گروه سیاسی صراط: «سید مصطفی میرسلیم» هرچند نامش در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم بر سر زبانها افتاد اما کسی نمیتواند منکر سوابق متعدد او از ابتدای انقلاب تا به حال شود. وی رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
میرسلیم در دولت موسوم به سازندگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. اولین مسئولیت مهم او در جمهوری اسلامی معاونت سیاسی اجتماعی وزیر کشور بود. عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در دهه60، از 61 تا 68 در دوره ریاست جمهوری آیتالله خامنهای سرپرست نهاد ریاست جمهوری و مشاور عالی رئیس جمهور بود.
علاوه بر سوابق سیاسی، مصطفی میرسلیم عضو هیئت علمی مهندسی مکانیک دانشگاه امیرکبیر و مؤسس و رئیس اولین مرکز تحقیقات موتور ایران و ناظر عالی طراحی و ساخت اولین موتور پایه گازسوز است.
دولت دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی که میرسلیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را برعهده داشت
حضور او در دولت سازندگی و تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین عضویت او در مجمع تشخیص مصلحت نظام از ابتدا موجب شد تا به بهانه سالگرد ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی به سراغ او برویم و تحلیل او را از زندگی و سیاستورزی آیتالله هاشمی بدانیم.
هرچند مشغلههای کاری او موجب شد تا فرصت مصاحبه حضوری پیدا نشود و با تمایل وی این گفتوگو بهصورت مکتوب انجام شد. متن پیشرو مصاحبه تسنیم با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت آیتالله هاشمی است که از منظرتان میگذرد:
شما از وزرای دولت سازندگی بودید. قبل از حضور در دولت، ارتباط شما با مرحوم هاشمی در حزب جمهوری اسلامی چگونه بود؟ آیا قبل ازپیروزی انقلاب هم در دوران مبارزه ارتباطی با ایشان داشتید؟
قبل از حضور در دولت، من دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم و ایشان رئیس آن شورای عالی بود. در چهار سال اول ریاست جمهوری من مشاور ایشان در امور تحقیقات بودم. همچنین در هنگام سرپرستی وی بر وزارت کشور من معاون سیاسی و اجتماعی ایشان بودم و ایشان بر مبنای شناختی که از من در حزب جمهوری اسلامی داشت من را منصوب کرد اما قبل از انقلاب من با ایشان همکاری نداشتم.
با توجه به اینکه شما وزیر فرهنگ بودید، نگاه آیتالله هاشمی به فرهنگ چگونه بود؟ با توجه به اینکه نام دولت ایشان سازندگی بود، آیا فرهنگ در منظومه فکری ایشان جایگاهی داشت؟ آیا به فرهنگ هم به اندازه اقتصاد توجه میشد؟
اهتمام ایشان به سازندگی بود و به فرهنگ نیز از همین منظر مینگریست و علاقهمند بود که مردم مشارکتی جانانه و از صمیم قلب برای باسازی داشته باشند. او اعتقاد داشت که باید با استفاده از ابزار فرهنگ به مردم نشاط روحی داد تا بازسازی با سرعت و دقت انجام بگیرد.
هاشمی با کدخدامنشی به امور جمهوری نگاه میکرد
در برههای از زمان بخصوص نیمه دوم دهه هفتاد طیف چپ و اصلاحطلبان به شدت به مرحوم هاشمی رفسنجانی انتقاد داشتند و از ایشان با تعابیری همچون "عالیجناب سرخپوش" یاد میکردند اما در سال 84 همان افراد از هاشمی حمایت کردند. دلیل این حمایت آنها از هاشمی عوض شدن دیدگاههای آن مرحوم بود یا اینکه اصلاحطلبان بین بد و بدتر یکی را انتخاب کردند؟
مرحوم هاشمی با کدخدا منشی به امور جمهوری نگاه میکرد؛ ایشان رویه خود را تغییر نداد و از همان پیروزی انقلاب که من با ایشان آشنا شدم همین مشرب را داشت اما "اصلاح طلبان" به مرور ایام شناخت دقیقتری نسبت به ایشان به دست آوردند و فهمیدند زیر چتر کدخدا منشانه هاشمی بهتر میتوانند به منویات خود برسند.
افزایش جهشی نرخ خدمات و کالاها بر سبک زندگی مسئولان اثر گذاشت
برخی دولت سازندگی را دولت تغییر ریل نظام میدانند که سطح زندگی مسئولین و مردم در آن دوره تغییر یافت. این تغییرات تا چه حد ملموس بود و در چه سطحی زندگی مسئولان تغییر یافت؟
در دولت سازندگی، پس از خاتمه جنگ، کار بازسازی و نوسازی در مناطق مختلف کشور بویژه مناطقی که از جنگ خسارت دیده بودند آغاز شد. این اقدام نیازمند سرمایه گذاری بود و با توجه به گستردگی خرابیها، باید برای نیل به مقصود نیروی انسانی و مصالح و مواد اولیه معتنابهی به کارگرفته میشد اما محدودیتی که در هر دو زمینه در آن دوران وجود داشت یعنی کمبود نیروی با تجربه آماده به کار و نیز کمبود مصالح و لوازم در مقایسه با نیاز گسترده بازسازی، به افزایش جهشی نرخ خدمات و کالاها انجامید و این امر به نوبۀ خود بر سطح معیشت و توقعات مردم و نیز سبک زندگی مسئولان اثر گذاشت.
نسبت آقای هاشمی وکارگزاران سازندگی را با مقوله اشرافیت چطور میبینید؟ رهبر انقلاب در اوایل دهه هفتاد در نماز جمعه نسبت به شکلگیری تجمل در دولت ایشان تذکر دادند اما مرحوم هاشمی در نماز جمعه گفته بود که باید در کشور مانور تجمل باشد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی از خانواده متمولی بود و خود او و همسر و فرزندانش در رفاه زندگی میکردند، هرچند هیچگاه احساس نکردم که مرحوم هاشمی رفسنجانی شخصا دنیاطلب و شیفته مظاهر دنیوی بوده باشد اما در بارۀ همکاران و نزدیکان آن مرحوم نمیتوانم ادعا کنم که معیار زهد بر زندگی آنها حکمفرما بوده و هست.
شکلگیری تجمل در دوره هاشمی منشأ مفاسد در دورههای بعد بود
بعلاوه ایشان اعتقاد داشت که مردم پس از تحمل سختیها و کمبودهای دوران جنگ شایسته است فرصتی بیابند تا نفس راحتی بکشند و از تنوع لذت ببرند و در واقع زندگی روند عادی قبل از محدودیتهای جنگ را به خود بگیرد.بر مبنای این بینش تعداد کمی از همکاران ایشان روش توأم با قناعت را ادامه دادند؛ عدهای هم به زندگی خود و خانوادهشان گشایش معقولی دادند بدون آن که به انحراف کشیده شوند ولی تعدادی نیز گرفتار تجمل شدند و این منشائی برای شکل گیری برخی مفاسد بعدی بود.
نظر شما درباره سیاستهای تعدیل اقتصادی که در دولت ایشان اجرا شد چیست؟ چرا اواخر دولت آقای هاشمی با تورم 49درصد روبه رو بودیم.
میرسلیم: دلیل اصلی تعدیل اقتصادی در دوران ایشان برهم خوردن موازنه عرضه و تقاضا بود. کارهای سازندگی رونق داشت اما لوازم و مصالح و نیروی مورد نیازشان فراهم نبود و در عین حال نقدینگی فراوانی به جامعه سرازیر شد. همین امر بتدریج در طول 8 سال به نهادینه شدن تورم منتهی شد.
چرا اصولگرایان به هاشمی رفسنجانی نقد داشتند؟
نسبت جناح راست با مرحوم هاشمی رفسنجانی چطور بود؟ چرا از مقطعی به بعد رابطه ایشان با اصولگرایان مثل سابق نبود؟ انتقادات اصولگرایان به ایشان در چه مواردی بود؟
برداشت من این بود که ایشان اعتقاد داشت باید تمام گرایشهایی که به نوعی در پیروزی انقلاب و برپایی نظام جمهوری اسلامی مؤثر و فعال بودهاند برای ساختن تمدن نوین اسلامی سهیم شوند. این امر در ترکیب اعضای دولت های پنجم و ششم تا حدودی دیده میشود. بنابراین وابستگی او را به این یا آن جناح و رهبری مقطعی آنها را تأیید نمیکنم اما انتقاد اصولگرایان به ایشان به گرایش اقتصادی ایشان در دوران سازندگی و عدم اشراف نظارتی بر حوزه فعالیت وزرا و در حاشیه قرارگرفتن امور فرهنگی و سپس مواضع ایشان نسبت به جریان فتنه 88 بر میگردد.
عملکرد مرحوم هاشمی در فتنه 88 را چطور ارزیابی میکنید؟ سهم فرزندان ایشان در انتقادات به آیتالله هاشمی چقدر بود؟ ایشان در زمان فتنه 88 در جلسات مجمع موضعگیری خاصی علیه فتنهگران داشتند؟
موضع اولی مرحوم هاشمی به تخلفات انتخاباتی بر میگشت و در جلسه مجمع من در پاسخ به ایشان گفتم که بنابه تجربه مجموع اشکالاتی که میتوان به انتخابات ما گرفت فراتر از 5% نمیرود و ادعای تقلب در انتخابات بجا نیست و از ایشان خواستم نظر من را به عنوان کارشناس انتخابات بپذیرد و تا آنجا که به یاد دارم بعدها ایشان دیگر روی موضوع تخلفات انتخاباتی اصرار نورزید. سهم برخی از فرزندان ایشان{نسبت به انتقاد به مرحوم هاشمی} بزرگ بود. هاشمی نسبت به سردمداران فتنه در مجمع، موضع علنی و رسمی ابراز نکردند و ایراد اولیۀ ایشان به خود انتخابات بود.
دشمنان خیلی در تلاش بودند بین مرحوم هاشمی و رهبر انقلاب اختلاف بیندازند و القای دوقطبی کنند. رابطه این دو بزرگوار با یکدیگر چگونه بود و آیا خاطره خاصی از همراهی مرحوم هاشمی با رهبری در سالهای اخیر به یاد دارید؟
آنهایی که این مطالب را میبافند از صمیمت مرحوم هاشمی با رهبر معظم انقلاب خبر ندارند. در چندین نوبت که چنان موضوعی نزد ایشان مطرح میشد ایشان از نسنجیده سخن گفتن مدعیان برآشفته میشد و بر عشق و علاقه قلبی خود نسبت به مقام رهبری تأکید میکردند. آخرین کلامی هم که ایشان در روز 11 دی در جلسه کمیسیون امور زیربنایی مجمع پس از دو ساعت بحث مفصل که دربارۀ موضوع انرژی انجام گرفت مطرح کرد این بود که مشکلات کشور بر طرف نمیشود مگر بین رهبری و ریاست جمهوری زاویهای نباشد و به عنوان نمونه دوران ریاست جمهوری خود را مثال زدند که با همدلی بین ایشان و مقام معظم رهبری و همکاری صدا و سیما و هماهنگی با سپاه پیشرفت خوبی در فعالیتهای کشور حاصل شد
گفتوگو از محمدعلی سافلی