جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۱

سرقت و آدم ربایی برای فرار از دادن کرایه

چندی پیش رهگذران در حوالی بهشت زهرا با مرد میانسالی روبه‌رو شدند که از ناحیه قفسه سینه و کتف بشدت مجروح شده بود.
کد خبر : ۳۹۲۲۳۰
صراط:چندی پیش رهگذران در حوالی بهشت زهرا با مرد میانسالی روبه‌رو شدند که از ناحیه قفسه سینه و کتف بشدت مجروح شده بود.

به گزارش ایران با گزارش این حادثه، مأموران اورژانس و پلیس راهی محل شده و مرد میانسال به بیمارستان منتقل شد. مرد میانسال که از مرگ حتمی گریخته بود به کارآگاهان گفت: ساعتی قبل از خزانه سه پسر جوان را دربستی سوار کردم تا به یکی از خیابان‌های پایین شهر ببرم. در مسیر متوجه حال بد پسرها شدم ،اما چون راه طولانی نبود توجهی به این موضوع نکردم. وقتی به مقصد رسیدم آنها خواستند به کوچه‌ای بپیچم که ناگهان یکی از آنها که سن بیشتری داشت چاقویی روی گردنم گذاشت و خواست که به سمت بهشت زهرا حرکت کنم. وقتی به محلی که خواستند رسیدم همانجا ضربه‌ای با چاقو به من زدند و بعد خواستند با دستمال خفه‌ام کنند که موفق نشدند، سپس مرا از خودرو به بیرون پرتاب کردند ،اما برای اینکه نتوانم دنبالشان بروم دست هایم را بستند و ضربه دیگری  با چاقو زدند و فرار کردند.
 
در بررسی‌های میدانی از محل حادثه کارآگاهان تلفن همراهی پیدا کردند که متعلق به یکی از متهمان فراری بود؛ با شناسایی هویت این متهم، پلیس در تحقیقاتی تخصصی هر سه جوان فراری را شناسایی و در سه عملیات جداگانه دستگیر کرد.
 
آنها در بازجویی‌ها به آدم ربایی و سرقت اعتراف کردند. یکی از آنها در تحقیقات گفت: «آن شب مواد و مشروب مصرف کرده بودیم و حال خوبی نداشتیم. من و یکی از دوستانم به تهران آمدیم تا به شهرام در اسباب کشی کمک کنیم. از خزانه خودرویی دربست گرفتیم، اما در مسیر متوجه شدیم هیچ کدام‌مان پول نداریم.
برای همین قرار گذاشتیم که کرایه  ندهیم و ماشین را بدزدیم. به همین دلیل با تهدید چاقو از او خواستیم به سمت بهشت زهرا برود. راننده هم که چاقو روی گردنش بود مجبور شد با ما همراه شود. نزدیک بهشت زهرا خودرو را متوقف کردیم. شهرام از صندلی عقب دستمالی را دور گردن راننده انداخت و دوست دیگرم دستمال را روی دهان او فشار داد، اما راننده فقط 30 ثانیه بیهوش شد. من هم با چاقو به کتفش ضربه زدم. بعد از اینکه راننده را مجروح کردیم او را از ماشین به بیرون انداختیم،  اما او با اینکه خونریزی داشت باز هم مقاومت کرد. من از ماشین پیاده شدم و دست‌هایش را بستم و ضربه دیگری به او زدم و خودرو را سرقت کردیم.»
 
 
متهم ادامه داد: «بعد از سرقت دوباره به سمت خزانه رفتیم و ماشین را در پارکینگی پارک کردیم. تا صبح در پارک بودیم و تفریح می‌کردیم و روز بعد هم با خودروی سرقتی به یکی از شهرستان‌های اطراف تهران رفتیم و من و دوستم آنجا از شهرام جدا شدیم. شهرام ماشین را با خودش برد و من و دوستم تلفن همراه و صد هزار تومان گیرمان آمد. گوشی را هنوز داریم ، ولی پول‌ها را خرج کردیم. آن‌طور که شهرام می‌گفت او نیز در این مدت با خودروی سرقتی در شهر تفریح کرده بود. ما حتی قصد فروش خودرو را هم داشتیم اما آنقدر زود دستگیر شدیم که فرصت این کار را پیدا نکردیم.»
با اعترافات متهمان، بازپرس دستور تحقیقات بیشتر در این پرونده را صادر کرد.