صراط: پانزدهمین قسمت از برنامه به اضافه مستند با پخش مستند فوتبال علیه دشمن همراه بود.
به گزارش فارس، پانزدهمین قسمت از فصل دوم برنامه «به اضافه مستند» با پخش مستند «فوتبال علیه دشمن» همراه بود و پس از آن نشست نقد و بررسی با حضور مهمانان ویژه، داریوش مصطفوی رئیس سابق فدراسیون فوتبال و مدیرعامل اسبق باشگاه پرسپولیس و محمدحسن یادگاری کارگردان این مستند برگزار شد.
فوتبال در اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی 80-90 سال اخیر ایران تاثیرگذار بوده است
یادگاری در ابتدای سخنان خود دربارهی انتخاب این سوژه گفت: علاقهی شخصی من به مستندهای اجتماعی است و ورزش مورد علاقه من فوتبال است. فوتبال یک مفهوم و اکسیژنی برای زندگی ما است. کمتر جامعهای وجود دارد که بدون اخبار ورزشی فوتبال، تداوم پیدا کند. این ورزش خیلی در جامعه عجین شده است و از ابتدا این موضوع وجود داشته است و نسل به نسل منتقل شده است. فوتبال یک پدیدهی اجتماعی است و اثرگذاری و اثرپذیری از شرایط پیرامون خود دارد و عوامل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... در آن دخیل است. در حقیقت فوتبال بازنمایی از جامعه است و اثرگذار بر موضوعات مختلف است. وقتی یک بازی فوتبال کنسل میشود یا به یک دعوا منجر میشود، خیلی مهمتر از یک بحران اقتصادی در برههای از زمان میشود. نمونههایی از این موضوع وجود دارد که ما در پژوهش فیلم به آن رسیدیم. یک موضوعی که مهم است این است که فوتبال صرفا یک ورزش سرگرمکننده و در بدترین حالت یک تفریح غفلتزا و گمراهکننده است. اما رویکرد دیگری وجود دارد؛ جدای از پیروزیها، شکستها، تلخیها و شیرینیها که به وجود میآید، ما نمیتوانیم بسترها و شرایط اجتماعی و تاریخی را نسبت به فوتبال نادیده بگیریم. در 100 سال اخیر که فوتبال در دنیا به وجود آمده است و 80-90 سالی که فوتبال در ایران و در مسجد سلیمان به دلیل نفت به وجود آمد، خواسته یا ناخواسته در اتفاقات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... عجین بوده است.
ماجرای یک گل فوتبالی که دولت یک کشور را از سقوط نجات داد
وی ادامه داد: من کتاب آقای سایمون کوپر ترجمهی آقای فردوسی پور به نام فوتبال عیله دشمن را خواندم. آن کتاب، نتایج فوتبالی را در سرزمینی که فوتبال نماد هویتیشان بود، با وقایعی که در آن جامعه در حال شکل گرفتن بود را تطبیق داده بود. برای مثال، اروگوئهی دههی 20 و 30 تاثیر را که درگیر با استعمار انگلیس است را نشان میدهد و همین موضوع باعث میشود تا فوتبال در اروگوئه شکل بگیرد و در دورههای اول جام جهانی، اروگوئه قهرمان نیز بشود. همچنین درگیری انگلیس و آرژانتین که ماجرای گل مارادونا و سپس قهرمانی آرژانتین در آن جام جهانی را به همراه دارد، باعث میشود که دولت آرژانتین از سقوط نجات یابد. مردمی که پرچم آرژانتین را به آتش میکشیدند، به واسطهی این خوشحالی به خیابانها آمدند و همین پرچم نماد همبستگیشان شد. تنها کاری که من انجام دادم این بود که این مدل پژوهش و رویکرد را بومی کردم و به تاریخ ایران و نتایج فوتبالی رسیدم. این چنین شد که این مستند تهیه شد.
کجای دنیا دیدهاید که رئیس جمهور بیاید و یک مدیر ورزشی موفق را بعد از صعود تاریخی به جامجهانی عزل کند
داریوش مصطفوی به نقد و بررسی این مستند پرداخت و در پاسخ به این سوال که فوتبال تاثیرگذار بر اتفاقات مختلف جامعه است یا خیر، گفت: به نظر من وقتی کسی مسئولیت قبول میکند که یک مستند بسازد، باید سعی کند تا آنجایی که میتواند واقعیت را بگوید. من نزدیک به 70 سال است که با فوتبال هستم. شاید به لحاظ علمی توانایی مستندسازی نداشته باشم اما فوتبال بازیکردن، مدیریت کردن، مواجهه با رهبرهای نظام، مواجهه با رئیس جمهور و ... رابه خوبی دیدهام. شما در کجای دنیا دیدهاید که وقتی یک نفر تیم موفقی را میسازد که پس از 20 سال تیم را به جام جهانی میبرد، آقای خاتمی میآید و رفیق خودش را بگذارد؟ آقای صفایی فراهانی را میگذارد که اصلا هیچ چیز از فوتبال بلد نیست. در کجای دنیا دیدهاید که کسانی غیر فوتبالی بیایند و در امورفوتبالی دخالت کنند.
ماجرای تماس تلفنی خاتمی با بازیکنان 10 دقیقه قبل از آغاز مسابقه
وی ادامه داد: خاطرم هست که یک بازی در دوحه قطر داشتیم که 2 بر صفر بازنده شدیم و منجر شد که من آقای مایلی کهن را تغییر دادم. دفتر رئیس جمهور، قبل از این که ما داخل زمین برویم، 10 بار به من زنگ زد و گفت که رئیس جمهور میخواهند با بازیکنان صحبت کنند. بهشان گفتم که اینان نمیتوانند صحبت کنند و در حال ورود به زمین رفتن هستند. این موضوع تبدیل به یک دستور برای من شد. این موضوع پوئن منفی برای من نشد و برای خودشان بد شد. مردم همه چیز را میدانند.
فوتبال برای قشر ضعیف مردم است/ این ورزش در خون و خانهی مردم نفوذ کرده است
او اضافه کرد: البته آن قهرمانیها که قبل از انقلاب به وجود آمد، در کل آسیا 11 تیم بود و هیچ کس هیچ توجهی به تیمها نمیکرد. به تیم ما توجه شد. یک آقای وطنپرست و دانشمند مثل حشمت مهاجرانی را بر سر تیم گذاشتند. او نه به خاطر شاه و نه به خاطر ولیعهد و هیچ کس دیگری بالای سر تیم نرفت بلکه فقط به خاطر مردم تیم را گرفت و هنوز هم مردم قبولش دارند و تیم برای اولین بار به جام جهانی رفت. دومین بار بعد از 20 سال تیم موفق شد که به جامجهانی برود و به کمک فدراسیون، سازمان تربیت بدنی، آقای مهندس فائقی و ... به این تورنمنت مهم رفت. این را میخواهم بگویم که فوتبال برای قشر ضعیف است. در آمریکا نمیبینید که فوتبال این قدر طرفدار داشته باشد. چرا طبقهی ضعیف به این ورزش میچسبد؟ به دلیل اقتصادی آن. اگر فوتبال نتواند که درد مردم را در این دوران درمان بکند، هیچ چیز دیگری نمیتواند. فوتبال در خون مردم و در خانهی مردم رفته است. فوتبال مقولهی دیگری در دنیا شده است و این مقوله روزبهروز جلوتر هم میرود. جایی که ارم فیفا میگوید فوتبال برای مردم و مردم برای فوتبال. این دو را با هم ترکیب کرده است. این ترکیب درجاهایی قویتر میشود که مردم آن فقیرتر و مستضعفتر هستند.
ماجرای پولهای زیادی که در فوتبال جابهجا میشود/ چرا مدیران باشگاهی سریع عوض میشوند؟
یادگاری دربارهی تاثیر اتفاقات جامعه بر روی فوتبال گفت: اگر فوتبال را یک پدیدهی زنده ببینید که یک کارکرد آن سرگرمی است، کارکردهای دیگر نیز دارد. یکی از دعواها در فوتبال، موضوع اقتصاد است. فیفا یکی از 100- 200 برند مطرح دنیا است و کار کرده است که به اینجا برسد. پولهای نجومی و پولشوییهای وحشتناکی داشته است. این موضوع در همهی سرزمینها نیز وجود داشته است چرا مدیران باشگاهی ما تندتند عوض میشوند؟ دلالها و پورسانتها و ... وجود دارد. پول در فوتبال زنده است چرا که موضوع ستارگان و ... مطرح است و این موضوع در همهجای دنیا وجود دارد. چه بسا که کشورهای عربی از ما جلوتر هستند و یا درآمدزایی میکنند و یا آن را مدیریت میکنند. شما نمیتوانید یک پدیدهای که زنده است و در گوشت و پوست و خون افراد و پسربچهها رسوخ کرده است را به راحتی کنار بگذارید. سرمایهگذار میآید و پولش را بردارد، کسی که میخواهد کار فرهنگی کند برداشت خودش را انجام میدهد، کسی که میخواهد قدرت سیاسیاش را نشان بدهد، کار خودش را انجام میدهد و ... در کلمبیا، بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر، حامی تیم ملی فوتبال کلمبیا شد که در دههی 90 قدرت آن بسیار زیاد شد. آقای اسکوبار پشت این تیم بوده است و از فوتبال سوء استفاده میکند. میبینید که خیلی از این افراد، به زندان رفتند اما باشگاههای زیادی را از بحران و سقوط نجات دادند.
فوتبال زبان عامه فهم است/ استفادهی نادرست از آن میتواند به ضرر یک حکومت تمام شود
او دربارهی پایبندی به شعار فوتبال عاری از سیاست در جهان گفت: یک زمانی هست که شما میخواهید مدیریت کنید، بنابراین، شعارها و صحبتهایی را در اساس چینش میکنید. اما باید دید که در واقعیت چه اتفاقی رخ میدهد. برای مثال شب بازی ایران با آمریکا، نخست وزیر خارجی آمریکا متنی آماده کرده بود که اگر ایران برد، این متن را میخوانیم و اگر ایران باخت متن دیگری را بخواند. شب قبل از بازی، کلینتون پیام داده بود و گفته بود که متحد باشید. در حقیقت، فوتبال زندگی میکند. شما کدام پدیده را دیدهاید که این قدر بتواند رسوخ پیدا کند. پدیدهای که عامهی جامعه با آن همراه باشد و قابل فهم زبان عامه باشد. هماکنون، دولت آمریکا به این دلیل که تیم فوتبال این کشور نتوانست به جامجهانی راه پیدا کند، تحت فشار است و نمیتوانیم این را انکار کنیم. یا مثلا آقای احمدینژاد، در سال 88 که ایران نتوانست به جامجهانی راه پیدا کند، مورد هجمه قرار گرفت و این جریان ادامه داشته است. در حقیقت فوتبال زبان قابل فهمی است که مردم از آن استفاده میکنند. اگر درست استفاده کنی، به نفع یک حکومت است و اگر درست استفاده نکنی به ضرر آن تمام میشود. میبینیم که این اهتمام و خرجهای زیاد برای تیم ملی به دلیل ترس و مدیریت کردن است.
زمان خاتمی فوتبال را سیاسی کردند/ از رئیس دفتر ایشان تا تمام وزرا در امور ورزش دخالت میکردند
مصطفوی گفت: فیفا خیلی تلاش کرده است که فوتبال را سیاسی جلوه ندهد. خاطرم هست زمانی که من را کنار گذاشتند، نامه ای از طرف فیفا به من رسید که گفتند اگر شما را به دلایل سیاسی کنار گذاشتند، به ما بگویید تا برخورد کنیم. شرایط بهگونه ای بود که دوست نداشتم برای کشورم هزینه تولید بشود و جواب ندادم. نگاه کنید وقتی که میخواهند اعلام کنند میزبان جامجهانی چه کشوری است، چه لابیهایی صورت میگیرد؟ با پوتین و امیر قطر و ... چه لابیهایی کردند. فوتبال سیاسی است و مثل این میماند که شما بگویید یک آدم زنده نفس نکشد. در همهی دنیا سیاسی است اما یک جایی هست سیاسی تمیز داریم. رئیس جمهور معاون میگذارد و رئیس فدراسیون و ... که درست انتخاب شدهاند نه با لابی. ایننوع انتخابات که با لابی در کشور صورت میگیرد، انتخاب کثیف است. پروندهی ما روشن است. یک بازی در لیگ داریم که خیلی حساس است. 17 ارگان کنار هم مینشینند که این بازی چگونه برگزار شود و ... فنی این بازی دست ما است و امنیتی آن دست بقیهی ارگانها است. اصلا کار ما سیاسی نیست. من عضو هیچ حزبی نیستم و فقط عضو حزب ملت هستم. نه به سمت چپ نه به سمت راست. زمان آقای خاتمی فوتبال را سیاسی کردند. کسی که نفر دهم تهران بود، رئیس فدراسیون گذاشتند و نتیجه این شد که فوتبال ما در همان سال نتوانست به جامجهانی برود. نمیخواهم بگویم که این انتخاب درست بوده است یا غلط. فقط این را میخواهم بگویم که فوتبال را آقای خاتمی سیاسی کردند. چرا که از رئیس دفتر ایشان گرفته تا همهی وزرا در کار آقای ابطحی دخالت میکردند. یک وزیر بود که فوتبال را میفهمید و آن هم آقا دکتر کلانتری بود. خیلی هم منطقی با ما برخورد میکرد اما برای این که رئیس جمهور با بازیکنان صحبت کند، آنچنان ما را تحت فشار قرار دادند که حد نداشت.
20 درصد فوتبال در زمین است و 80 درصد آن لابیهای پشت پرده است
مدیر عامل سابق باشگاه پرسپولیس بیان داشت: فوتبال 2 بعد دارد. یکی درون زمین است و دیگری بیرون آن است. آن چیزی که درون زمین است، 20 درصد کار است. بازیکنان میآیند و تمرین میکنند و اردو و نهایتا بازی است. 80 درصد باقیمانده لابیهایی است که خارج زمین است. این که چه قدر قدرت در فیفا داشته باشی، چه قدر در دنیای فوتبال بشناسند و .. برای مثال میبینید که در بازی ما با استرالیا، داور بازی صرب بود و در آن زمان صربها سر مسلمانان را میبریدند اگر من یک رئیس ناشی بودم و از فوتبال خبر نداشتم، آن داور را قبول میکردم اما شم سیاسی من بهم گفت که این داور نباید باشد و باید داوری باشد که مورد طبع من باشد. من 48 ساعت زمان گذاشتم و نخوابیدم تا این داور را عوض کنم. حتی آقای سپ بلاتر را به تهران دعوت کردم و در مورد این مساله با ایشان صحبت کردم. داور صرب را عوض کردم. در آن بازی 5 بازیکن 5 اخطاره داشتیم که ممکن بود محروم شوند. با آن داور و این بازیکنان تاثیرگذار اگر نبودند، باید در 10 دقیقه اول 5 گل میخوردیم. در حقیقت آن لابیهای خارج از زمین، توانست یک تیم موفق را از زمین بیرون بیاورد.
یک لایه برداری از فوتبال را به تصویر کشیدم/ بحثهای کیفی فوتبال نادیده گرفته میشود
یادگاری دربارهی کمرنگشدن تاثیر فنی فوتبال در این مستند گفت: بیایید بین زمانی که رسانههای ما به فوتبال میپردازند تا مباحث دیگر، یک تناسب بگیرید. میبینید که به تمام مباحث فنی پرداخته میشود. این قدر که تحلیل فوتبال داریم، تحلیل فیلم نداریم. من دیدم که موضوع فنی فوتبال به خوبی پوشش داده شده است و بنابراین آمدیم و یک لایهبرداری از آن کردیم و به آن پرداختیم. به نظرم فوتبال از مباحث فنی اشباع است اما بحثهای کیفی فوتبال نادیده گرفته شده است. به نظر من وقتی میگوییم تیم ملی فوتبال، جدای از این که این تیم باید هویت ملی باشد و مردم خودشان را در آن ببینند و دوستش داشته باشند، یک نظام است که از عناصر مختلف تشکیل شده است. برای مثال دعواهای اکنون کارلوش کیروش، دعوا برای پول و ... نیست بلکه دعوا برای نظام سازی است. او میخواهد سیستم تعریف کند. چرا این قدر راحت میگوییم فوتبال سیاسی است و به راحتی نقدش میکنیم؟ نگاه حکومتی یا سیستم از بالا به پایین به پدیدههای فرهنگی ما، نگاه ابزاری است. صدای ما را رسانه باید برساند. حال صدای چه کسی باید برسد، صدای آن کسی که قدرتش بیشتر است. اگر دولت است، صدای او باید شنیده شود. یک پدیده انواع و اقسام دید مختلف دارد. حالا این موضوع را در فوتبال ببینید. میبینید که در اینجا طرف میخواهد خودش و برندش دیده شود. تبلیغات و مدیریتش دیده شود و جامعه را فراموش میکند. این پدیدهای است که میتواند اتحاد، نفاق، دشمنی و دوستی به وجود بیاورد و ما همهی اینها را تجربه کردهایم. بازی دربی داشتیم که در ابتدای بازی به هم گل هدیه میکنند اما در آخر همدیگر را به فجیعترین حال میزنند و البته برعکس این را هم داشتیم.
ماجرای عزل مصطفوی از فدراسیون فوتبال چه بود؟ دخالت مستقیم رئیس جمهور سابق در برکناری مدیر موفق فوتبالی
داریوش مصطفوی در پاسخ به سوالی مبنی بر دخالت سیاسیون در فوتبال گفت: در اینجا به شما نمونه میدهم. وقتی از بازی استرالیا برگشتیم، به من گفتند که برای بودجه یک برنامه بدهید. بودجه ما در آن زمان 45 میلیون تومان بود و اکنون 180 میلیارد تومان است. ما گفتیم که بودجه ما را از 45 میلیون تومان به 80 میلیون تومان افزایش بدهید. در همین درگیریها مهندس فائقی، معاون فنی سازمان به من زنگ زد که پیش من بیایید. در دیدار با ایشان دیدم که گریه میکند. در ابتدا فکر کردم که کسی از عزیزانش فوت کرده است به من گفت که «آقای خاتمی، رئیس جمهور 9 دفعه به هاشمیطبا زنگ زده است و گفته است که مصطفوی را عوض میکنید و صفایی فراهانی را میگذارید». به نظر شما این چیست؟ این در بالاترین سطح است. ممکن است که آقای هاشمیطبا بگوید نه اما مرد این ماجرا فائقی است حال فرض کنید که به یک داور بگویید که پنالتی بگیر نه نگیر. قسم میخورم که فائقی گریه میکرد و میگفت که ما باید مجسمه تو را بسازیم. تیم بعد از 20 سال به جامجهانی رفته است و حالا میگویند تو را برداریم. یک مصاحبه بزرگ کرد و گفت که ما عقلمان کار نکرد، وجدانمان کار نکرد و فقط عقل سیاسیمان کار کرد و مصطفوی را عوض کردیم. من فکر میکنم که کلمهی دموکراسی در دنیا از فوتبال گرفته شده است. بزرگترین دموکراسی دنیا فوتبال است. فیفا به 208 کشور دنیا میگوید که فوتبال انتخابی دنیا آغاز شد. میگوید که شما باید تیمها را ببرید تا به جامجهانی بروید. نمیآید و بگوید که انگلیس بیا، فرانسه بیا و همهی کشورهای صاحب قدرت را جمع کند.
معناسازی و کارکردهای اجتماعی فوتبال گاهی از خود فوتبال مهمتر است
یادگاری دربارهی این که آیا باشگاه تاج حکومتی حقیقت دارد یا خیر، گفت: لزوما به این معنا نیست که بگوییم هر کسی که طرفدار تاج است، حکومتی است. هر تیم بنگاههای اقتصادی نیز به حساب می آیند و پشتوانههایی دارند. نمیتوانید این را انکار کنید و متناسب با آن یک نظم و دیسیپلین حاکم میشود. تیمهای سلطنتی در همهجا هستند. این تیم نمادی از سیاستگذاری است و دوست دارند یک تیم هم داشته باشند. باید دید را به سمت اقتصاد سیاسی ببریم. ما یک تیم اینچنین مرتبط با حکومت داریم و یک تیم مردم نهاد داریم که پشت تیم میآید و از آن حمایت میکند. لذا آن نظامی که در تاج و پرسپولیس میبینیم، قبل از انقلاب متفاوت بوده است. بحث دو باشگاه است. تناسبی که مردم با این نظامها میتوانند برقرار کنند، باعث شکلگیری نظامهایی میشود یا نمیشود. اتفاقی که رخ میدهد این است که در مسابقهای که 6 بر صفر به سود پرسپولیس تمام شد، یک باشگاهی که نماد و ساختار بزرگتر است، تا حدی کوچک میشود. وقتی تیم تاج را که نماد سلطنت است را میتوانید تحقیر کنید، چه بسا در ذهنها تداعی شود که خود دربار را تحقیر کنید. این معناسازیها در ذهن مردم و هواداران است که ایجاد میشود. نتایج میآیند و میروند. رکوردها و اعداد برای این است که شکسته بشوند اما معناسازی و کارکردهای اجتماعی است که در تاریخ باقی میماند.
فساد و رانت در فوتبال از سال 1998 شروع شد/ ماجرای روزنامههایی که پول میگرفتند تا از یک بازیکن تعریف کنند
رئیس سابق فدراسیون فوتبال در پاسخ به صحبتهای یادگاری گفت: من خودم طرفدار تاج بودم. عضو آن بودم و در آن بازی میکردم. اما نمی دانستم که خسروانی کیست؟ افراد زیادی مثل من بودند که فقط به خاطر عشقشان فوتبال بازی میکردند.
وی دربارهی حضور ستارهها در فوتبال و الگو شدن آنان در اجتماع گفت: همین چند روز پیش با آقای حشمت مهاجرانی صحبت میکردم. قبل از انقلاب دو بازیکن لژیونر داشتیم. یکی پرویز قلیچخانی و دیگری جلال طالبی بود. در آن زمان یک روزنامه ورزشی وجود داشت و آن هم روزنامه کیهان ورزشی بود. برنامهریزی شد که کمک مالی برای این دو بازیکن از طرف شاه انجام بشود. ما قبل از سال 1998 لژیونر نداشتیم و یا خیلی کم بود. تا آن زمان پیراهن ما در فوتبال کرباس بود. اما از زمانی که در سال 1998 به جهان معرفی شدیم، پیراهنمان کریس اند دیور شد. از آن زمان بود که علی دایی شروع کرد و بازیکنان دیگر مثل استیلی، خداداد، کریم باقری و ... لژیونر شدند. در حقیقت از بعد از انقلاب بود که چهرههای مشخص به نام ستاره شروع کردند. دلیل آن چند چیز است. تلویزیون قبل از این که به نان و آب مردم بپردازد، به فوتبال میپرداخت و چندین ساعت برنامه فوتبالی پخش شد. مسبب تمام این سلبریتیها رسانه است. بعضا با بعضی از بازیکنان ارتباط محرمانه داشتند و پول میگرفتند. از خود من هم میخواستند پول بگیرند اما ما ندادیم و در روزنامه ما را میزدند. به نظرم آغاز هر کاری در فوتبال نظیر فساد، شهرت و ... از همان سال 98 شروع شد. موضوع رانت و این که برای کسب شهرت، هر کس بیاید و آشنای خود را در فوتبال بگذارد از همان سال آغاز شد. نمونههای متعددی نیز وجود دارد.
شدیدترین و جدیترین حرفهایی که در طول فیلمسازی خود زده ام، در این فیلم است
یادگاری دربارهی آرشیوهای استفاده شده در این مستند گفت: مشکل اساسی ما در ایران در موضوع آرشیو این است که باید خیلی از تصاویر را از شبکههای خارجی برداریم. خیلی از آرشیوها دردسترس نیست و اگر هم باشد با کیفیت بد است. برای مثال بعد از دههی 50 حدی از آرشیوها موجود است که بازیهای ملی است و از دهه 80 است که آرشیوهای باشگاهی را داریم. گزارشهایی که خبرگزاریهای خارجی گرفتند را باید استفاده کنیم تا فلان بازی در بغداد در زمان جنگ را نشان بدهیم. در حقیقت ما این آرشیوها را نداریم و همین موضوع باعث شد تا زمان زیادی را بر سر آرشیو و انتخاب آن بگذاریم تا جایی که چندین بار فیلم عوض بشود و با کیفیتترین تصاویر انتخاب بشود و گذاشته بشود. آرشیوهای کشورهای حوزه خلیجفارس در موضوع فوتبال خیلی جلوتر از ما است. این که آرشیوها به صورت منظم و پشتسرهم در ساخت فیلم استفاده بشود، خود یک اصل است.
وی دربارهی یاد شدن از کارلوس کیروش در انتهای مستند به صورت ویژه و قهرمانگونه گفت: شدیدترین و جدیترین حرفهایی که در طول فیلمسازی خود زده باشم، در این فیلم است. یک زمان هست که دنبال دشمن هستید و همهجا به دنبال او هستید اما فراموش میکنید که خیلی از بحرانها از درون یک سیستم و فرد شکل میگیرد. وقتهایی که پیشرفت کردیم و از خودمان راضی بودیم، زمانی بوده است که خودمان را به عنوان مهمترین رقیب خود کنار گذاشتیم و بر آن غلبه کردیم و هر زمان هم که ضربه خوردیم از خودمان خوردیم. روان و ساده بودن فوتبال کمک کرد که این حرف را بزنیم و به کار بنشیند. شاید مهمترین حرفی که من در این فیلمها زده باشم همین باشد و شاید نتوان این حرفها را در بستر دیگری گفت. اسم فوتبال علیه دشمن که برای فیلم انتخاب کردم، بهترین عنوان بود. در مورد مربی فعلی تیمملی، آقای کیروش، باید بگویم که ما باید کارکرد افراد را ببینیم نه اسمها و شهرتها. تیم حال حاضر ما اتحاد ملی را دارد، ستاره محبوبی که تیم آقای مصطفو ی در دهه 70 داشتند در تیم ما نیست و شاید آن محبوبیت دیگر وجود ندارد. اما تیمی است که همهی ما از آن راضی هستیم. حتی اگر شکست هم بخورد از آن راضی هستیم. زمانی که مقتدرانه شکست بخورد. ما به این فکر نمیکنیم که تیممان برود و در جامجهانی قهرمان بشود، اما انتظار داریم که خوب باشیم. اینها موضوعات روایی بودند و بحث نظر شخصی من مطرح نبود.
ورود کیرش به کشور نتیجهی شکستهای متعدد کفاشیان و فدراسیون بود/ هیچ تیمی نمیتواند با تیم 8 آذر رقابت کند
مصطفوی به مقایسهی تیم ملی فوتبال امروز با تیم دهه 70 پرداخت و گفت: وقتی میخواهید مقایسه کنید، باید یک مقیاسهای عملی داشته باشید. باید ببینید که شرایط اجتماعی آن روز چه بوده است و اکنون چه شرایطی داریم. حال ببینید که در شرایط اجتماعی آن روز، چه میزان خرج فوتبال شده است و اکنون چهقدر خرجش شده است. یا باید ببینید که نحوهی برخورد فدراسیون با مربی در آن زمان چگونه بوده است و اکنون چگونه است. فوتبال 45 میلیونیکه با زحمات مهندس فائقی و مهندس هاشمیطبا به 200 میلیون با قرض رسید، در تاریخ ماندگار است. هیچ تیمی نمیتواند با تیم 8 آذر 1376 رقابت کند. کیروش از بد روزگار وارد مملکت ما شد. فدراسیون نمیخواست که او را وارد کند اما فدراسیون و کفاشیان چندین شکست داشتند و در آخر مجبور شدند تا او را با هزینهی زیاد بیاورند. اگر محاسبه کنید و ببینید که ایشان در این سالها چهقدر پول گرفته است، میبینید که ایشان به اندازهی تمام فدراسیونها پول گرفته است. من معتقد هستم که تیم 98 با تیم امسال تفاوت زیادی دارد. هنر کیروش این است که با تمام خرجهایی که تاکنون انجام شده است این است که تیم را حداقل به مرحلهی بعد ببرد. اگر تیممان به مرحلهی بعد برسد، یک چیز جدیدی است و از کیروش تشکر میکنیم. البته اکنون هم تشکر میکنیم چرا که زحمت میکشد. اما اگر به مرحلهی دوم نرویم، فرقی نکرده است. در آن زمان 170 هزار دلار خرج کردیم اما اکنون 170 میلیون دلار خرج کردیم. بنابراین بستگی به رفتن تیم به دوره دوم دارد. امیدوارم این تیم موفق باشد.