صراط:در مراسم تشییع پیکر علی رامز، چهرههایی همچون بهمن مفید، هنگامه مفید، مسعود فروتن، بهزاد فراهانی، هادی مرزبان، ایرج راد، سهراب سلیمی، شکرخدا گودرزی، فخرالدین صدیقشریف و مدیرانی همچون محمدمجتبی حسینی (معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد)، مهدی شفیعی (مدیرکل هنرهای نمایشی) و پیمان شریعتی (مدیر تئاتر شهر) حضور داشتند.
به گزارش ایلنا، شکرخدا گودرزی که اجرای این مراسم تشییع را به عهده داشت، در سخنانی کوتاه، علی رامز را یکی از منضبطترین، بااخلاقترین و شریفترین هنرمندانی دانست که جامعه هنری امروز او را از دست داده است و گفت: «بسیار از مهربانی و چهره خندان او آموختم و جایش امروز بسیار خالی است.»
هادی مرزبان کارگردان تئاتر که با علی رامز همکاریهای بسیاری داشت، به عنوان اولین سخنران در جایگاه حاضر شد و با بیان اینکه شرایط برای من طوری نیست که بتوانم راحت صحبت کنم، گفت: «من از پیامهای تسلیتی که این چند روز دوستان برای من فرستادهاند و اشکهایی که روی خیلی از چهرهها دیدم، بیشتر فهمیدم که چه یاری را از دست دادهام. من و رامز حدود 40 سال کنار هم بودیم. علی رامز نه تنها بازیگر کارهای من و نه تنها یار و راهنما و معلم من بود بلکه راهنمای زندگی و مسائل خانوادگیام هم بود. رامز همهجا با من بود. در هیچ کاری و زمانی و در هیچ مراودهای ندیدهام که علی رامز خود را به عنوان آخرین نفر درنظر نگیرد.»
مرزبان ادامه داد: «آدمهای زیادی را در این چند روز دیدم و به من پیام دادند که بسیار ناراحت بودند و اشک میریختند. ما امروز عزیزی را از دست دادهایم که هرگز جایگزینی نخواهد داشت.»
سیدمحمد مجتبی حسینی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دیگر سخنران این مراسم بود که در صحبتی کوتاه گفت: «دریغاگویی البته که کار سختی است اما در کنارش مایه تکریم است که هنرمندان اصلی هنرهای نمایشی قدردان بزرگان خود هستند و در مواقع مختلف در کنار هم هستند و میکوشند این احترام در نهایت پختگی اتفاق بیفتد.»
حسینی ادامه داد: «برای علی رامز آرزوی علو درجات دارم و میدانم هنرمندان راستین و پاک نهاد از دریای غفران الهی بهرهمند هستند. امیدوارم ما هم ادامه دهنده راه هنرمندان راستین باشیم.»
ایرج راد نیز علی رامز را یک صفا، صمیمیت، انسان والا و یک بهشت توصیف کرد و گفت: «وقتی در کنارش بودیم احساس آرامش میکردیم. علی رامز غمخوار همه بود و هرگز احساس درد نمیکرد. او هنرمندی بیحاشیه بود و حتی از یک نفر هم نشنیدهام که با او خصومت و دشمنی داشته باشد.»
ایرج راد با اشاره به اینکه با علی رامز در دانشگاه همکلاس بوده است، گفت: «رامز تمام بارها و مشقات را به دوش میکشید و اظهار درد و ناراحتی نمیکرد. بسیاری از هنرمندان به گرد پای هنرمندی و پیشکسوتی رامز نمیرسند اما آنقدر گرد و خاک میکنند که دیگران فکر میکنند چه خبر است. رامز در سایه قرار میگرفت و دیگران را به روشنایی میبرد و خودش دیده نمیشد. علی رامز یک گل بود و بوی او بوی خوشی بود.»
مسعود فروتن دیگر هنرمندی بود که برای صحبت از علی رامز در جایگاه حاضر شد و گفت: «مزار علی رامز در سینههای مردم دانایی است که شاید خیلیهایشان اینجا نیستند اما او را به خاطر دارند. من اگر با او کار هم نکرده بودم باز شیفته صبوری او بودم. علی رامز کوه صبر و مقاومت بود. ما آدمهایی مثل او کم داریم که به آرامش دعوتت میکنند. با اینکه مصائب و مشکلات زیادی را از سر گذرانده است.»
فروتن ادامه داد: «علی رامز تمام نشد و تمام نمیشود و جایش در سینه کسانی است که او را میشناسند.»
گلناز فرمانی، نوه علی رامز هم در سخنانی کوتاه گفت: «این مدتهای آخر برای پدربزرگم مدام سخت بود که نکند متن از یادش برود. چقدر به خودش سختی میداد تا متن را حفظ کند. پدربزرگم عاشق بازیگری بود. من آدمی ندیدهام که اینقدر بیوفایی ببیند و اینقدر عاشق کارش باشد.»
فرمانی در ادامه یکی از شعرهای علی رامز را برای حاضران خواند.
شاهین فرمانی دیگر نوه رامز نیز در سخنانی کوتاه گفت: «زمانی که با هادی مرزبان تماس گرفتم تا خبر درگذشت پدربزرگم را بدهم، نمیدانستم چطور به او بگویم چون پدربزرگ همیشه نگران حال هادی بود و حالا من هم به او میگویم مراقب چشم و عصبانیتش باشد.»
فرمانی ادامه داد: «علی رامز کینهای از کسی به دل نمیگرفت و همه ناراحتیها را فراموش میکرد.»
بهمن مفید هم با اشاره به پیکر علی رامز که در محوطه قرار داشت، گفت: «آقای رامز هنوز اینجا هستند. برای همه پیش میآید که هستیم ولی نیستیم. امیدوارم وقتی رفتیم همه اینجور و مانند آقای رامز از ما تعریف کنند. من با آقای رامز نسبت فامیلی داشتم و بسیار دوستش میداشتم.»
مفید خاطرنشان کرد: «زمانی که علی رامز در کانون بود من هنرپیشه سینما بودم اما وقتی پیشنهاد تئاتری به من میشد با هر دستمزدی که بود قبول میکردم و کار میکردم چون عاشق تئاتر بودم اما این تنها به دلیل علاقهام به تئاتر نبود بلکه به خاطر شما و به خاطر تماشاگرها بود. وقتی نفسم به نفس تماشاگر میخورد زنده میشوم.»
مفید در پایان با بیان اینکه علی رامز هیچ وقت نمیمیرد با آرزوی اینکه همه برای همیشه زنده باشند، گفت: «به احترام و به یاد علی رامز همه یک دقیقه سکوت کنیم.»
بهزاد فراهانی دیگر هنرمندی بود که درباره علی رامز سخن گفت. او با اشاره به خاطرهای از همکاری با رامز گفت: «در سریال توقیفشدهای دو ماه در بیابان دور افتادهای با علی رامز کار میکردیم و من کارگردان و سرپرست گروه بودم. در این دو ماه غصهدار میشدم که صبحها اگر نتوانم به موقع از خواب بیدار شوم و گروه 80 نفریام را سرکار ببرم چه اتفاقی میافتد. یکبار به علی رامز این را گفتم و یادم هست از آن به بعد صبحها سر وقت یک دست گرم میآمد و مرا بیدار میکرد.»
فراهانی خاطرنشان کرد: «نمیشود از علی رامز نام برد و در کنارش یاد اکبر رادی نیفتاد. در رفتار، اخلاق و تعهد رامز و اکبر رادی شبیه هم بودند. رامز به قدری متین بود که انسان راهی نداشت جز اینکه از او بیاموزد. رامز شخصیتی اخلاقمند و هنرمند داشت و بیکمترین تظاهری این را به دیگران منتقل میکرد. علی رامز مرد اخلاق و تئاتر بود و چه خوب که از او یادی بیاید. خوشحالم که هنوز هنرمندان این وحدت را داریم. امیدوارم نسل جوان یاد علی رامز را گرامی بدارند و وحدت ما خدشهدار نشود.»
به گزارش ایلنا، شکرخدا گودرزی که اجرای این مراسم تشییع را به عهده داشت، در سخنانی کوتاه، علی رامز را یکی از منضبطترین، بااخلاقترین و شریفترین هنرمندانی دانست که جامعه هنری امروز او را از دست داده است و گفت: «بسیار از مهربانی و چهره خندان او آموختم و جایش امروز بسیار خالی است.»
هادی مرزبان کارگردان تئاتر که با علی رامز همکاریهای بسیاری داشت، به عنوان اولین سخنران در جایگاه حاضر شد و با بیان اینکه شرایط برای من طوری نیست که بتوانم راحت صحبت کنم، گفت: «من از پیامهای تسلیتی که این چند روز دوستان برای من فرستادهاند و اشکهایی که روی خیلی از چهرهها دیدم، بیشتر فهمیدم که چه یاری را از دست دادهام. من و رامز حدود 40 سال کنار هم بودیم. علی رامز نه تنها بازیگر کارهای من و نه تنها یار و راهنما و معلم من بود بلکه راهنمای زندگی و مسائل خانوادگیام هم بود. رامز همهجا با من بود. در هیچ کاری و زمانی و در هیچ مراودهای ندیدهام که علی رامز خود را به عنوان آخرین نفر درنظر نگیرد.»
مرزبان ادامه داد: «آدمهای زیادی را در این چند روز دیدم و به من پیام دادند که بسیار ناراحت بودند و اشک میریختند. ما امروز عزیزی را از دست دادهایم که هرگز جایگزینی نخواهد داشت.»
سیدمحمد مجتبی حسینی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دیگر سخنران این مراسم بود که در صحبتی کوتاه گفت: «دریغاگویی البته که کار سختی است اما در کنارش مایه تکریم است که هنرمندان اصلی هنرهای نمایشی قدردان بزرگان خود هستند و در مواقع مختلف در کنار هم هستند و میکوشند این احترام در نهایت پختگی اتفاق بیفتد.»
حسینی ادامه داد: «برای علی رامز آرزوی علو درجات دارم و میدانم هنرمندان راستین و پاک نهاد از دریای غفران الهی بهرهمند هستند. امیدوارم ما هم ادامه دهنده راه هنرمندان راستین باشیم.»
ایرج راد نیز علی رامز را یک صفا، صمیمیت، انسان والا و یک بهشت توصیف کرد و گفت: «وقتی در کنارش بودیم احساس آرامش میکردیم. علی رامز غمخوار همه بود و هرگز احساس درد نمیکرد. او هنرمندی بیحاشیه بود و حتی از یک نفر هم نشنیدهام که با او خصومت و دشمنی داشته باشد.»
ایرج راد با اشاره به اینکه با علی رامز در دانشگاه همکلاس بوده است، گفت: «رامز تمام بارها و مشقات را به دوش میکشید و اظهار درد و ناراحتی نمیکرد. بسیاری از هنرمندان به گرد پای هنرمندی و پیشکسوتی رامز نمیرسند اما آنقدر گرد و خاک میکنند که دیگران فکر میکنند چه خبر است. رامز در سایه قرار میگرفت و دیگران را به روشنایی میبرد و خودش دیده نمیشد. علی رامز یک گل بود و بوی او بوی خوشی بود.»
مسعود فروتن دیگر هنرمندی بود که برای صحبت از علی رامز در جایگاه حاضر شد و گفت: «مزار علی رامز در سینههای مردم دانایی است که شاید خیلیهایشان اینجا نیستند اما او را به خاطر دارند. من اگر با او کار هم نکرده بودم باز شیفته صبوری او بودم. علی رامز کوه صبر و مقاومت بود. ما آدمهایی مثل او کم داریم که به آرامش دعوتت میکنند. با اینکه مصائب و مشکلات زیادی را از سر گذرانده است.»
فروتن ادامه داد: «علی رامز تمام نشد و تمام نمیشود و جایش در سینه کسانی است که او را میشناسند.»
گلناز فرمانی، نوه علی رامز هم در سخنانی کوتاه گفت: «این مدتهای آخر برای پدربزرگم مدام سخت بود که نکند متن از یادش برود. چقدر به خودش سختی میداد تا متن را حفظ کند. پدربزرگم عاشق بازیگری بود. من آدمی ندیدهام که اینقدر بیوفایی ببیند و اینقدر عاشق کارش باشد.»
فرمانی در ادامه یکی از شعرهای علی رامز را برای حاضران خواند.
شاهین فرمانی دیگر نوه رامز نیز در سخنانی کوتاه گفت: «زمانی که با هادی مرزبان تماس گرفتم تا خبر درگذشت پدربزرگم را بدهم، نمیدانستم چطور به او بگویم چون پدربزرگ همیشه نگران حال هادی بود و حالا من هم به او میگویم مراقب چشم و عصبانیتش باشد.»
فرمانی ادامه داد: «علی رامز کینهای از کسی به دل نمیگرفت و همه ناراحتیها را فراموش میکرد.»
بهمن مفید هم با اشاره به پیکر علی رامز که در محوطه قرار داشت، گفت: «آقای رامز هنوز اینجا هستند. برای همه پیش میآید که هستیم ولی نیستیم. امیدوارم وقتی رفتیم همه اینجور و مانند آقای رامز از ما تعریف کنند. من با آقای رامز نسبت فامیلی داشتم و بسیار دوستش میداشتم.»
مفید خاطرنشان کرد: «زمانی که علی رامز در کانون بود من هنرپیشه سینما بودم اما وقتی پیشنهاد تئاتری به من میشد با هر دستمزدی که بود قبول میکردم و کار میکردم چون عاشق تئاتر بودم اما این تنها به دلیل علاقهام به تئاتر نبود بلکه به خاطر شما و به خاطر تماشاگرها بود. وقتی نفسم به نفس تماشاگر میخورد زنده میشوم.»
مفید در پایان با بیان اینکه علی رامز هیچ وقت نمیمیرد با آرزوی اینکه همه برای همیشه زنده باشند، گفت: «به احترام و به یاد علی رامز همه یک دقیقه سکوت کنیم.»
بهزاد فراهانی دیگر هنرمندی بود که درباره علی رامز سخن گفت. او با اشاره به خاطرهای از همکاری با رامز گفت: «در سریال توقیفشدهای دو ماه در بیابان دور افتادهای با علی رامز کار میکردیم و من کارگردان و سرپرست گروه بودم. در این دو ماه غصهدار میشدم که صبحها اگر نتوانم به موقع از خواب بیدار شوم و گروه 80 نفریام را سرکار ببرم چه اتفاقی میافتد. یکبار به علی رامز این را گفتم و یادم هست از آن به بعد صبحها سر وقت یک دست گرم میآمد و مرا بیدار میکرد.»
فراهانی خاطرنشان کرد: «نمیشود از علی رامز نام برد و در کنارش یاد اکبر رادی نیفتاد. در رفتار، اخلاق و تعهد رامز و اکبر رادی شبیه هم بودند. رامز به قدری متین بود که انسان راهی نداشت جز اینکه از او بیاموزد. رامز شخصیتی اخلاقمند و هنرمند داشت و بیکمترین تظاهری این را به دیگران منتقل میکرد. علی رامز مرد اخلاق و تئاتر بود و چه خوب که از او یادی بیاید. خوشحالم که هنوز هنرمندان این وحدت را داریم. امیدوارم نسل جوان یاد علی رامز را گرامی بدارند و وحدت ما خدشهدار نشود.»