دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۵
«حافظ اسد»؛ مدافع حریم انقلاب

کمک های «نظامی» و «سیاسی» سوریه به مبارزان انقلاب اسلامی

ساواک در اواخر مهرماه 1357، کمک های سوریه به نهضت امام خمینی گزارش کرده و می نویسد: «سوریه نسبت به رژیم شاهنشاهی ایران خصومت و دشمنی آشکار دارد.»
کد خبر : ۴۰۱۳۳۳

گروه سیاسی صراط: با گسترده شدن دامنه نهضت اسلامی در دهه ۴۰ و فضای خفقان حاکم در فضای سیاسی ایران، مبارزان انقلاب فعالیت‌های خود علیه رژیم پهلوی را به خارج از مرزهای ایران منتقل کردند. هر چند خط نهضت در درون کشور توسط دیگر افراد به خصوص روحانیت مبارز تداوم داشت اما ضرورت آموزش‌های سیاسی و نظامی لازم در خارج از کشور برای نیروهای مخالف رژیم پهلوی احساس می‌شد.

از همین رو یکی از کشورهایی که نقش اساسی و قابل توجهی در آموزش و تأمین نیروهای انقلابی نهضت ایفا کرد، کشور «سوریه» و شخص «حافظ اسد» بود. این حمایت ها به خصوص در دهه ۵۰ در شرایطی بود که کمتر کشوری جرأت می کرد از نهضت انقلابی امام خمینی(ره) پشتیبانی کند. سوریه به دلیل مرزهای مشترک با فلسطین اشغالی و درگیری‌ با رژیم صهیونیستی و همچنین اختلافات سیاسی با رژیم پهلوی و بعث عراق، محمل مناسبی برای مبارزان نهضت اسلامی بود تا با قرار گرفتن در کنار مبارزان فلسطینی آموزش‌های لازم سیاسی و نظامی را فرا گرفته و برای گسترش دامنه نهضت اسلامی تلاش کنند.

سوریه؛ پناهگاه مبارزان انقلابی

یکی از اولین مبارزانی که در سوریه شروع به کار کردند شهید محمد منتظری و یارانش بودند. مرضیـــه حدیدچی دباغ در خاطرات خود در این رابطه می‌گوید: «محمد منتظری در سوریه خانه‌ای دو اتاقه در پشت حرم حضرت زینب(س) از شخصی بـــه نام حاج محمد اجاره کـــرده بود و این مکان مرکز فرماندهی و پایگاه اصلی فعالیت‌های مبارزان ایرانی به شـــمار می‌آمد».

در همین راستا، در دهه ۵۰ سوریه از چنان اهمیتی برای نهضت اسلامی برخوردار می‌شود که حاج‌آقا مصطفی خمینی برای ساماندهی مبارزات به سوریه سفر می‌کند و ضمن ملاقات با علما و شخصیت‌های مختلف به ویژه امام موسی صدر و دکتر چمران در جریان فضای مبارزاتی آنجا قرار می‌گیرد. علاوه بر این‌ امام موسی صدر و دکتر چمران در مراوده و ارتباط با حافظ اسد نقش بسزایی در همکاری دولت سوریه با مبارزان انقلابی داشتند. آن‌ها همچنین ارتباط نیروهای مبارز با نظامیان امل را برقرار کرده و شخص شهید چمران آموزش‌های عقیدتی و سیاسی را عهده‌دار می‌شود.

آموزش‌های نظامی سوریه به مبارزان انقلاب

محمدباقـــر ذوالقـــدر از اعضای گروه منصـــورون درباره علت انتخاب کشـــور ســـوریه توسط مبارزان انقلابی می‌گوید: «تعـــدادی از برادران به این جمع بندی رســـیدند که در داخل زمینه کار فراهم نیســـت. ما حتـــی نمی‌خواهیم مبـــادرت به اقدام مســـلحانه کنیم؛ اما به خاطر اینکه مخفی و مسلح هستیم از سوی رژیم پهلوی تهدید می‌شویم. چاره کار این است که به خارج از کشور برویم؛ هم خودمان را آمـــاده کنیم و آموزش ببینیـــم و هم اینکه منتظر فرصت مناســـب‌تری در داخل باشـــیم. یک عده از دوســـتان هم بر اساس این تحلیل به خارج از کشور رفته و از طریق پاکســـتان به ســـوریه رفتند. آنها در اردوگاه‌های فلسطینی مشغول شدند.

البتـــه این موضوع در ایجاد فکر بـــرای به خارج از کشور رفتن شهید اندرزگو موثر بود. در همین حوالی ارتباطی با شـــهید اندرزگو برقرار شده بود و ایشان هم انگیزه خارج رفتن را در دوستان ایجاد کرده بود و هم کمک کرد به تعدادی از دوســـتان که به خارج بروند؛ منتها جمعی باقی ماندند، که شاید محوریت از ایـــن به بعد بر عهده ســـردار رضایی بود و بنده و تعدادی از دوســـتان که با آنها مرتبط بودیم. به هر حال دوســـتان با پاسپورت جعلی به پاکستان رفته و از آنجا به سوریه می‌روند. در آنجـــا یکی از اعضای شـــورای انقلاب هم بر اثر آشنایی‌ها و شناسایی‌های قبلی به سوریه می‌آید و با برادران صحبت می‌کند؛ درباره اهداف امام، شیوه ورود و همچنین امکانات موجود و مســـائل مختلف دیگر، از جمله اســـتراتژی مبارزه با چند تن دیگر از ایرانیان مبارز که سال‌ها در آن منطقه با فعالیت در زیر چتر یک ســـازمان، نیرومند شوند، تصمیم‌هایی گرفته می‌شـــود. برادران ضمنا در پایگاه فلسطینی الفتح آمـــوزش نظامی می‌بیننـــد و همچنین دوره کوتاهی را در جنوب لبنان و یاران امل می‌گذرانند.»

همچنین ســـردار سید رحیم صفوی پس از روایت نحوه آشنایی و برقراری ارتباط با نیروهای مبارز ایرانی در دمشـــق، درباره فراگیری آموزش‌های نظامی می‌گوید: «بعد از ماه رمضان آقای حیدری (که بعدا متوجه شدم نام اصلی او غرضی است)یک دوره کلاس‌های مختلف سیاسی و روش مقابله و مبارزه با ساواک برای ما گذاشت و آموزش‌های چریکی و ســـاختن انواع بمب‌های دست‌ساز و مواد منفجره را در یکی از اردوگاه‌های فلسطینی اطراف سوریه برای من و دوستم احمد فضایلی (که او هم از ایران به سوریه آمده بود) ترتیب داد. همچنین آموزش‌هایی در ارتباط با روش‌های بازجویی ساواک بود که در صورت دستگیر شدن چگونه باید از عهده سوالات ساواکی‌ها برآییم و چه بگوییم و چه نگوییم.»

همچنین صفوی یکی از مهمترین کلاس‌های آموزشی در سوریه را «تخریب» عنوان می‌کند و می‌گوید: «در کلاس‌های تخریب، روش‌های مختلف ساخت مواد منفجره با استفاده از ترکیبات شیمیایی نظیر کلرات پتاسیم و دیگر عناصر را آموزش می‌دادند. ساخت کوکتل مولوتوف و انفجار با ماده‌ TNT و دینامیت و چگونگی تخریب تاسیسات دولتی، انفجار پل‌ها و ریل راه‌آهن، بمب‌گذاری در مراکز و سازمان‌های دولتی و کلیه روش‌های جنگ چریکی را فرا می‌گرفتیم.  »

همکاری‌های بی‌دریغ "اسد" با نهضت اسلامی

علاوه بر این، سوریه از هیچ کمکی برای آموزش و پیشرفت نیروهای انقلابی دریغ نمی‌کرد، بطوری که بهترین گروه‌ها و فرماندهان نظامی و امکانات خود را در اختیار آن‌ها قرار می‌داد. سیداحمد آوایی درباره آموزش‌های ویژه نیروهای تحت رهبری رفعت اسد، برادر حافظ اسد به انقلابیون ایران می‌گوید: «شـــهید چمران ما را به نیروهای "سرایا دفاع" معرفی کرد. سرایا دفاع نیروهایی بودند که حالت گارد ویژه داشتند. فرمانده آن‌ها رفعت اسد برادر حافظ اسد بود. آن زمان رفعت اســـد با خود حافظ اسد رابطه خوبی داشت، مشکلی نبود و رفعت اسد هم در ســـوریه آدم مقتدری بود و پادگانی در اختیارشـــان بود که نیروهای دوره مخصوص، یعنی نیروهای چریکی در آنجا آموزش می‌دیدنـــد. ما به اضافه چند نفر لبنانی و چند نفر دانشجو که از آمریکا و انگلیس آمده بودند، در حدود ۲۰ نفر شـــدیم که آنجا آموزش خیلی خوبی هم دیدیم.»

این عضو گروه منصورون همچنین به کمک‌هایی که دولت سوریه به مبارزان انقلابی می‌کرد، اشاره کرده و می‌گوید : «ســـوریه خیلی در این آموزش برای ما هزینه کرد. خیلی هوای ما را داشتند و به ما می‌رسیدند. هر بار که ما را برای تیراندازی می‌بردند هر نفر ۹۰ تیر شلیک می‌کرد یا مثلا سه خشاب کلاشینکف به ما می‌دادند.»

علاوهن بر اینکه دولت سوریه از لحاظ نظامی به مبارزان انقلاب کمک می کرد در حل سایر مشکلات مبارزان انقلابی نیز همکاری لازم را با آن‌ها داشت. یکی از این موارد، حل مشکل اقامت ایرانیان در سوریه بود.

علی جنتی در این رابطه می‌گوید: «یکی از مشکلاتی که ما در سوریه و لبنان با آن روبه‌رو بودیم بحث اقامت در این کشورها بود. ما هویت قابل عرضه‌ای نداشتیم. کار ما مخفی بود و نمی‌شد به هرکس گفت که چه می‌کنیم و تا یک توجیه قابل قبول نداشتیم نمی‌توانستیم مجوز اقامت بگیریم. آقای امام موسی صدر... با آقای حافظ اسد صحبت کردند که تعدادی از مبارزان ایرانی که علیه رژیم شـــاه مبارزه می‌کنند در سوریه هستند، شما دستور بدهید که به آن‌ها اقامت بدهند. ایشان هم موافقت کردند و من به اتفاق مرحوم محمد منتظری به وزارت کشور مراجعه کردیم و برای تعدادی از دوستان اقامت گرفتیم.»

به هر ترتیب حمایت‌های سوریه برای نهضت اسلامی امیدوارکننده بود و مورد توجه مبارزان انقلاب قرار گرفت. بطوری که اکبر هاشمی رفسنجانی طی سفر دوره‌ای خود به خارج از ایران در جریان روند فعالیت‌های گروه‌های مبارز در سوریه قرار گرفت. علی جنتی که خود در سوریه حضور داشت یکی از اهداف هاشمی را انسجام بخشیدن به گروه‌های مبارز موجود در سوریه می‌داند. علاوه بر این هاشمی با امام موسی صدر و شهید چمران نیز دیدارهایی داشت و پیام امام را به آن‌ها ابلاغ کرد.

گزارش ساواک از اقدامات مبارزان انقلاب در سوریه

در سال ۵۶ با اوج‌گیری نهضت اسلامی، پس از شهادت آیت‌الله سید مصطفی خمینی و همچنین قیام ۱۹ دی فعالیت‌ها در سوریه دوچندان شده و البته حساسیت ساواک نیز بر اقدامات انقلابیون در سوریه بیشتر می‌شود. بنابر اسناد ساواک، نیروهای امنیتی رژیم پهلوی به شدت از فضای باز فعالیت‌های مبارزان انقلابی در سوریه ابراز نگرانی می‌کنند، به طوری که نمایندگی ساواک در سوریه در بهمن ۱۳۵۶ اینچنین گزارش می‌کند: «در روزهای اخیر عوامل وابسته به گروه‌های افراطی مذهبی فعالیت‌های ضدملی خود را افزایش داده و اعلامیه‌هایی به حمایت خمینی و علیه مصالح ملی در حرم مطهر حضرت زینب و حرم حضرت رقیه انتشار داده‌اند. ضمنا سه نوار سخنرانی که دو نوار آن در شهر مقدس قم ضبط گردیده و سخنرانی چند نفر از علمای مشهور آقایان گلپایگانی، نجفی، روحانی، نوری، موسوی، مکارم و یزدی هستند علیه دولت شاهنشاهی اظهارات بسیار تندی نموده‌اند و حوادث اخیر شهر قم را بهانه سخنرانی مذکور قرار داده‌اند این سخنرانی‌ها فوق‌العاده تند و شدید و ضدملی است. یک نوار جدید نیز از سخنرانی خمینی رسیده و پخش نشده است. هر سه نوار و اعلامیه‌ها در اختیار نمایندگی است و با اولین پست که همین هفته ارسال خواهد شد تقدیم خواهد شد.»

نظریه رهبر عملیات: با افزایش تعداد زائران ایرانی که هر روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود بر فعالیت گروه‌های مخرب در جهت پخش اعلامیه‌ها و نوارهای ضد ملی نیز افزوده می‌شود.

نظریه رئیس نمایندگی: ۱- فعالیت‌های اخیر ضدمیهنی گروه‌های مذهبی با مقایسه با فعالیت‌های سابق به مراتب تندتر و خطرناک‌تر است.۲- اقدامات نمایندگی برای شناسائی بیشتر عناصر وابسته به بیگانگان و انجام اقدامات رسمی توسط سفیر شاهنشاه آریامهر برای مبارزه با فعالیت‌های ضدایران ادامه دارد و نتیجه متعاقباً به استحضار خواهد رسید.

توجه امام خمینی به حمایت‌های سوریه

همچنین همکاری‌های سوریه با نهضت اسلامی آنچنان مورد توجه امام قرار می‌گیرد که ایشان در فضای سیاسی آن روز کسی را مطمئن‌تر از حافظ اسد نمی‌داند. امام خمینی در پی ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی در پیامی به دولت سوریه خواستار پیگیری حافظ اسد در مورد سرنوشت امام موسی صدر می‌شود. در ابتدای این پیام آمده است: «اینجانب از غیبت جناب حجت‌الاسلام آقای سید موسی صدر نگران و متاثرم. از جنابعالی تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهایی که در قضیه فلسطین اجتماع کرده‌اند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید.»

اما این پیام نکات دیگری دارد که حاکی از شناخت امام خمینی از نقش‌آفرینی اسد در آن دوران حساس است. ایشان در ادامه بر نقش سران اسلامی اشاره کرده و با تاکید بر ضرورت حمایت از مردم مسلمان ایران یادآور می‌شوند: «ما و ملت ایران، در این عصر، گرفتار رژیمی هستیم که با اتکا به پشتیبانی امریکا ملت را در آتش دیکتاتوری و کشتارهای دسته جمعی و سلب همه آزادی‌ها می‌سوزاند. ما از شما سران دولت‌های اسلامی برای رهایی ملت بی‌پناه ایران کمک می‌خواهیم. برادران مسلمان شما در زیر چکمه دژخیمان شاه خرد شده‌اند و حکومت نظامی که در اکثر شهرستان‌های مهم ایران برپاست ملت را به جان آورده.»

حضرت امام در این نامه به شخص حافظ اسد به وظیفه اسلامی مسلمانان نسبت به یکدیگر اشاره کرده و تأکید می‌کنند: «از پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- نقل می‌شود: کُلُّکم راعٍ و کُلُّکم مَسئولٌ عن رَعِیَّته؛ همه افراد و از جمله شما سران دولت‌های اسلامی که قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید مسئول هستید. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.»

امام این نامه را در مهر ۱۳۵۷ در شرایطی می‌نویسند که در آستانه هجرت به فرانسه و آغاز فصل جدیدی از نهضت اسلامی قرار می‌گیرند. حافظ اسد پس از تبعید امام خمینی به فرانسه، کمک‌های خود را افزایش می دهد، بطوری که در گزارش‌های ساواک نیز چنین فعالیت‌های به چشم می‌خورد. برای مثال در بخشی از سند ساواک با عنوان کمک سوریه به سازمان اسلامی به رهبری [امام] خمینی در اواخر مهر ماه ۵۷ آمده است: « کمک سوریه به سازمان اسلامی به رهبری امام خمینی... سوریه نسبت به ایران و رژیم شاهنشاهی ایران خصومت و دشمنی آشکار دارد و در جریان حوادث اخیر ایران، تبلیغات روزنامه ها و رسانه های مردمی این کشور که تحت رهبری حزب و دولت هستند، سوءنیت خود را نشان داد.»

با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی مبارزان ایرانی ساکن سوریه وارد ایران می‌شوند و در روزهای سخت بهمن ماه آموزش‌هایی که در سوریه دیده بودند به کمک نهضت می‌آید. سید رحیم صفوی در خاطرات خود درباره انتقال تجربیات سوریه در آستانه پیروزی انقلاب و تاثیر آن در آخرین روزهای عمر رژیم پهلوی می‌گوید: «به‌ محض‌ ورود به‌ اصفهان‌ و استقرار در مکانی‌ مناسب‌ به‌ جذب‌ جوانان‌ مبارز و انقلابی‌ اصفهان‌ پرداختیم‌ و آن‌چه‌ در خصوص‌ انفجارات‌ و تخریب‌ در سوریه‌ و لبنان‌ تعلیم‌ دیده‌ بودم‌ به‌ این‌ بچه‌ها آموزش‌ می‌دادم. ابتدا روش‌ ساختن‌ بمب‌ دستی‌ بود که‌ برای‌ این‌ منظور به‌ یکی‌ از دوستان‌ مأموریت‌ دادم‌ که‌ حدود ۵۰ یا ۶۰ عدد دیگ‌ زودپز به‌ ظرفیت‌ ۳ نفره، پنج‌ نفره‌ و یا بزرگ‌تر از کارخانه‌ سازنده‌ آن‌ که‌ در نجف‌آباد بود خریداری‌ کند. این‌ دیگ‌ها را پر از مواد منفجره‌ که‌ از عناصر مختلف‌ تخریبی‌ بود، می‌کردیم‌ و با فتیله‌ و چاشنی‌هایی‌ که‌ قبلاً با خود از سوریه‌ آورده‌ بودم‌ مسلح‌ کرده، به‌ بچه‌ها یاد می‌دادم‌ که‌ چگونه‌ می‌توان‌ این‌ دیگ‌ها را در مسیر تانک‌ها و خودروهای‌ نظامی‌ قرار داد و با یک سیم‌ و یک باطری، چاشنی‌ الکتریکی‌ را منفجر کرده‌ و باعث‌ انفجار دیگ‌ زودپز شد. واقعاً هم‌ این‌ دیگ‌های‌ زودپز قدرت‌ تخریبی‌ سنگینی‌ داشت. برادر شهیدم‌ سیدمحسن‌ صفوی‌ در آن‌ زمان‌ توانسته‌ بود مقدار زیادی‌ دینامیت‌ تهیه‌ کند. ما این‌ مواد انفجاری‌ را برای‌ تخریب‌ و آتش‌ زدن‌ هدف‌هایی‌ که‌ مربوط‌ به‌ رژیم‌ می‌شد به‌ کار می‌گرفتیم. هم‌چنین‌ بمب‌ دستی‌ که‌ با کلرات‌ پتاسیم‌ و عناصر دیگر انفجاری‌ و با کمک یک سه‌ راهی‌ لوله‌ آب‌ ساخته‌ می‌شد نیز در تخریب‌ها به‌ کار گرفته‌ می‌شد.»

بنابر آنچه گفته شد سوریه نقش اساسی در حمایت از نهضت اسلامی و کمک به مبارزات انقلابی داشت. همچنین حافظ اسد جزء اولین شخصیت‌هایی بود که دولت تعیین‌شده توسط امام خمینی را به رسمیت شناخت و در ترغیب کشورهای منطقه به حمایت از انقلاب اسلامی ملت ایران نقش بسزا و بی‌بدیلی را ایفا کرد.