سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۳

سخنرانی عجیب ترامپ در دفتر سیا

حالا بزرگ‌ترین خبرشان شده کوچک بودن انگشتان دست من. من فقط دوست دارم بگویم که من عاشق صداقت هستم. من گزارش صادقانه را دوست دارم. درنهایت این را به شما می‌گویم این را به هزاران نفر دیگری که می‌خواهند وارد اینجا شوند هم می‌گویم که من بازمی‌گردم. ما باید اتاق‌های بزرگ‌تری داشته باشیم. ما باید اتاق‌های بزرگ‌تری برای شما بسازیم و این کار را به دست کسی بسپاریم که ساختن را خوب بلد باشد. و ما ستون‌ها را نیز نخواهیم داشت. این را می‌فهمید؟ ما از دست ستون‌ها خلاص می‌شویم.
کد خبر : ۴۰۰۳۵۳

صراط: ترامپ با رفتاری ناشی از اعتمادبه‌نفس بالا، بدون توجه به متنی که برای سخنرانی‌اش آماده‌شده بود، دست به سخنرانی‌ای زد که باجرئت بسیار می‌توان گفت جزو عجیب‌ترین سخنرانی‌های روسای جمهور آمریکا است.

اهمیت این کتاب از منظر اخباری که منتشر کرده و تحلیل‌ها از رفتار و عملکرد ترامپ در یک سال ابتدایی ریاست‌جمهوری‌اش باعث شد که خبرگزاری تسنیم گزارش‌های ویژه‌ای در خصوص کتاب تهیه کرده و مهم‌ترین محورهای آن را در اختیار مخاطبان قرار دهد. هرکدام از گزارش‌های تسنیم، مهم‌ترین مباحث مطرح‌شده در یک‌فصل از کتاب را به مخاطبان تقدیم کرده است. در قسمت هشتم این گزارش، به ماجرای سخنرانی ترامپ در دفتر سیا خواهیم پرداخت. (قسمت‌های اول تا هفتم این گزارش‌ها را می‌توانید در خبرهای مرتبط‌شده به همین خبر بخوانید.)

نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا مهم‌ترین نهادهایی بودند که در طول دوران مبارزات انتخاباتی، ترامپ به آن‌ها حمله کرده و آن‌ها را به دروغ‌گویی و در برخی موارد، خیانت متهم کرده بود. حالا بعد از قسم خوردن به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده و منتشر شدن خبرها از روابط او را روس‌ها، او تمام تلاش خود را کرد که این شکاف را پرکرده و رابطه خود را با سیا ترمیم کند. این رابطه اما در همان روز نخست به طرز عجیبی به مضحک‌ترین تلاش ترامپ برای سخنرانی صمیمانه تبدیل شد که ماجرای بسیار جالبی دارد.

کار رسمی و فوری رئیس‌جمهور در کاخ سفید این بود که رابطه خوبی با سیا برقرار کند. در روز شنبه 21 ژانویه سال 2017، در جلسه‌ای که توسط کوشنر ترتیب داده‌شده بود، رئیس‌جمهور در اولین اقدام ریاست جمهوری خود به لانگلی (محل اصلی استقرار سران سیا در ویرجینیا) رفت و با برگزاری یک بازدید و سخنرانی تلاش کرد نسخه بنن برای «سیاست‌بازی» را اجرایی سازد. ترامپ سعی کرد از طریقه چاپلوسی‌های ترامپی که در درونش وجود داشت، در سخنانی که از قبل کاملاً آماده‌شده بود، با سیا و باقی سازمان‌های اطلاعاتی ارتباط برقرار کند. ترامپ که اورکت سیاهش را از تن درنیاورد و شبیه به گنگسترها شده بود، در کنار دیوار ستاره‌های سیا که نشان‌دهنده عاملین سیا است که جان خود را ازدست‌داده‌اند، در مقابل حدود 300 تن از کارمندان سیا و کارکنان کاخ سفید قرار گرفت. او به‌صورت ناگهانی با رفتاری ناشی از اعتمادبه‌نفس بالا و گستاخی و لذت ناشی از سخنرانی در یک جمع بزرگ، بدون توجه به متنی که برای سخنرانی‌اش آماده‌شده بود، دست به سخنرانی‌ای زد که باجرئت بسیار می‌توان گفت جزو عجیب‌وغریب‌ترین سخنرانی‌هایی است که روسای جمهور آمریکا انجام داده‌اند:

«من در مورد وست‌پوینت (آکادمی نظامی ایالات‌متحده) چیزهای زیادی می‌دانم. من از کسانی هستم که به‌شدت به دانشگاه و آموزش اعتقاددارم. هر زمان که برای کسی تعریف می‌کنم که عمویی دارم که به مدت 35 سال در MIT فعالیت می‌کند و یکی از نابغه‌های دانشگاهی است و کارهای خارق‌العاده‌ای را به‌صورت آکادمیک انجام می‌دهد، همه می‌پرسند پس دونالد ترامپ هم روشنفکر است؟ به من اعتماد کنید، من هم شبیه به آدم‌های باهوش هستم.»

این صحبت‌ها راهی برای ستاش از مایک پمپئو مدیر سیا بود که به‌زودی قرار بود صلاحیتش برای در دست گرفتن مدیریت سیا تائید شود. پمپئو در وست‌پوینت درس‌خوانده بود و ترامپ از او خواسته بود که در میان جمعیت حاضر باشد و حالا هم‌زمان با بقیه جمعیت سردرگم شده بود که معنای این صحبت‌ها چیست.

«میدانید، زمانی من جوان بودم ... البته من همین حالا هم احساس جوانی می‌کنم. من احساس می‌کنم 30، 35، یا 39 ساله هستم. کسی پرسید تو جوانی؟ من گفتم حس می‌کنم جوان هستم. در ماه‌های پایانی کمپین انتخاباتی‌ام بودم و در ایستگاه چهار و پنج و بعد ششم سخنرانی می‌کردم. در مقابل 30 هزار نفر از مردم، 50 هزار نفر، نود هزار نفر سخنرانی می‌کردم. من احساس جوانی می‌کنم من فکر می‌کنم همه ما خیلی جوان هستیم. ما با تجارت برنده می‌شویم. زمانی که من جوان بودم، با جنگ‌هایی که وجود داشت، در یک سنی یکی از معلم‌ها به من یاد داده بود که آمریکا تابه‌حال هیچ جنگی را نباخته است. اما بعدازآن احساس من این بود که ما هیچ جنگی را نبرده‌ایم. شما این عبارت قدیمی را به یاد دارید که می‌گوید «خرابی‌ها به پیروز میدان تعلق دارد»؟ این را هم به یاد خواهید داشت که من همیشه گفته‌ام نفت را نگه‌دار.»

یکی از کارمندان سردرگم سیا در همین زمان به همکارش که در انتهای سالن تکیه داده بود گفت: «چه کسی باید نفت را نگه‌ دارد؟»

ترامپ اما همچنان به سخنرانی خود ادامه می‌داد: «من طرفدار عراق نبودم و نمی‌خواستم که به عراق برویم. اما به شما میگویم که زمانی که وارد عراق شدیم، من گفتم که باید نفت را نگه‌داریم. و همیشه هم می‌گویم که باید نفت را نگه‌داریم. حالا من این را برای دلایل اقتصادی می‌گویم. اما اگر درباره این مسئله فکر کنید ...» در ادامه ترامپ مایک پمپئو را صدا کرد و ادامه دارد «اگر ما نفت را نگه‌داشته بویدم، دیگر خبری از داعش نبود چراکه نفت اولین جایی است که آن‌ها منابع مالی خود را تأمین می‌کنند. بنابراین به همین دلیل است که باید نفت را نگه‌داریم.»

رئیس‌جمهور در ادامه وقفه‌ای کرد و لبخندی از سر رضایت نشان داد.

«دلیل اینکه شما اولین جایی هستید که من از آن بازدید می‌کنم این است که همان‌طور که می‌دانید من در حال جنگ با رسانه‌ها هستم آن‌ها ناسازگارترین انسان‌های روی زمین هستند و آن‌ها در تمام طول مدت می‌خواهند ثابت کنند که با جامعه اطلاعاتی آمریکا ارتباطاتی دارند و من برای این، در اولین قدم اینجا را انتخاب کردم که نشان دهم این درست نیست این دقیقاً برعکس است و آن‌ها هم این مسئله را می‌دانند. من درباره اعداد توضیح می‌دادم.... ما دیروز کار بزرگی انجام دادیم. همه از سخنرانی خوشتان آمد؟ شما باید آن را دوست داشته باشید. اما ما طیف وسیعی از مردم را داریم شما آن‌ها را دیدید. همه جمع شده بودند. من امروز از خواب بیدار شدم و به یکی از این شبکه‌های تلویزیونی نگاه کردم. آن‌ها میدان خالی را نشان می‌دادند و من گفتم: یک دقیقه صبر کنید! من سخنرانی کردم. من از همان‌جا می‌توانستم مردم را ببینم. آن‌ها تقریباً به یک‌میلیون نفر رسیده بودند یک‌میلیون و نیم نفر مردم آنجا بودند اما آن‌ها میدانی را نشان دادند که تقریباً می‌شود گفت هیچ‌کس در آنجا نایستاده بود. آن‌ها گفتند که ترامپ سخنرانی خوبی نداشت. و من گفتم داشت باران می‌بارید. باران حتماً آن‌ها را ترسانده بود. اما خدا نگاهی به پایین انداخت و گفت اجازه نمی‌دهیم بر روی سخنرانیت باران ببارد. و در حقیقت زمانی که خواستم سخنرانی‌ام را شروع کنم، گفتم اوه نه، در خط اول چند قطره باران به من خورد و من گفتم وای این خیلی بد است. اما درنهایت به‌خوبی آن را انجام دادم حقیقت این است که باران به‌صورت ناگهانی قطع شد ...»

یکی از کارکنان کاخ سفید که با ترامپ سفر می‌کرد گفت: «نه قطع نشد» بعد ناگهان به خودش آمد و با نگرانی به اطرافش نگاه کرد که مبادا کسی حرفش را شنیده باشد.

«... و بعد هوا واقعاً آفتابی شد و زمانی که سخنرانی‌ام تمام شد یک‌دفعه دوباره باران شدید شروع به باریدن کرد. باران جاری شد اما ما کار شگفت‌انگیزی انجام دادیم چراکه صادقانه بگویم بین یک تا یک و نیم میلیون نفر هر چه که بود، آنجا بودند و من اشتباهی این شبکه تلویزیونی را گرفتم که نشان داد میدان خالی بوده است و گفت که تنها دویست و پنجاه‌هزار نفر به سخنرانی من گوش کرده‌اند. حالا این بد نیست اما دروغ است. .... و ما دیروز اتفاق دیگری هم داشتیم که جالب بود. در دفتر بیضی، مجسمه زیبایی از دکتر مارتین لوترکینگ وجود دارد و من البته چرچیل را هم دوست دارم – وینستون چرچیل – فکر می‌کنم بیشتر ما چرچیل را دوست داریم او از کشور ما نیامده اما کمک زیادی به این کشور کرده و متحد واقعی ما بود و بااین‌حال مجسمه چرچیل از اتاق بیضی بیرون برده شده بود. ... پس گزارشگری از مجله تایم و من تابه‌حال چهارده یا پانزده بار روی جلد مجله تایم بوده‌ایم. اما تام بردی تنها یک‌بار روی جلد مجله تایم بوده آن‌هم برای بردن سوپر بول بوده است. من امسال در حدود 15 بار روی جلد تایم بوده‌ام. مایک! فکر نمی‌کنم این رکوردی باشد که حالا حالاها کسی بتواند آن را بشکند ... نظر تو چیست؟»

پمپئو با صدایی اندوهگین گفت: «نه»

«اما می‌گویم که بسیار جالب است که آن‌ها میگویند دونالد ترامپ مجسمه را برداشته است – مجسمه مارتین لوترکینگ را – درصورتی‌که مجسمه آنجا بود. دقیقاً همان‌جا بود که فیلم‌بردارشان ایستاده بود. پس زک، زک از مجله تایم، داستانی نوشت که من آن مجسمه را برداشته‌ام. من هرگز این کار را انجام نداده‌ام. من احترام زیادی برای دکتر مارتین لوترکینگ قائل هستم. اما این نشان می‌دهد که رسانه‌ها تا چه حد بی‌صداقت هستند.»

بعد او انگشتانش را نشان داد و گفت «حالا بزرگ‌ترین خبرشان شده کوچک بودن انگشتان دست من. من فقط دوست دارم بگویم که من عاشق صداقت هستم. من گزارش صادقانه را دوست دارم. درنهایت این را به شما می‌گویم این را به هزاران نفر دیگری که می‌خواهند وارد اینجا شوند هم می‌گویم که من بازمی‌گردم. ما باید اتاق‌های بزرگ‌تری داشته باشیم. ما باید اتاق‌های بزرگ‌تری برای شما بسازیم و این کار را به دست کسی بسپاریم که ساختن را خوب بلد باشد. و ما ستون‌ها را نیز نخواهیم داشت. این را می‌فهمید؟ ما از دست ستون‌ها خلاص می‌شویم. اما می‌دانید که من فقط می‌خواستم بگویم که عاشقتان هستم من به شما احترام می‌گذارم. هیچ‌کس دیگری وجود ندارد که من بیشتر از شما به او احترام بگذارم. شما کار خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهید و ما دوباره پیروز می‌شویم و شما قرار است مسئولیت اصلی را بر عهده داشته باشید پس از همه شما تشکر می‌کنم.» بعد از تأثیر راشومونی ترامپ – پدیده‌ای که از فیلم راشومون کوروساوا گرفته‌شده و به این معنی است که هر کس تأثیر خاصی را از یک مسئله گرفته و توضیح می‌دهد چگونه یک وجود منفرد توسط افراد مختلف به‌طور متفاوت توصیف می‌شود – بر مخاطبانش - حسی از تأثیرگذاری و لذت یا ترس و وحشت-،در بین مخاطبان به وجود آمد. آن‌ها این سخنرانی را به‌عنوان بیرون ریختن احساسات فردی و یا پاسخی درهم‌وبرهم و وحشت‌زده توصیف کردند که برای مدت‌ها نفس‌ها را در سینه حبس کرده و سکوت مطلق را به اتاق تحمیل کرده بود.