صراط:زن و شوهر افغان که سه ماه قبل به اتهام ربایش آقا معلم بازنشسته دستگیر شده بودند سرانجام به جرم خود اعتراف کردند.
به گزارش فارس، ۳ ماه قبل بود که پروندهای خاص در دادسرای جنایی تهران پیش روی بازپرس گشوده شد.
در ابتدای رسیدگی به این پرونده خانواده ای مدعی بودند که دو روز است از پدرشان بی خبرند و با مراجعه به دادسرای جنایی تهران شکایتی را در زمینه فقدان پدر 65 ساله خانواده مطرح کرده بودند.
یکی از اعضای این خانواده به بازپرس رضوانی گفته بود: او در آژانس اینترنتی مدتی را کار می کرد و یکدفعه از او خبری نشد.
هرچه با موبایلش تماس می گیریم خاموش است و هیچ خبری هم کسی از او ندارد و در فامیل و آشنا نیز گشته ایم اما انگار مثل یک قطره آب داخل زمینه فرو رفته است. از شما تقاضا داریم که او را پیدا کنید.
پس از این تحقیقات برای کشف فقدانی کلید خورد و برای این موضوع پرونده ای در اداره یازدهم آگاهی تهران بزرگ تشکیل شد.
ماموران آگاهی طی یک سلسله تحقیقات و دو روز بعد توانستند مرد میانسال را در خانه ای در شرق تهران در حالیکه دست و پایش بسته بود پیدا کنند و به این ترتیب دو متهم نیز برای این پرونده بازداشت شدند که هر دو از اتباع افغان بودند.
تلاش ها برای اعتراف متهمان نیز به جریان افتاد و متهمان که هر دو منکر ربودن مرد میانسال بودند هیچ چیزی نمی گفتند.
شاکی که معلم بازنشسته بود زمانیکه در برابر بازپرس پرونده قرار گرفت به این شرح به طرح شکایت خود پرداخت: من بعد از بازنشستگی نیز کار می کنم و راننده یک آژانس اینترنتی هستم.
در حالیکه روز واقعه منتظر مسافر بودم این آقا و خانم مسافر من شدند و گفتند ما را به خانه مان ببر. مثل اینکه از اصفهان آمده بودند و با من خیلی صمیمی شدند.
این مرد میانسال در ادامه اظهاراتش گفت: یک آبمیوه نیز به من تعارف کردند که بعد از آن من بیهوش شدم و وقتی در خانه به هوش آمدم فهمیدم که این افراد مرا ربوده اند و قصد اخاذی از من دارند.
به همین دلیل دو سه بار قصد کردم از خانه آنها فرار کنم و یک بار نیز نزدیک بود از بالکن بیرون بیفتم.
در ادامه رسیدگی به این پرونده متهمان که به هیچ عنوان اعتراف نمی کردند در اختیار اداره آگاهی قرار گرفتند و بعد از مدتی نیز با قرار قانونی به زندان منتقل شدند تا اینکه صبح امروز در شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی حضور یافتند و دوباره تحت بازپرسی قرار گرفتند.
پس از مدت زمان کوتاهی بالاخره همسر متهم اصلی پرونده لب به اعتراف گشود و گفت: من ماجرای آدمربایی را قبول دارم و تحت تاثیر صحبت های شوهرم مجبور به همکاری شدم.
در ادامه مرد افغان نیز اتهام آدمربایی را پذیرفت اما گفت در خانه شان هیچ بلایی بر سر شاکی نیاورده اند و حتی شاکی در خانه شان چایی و غذا هم میل کرده است و مثل یک مهمان از او پذیرایی کرده اند.