسیر سخت را پشت سر بگذارد تا خود را به روستای «دوی دوخت» برساند. نانوایی روستا مدتها تعطیل است و بلاتکلیف. طرح هادی روستا هم از دیگر دغدغههای طاهره است.
میگوید: «سوزن دوزی و لباسهای ترکمن دستدوز زنان روستا بازار میخواهد.» بازار فرشهای ابریشمی روستا هم از رونق افتاده چون همه چیز به جیب واسطه میرود. میخواهد به زنان روستا خیاطی آموزش بدهد. مسجد روستا باید بازسازی شود. تلویزیون روستا هم آنالوگ است و باید دیجیتال شود. عروس روستای «چال تلپک» برای تغییر روستا برنامههای زیادی در پیش رو دارد.