صراط: نمی توان هنرمند را از ایدئولوژی جدا دانست و توقع داشت که هنرمند بدون هیچ پیش فرضی و صرفا برای زیبایی اثری را تولید کند. اما گاهی پیوند میان هنر و یا هنرمند با عقاید سیاسی بد تفسیر شده و این دو ابزاری می شوند در دست سیاست مداران!
به گزارش تبیان،هنر برای هنر؛ این اصطلاح را چه یک شعار در نظر بگیریم و چه یک اعتقاد که هنرمندان، روزگاری به آن پایبند بودند؛ امروز عمر آن به اتمام رسیده است. امروزه نه هنر برای هنر است و نه سیاست برای سیاست. هنر برای سیاست کار میکند و جایی هم سیاست به هنر نان قرض میدهد. شاید به همین دلیل است که در سال 2013 میشل اوباما اسکار بهترین فیلم را به فیلم ضدایرانی آرگو میدهد تا در همان هنگامی که لبخند باراک اوباما برای برخی از جریانات داخلی خبر از "بهبود ز اوضاع جهان میداد"؛ جایزهی همسرش به فیلم آرگو، دستی چدنی در عرصه نرم فرهنگ را نمایان سازد.
نه میتوان گفت که هنر و هنرمند از ایدئولوژی تهی است و نه باید گفت که ایدئولوگ ها از هنرمندان بهره نمیگیرند. این دو در خدمت یکدیگرند تا به هدفی بزرگ نایل آیند که اگر اثر هنری صرفا زاییدهی ذهن هنرمند باشد در ارتباط با مردم ناتوان است. گویی هنرمند در یک فضای خلأگونه سخن میگوید که نه از محیط تاثیر میپذیرد و نه بر آن تاثیر میگذارد.
پیوند هنرمند با جامعه خود و یا حتی پیوند او با سیاست در همه جای جهان مرسوم است و میتوان این پیوند مهم را در آثار بزرگان هنری، به خصوص در عرصه سینما مشاهده کرد. حتی ویکتورهوگو که خود پایه گذار هنر برای هنر در قرن 19 میلادی بود، دست به خلق کتاب "بینوایان" میزند که شاید سیاسی ترین اثر زمان خود باشد.
لذا نمیتوان هنرمند را از ایدئولوژی جدا دید و توقع داشت که هنرمند بدون هیچ پیش فرضی و صرفا برای زیبایی اثری را تولید کند. اما گاهی پیوند میان هنر و یا هنرمند با عقاید سیاسی، به صورتی غلط تفسیر شده و این دو ابزاری میشوند در دست سیاست مداران، تا هرگاه که بخواهند از آنان در رخدادهای سیاسی بهره بگیرند.
اما تفسیر نادرست دیگر، از پیوند هنرمند با سیاست، توسط خود هنرمندان به دست آمده است. استفاده از تعبیر روشنفکران و یا قشر نخبگانی(الیت) جامعه برای جامعه هنری، آنها را به غلط، به افرادی فراتر از جامعه خود تبدیل کرده است که این اجازه را به خود می دهند تا در حوزه های گوناگون ورود پیدا کنند و گاهی نیز در مقابل مردم قرار بگیرند؛ چون بر طبق تعریف عرفی، ویژگی روشنفکر فاصله گرفتن از جامعه خویش است.
لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین گفت: «میخواهم از این فرصت استفاده کنم و خشم و اندوه عمیق خودم را از شیوه برخوردی که اخیرا با معترضان در ایران شد اعلام میکنم؛ شرمآور است که در کشور من مردم فقط میتوانند به بهای جان خود اعتراض کنند.»
با نگاهی اجمالی به این مقدمه سخنان اخیر لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین را از چند زاویه مورد بررسی قرار داد.
نباید هنر را از ایدئولوژی مجزا دانست. این هنرمند است که ایدئولوژی را با ابزار هنر به نمایش می گذارد تا از آن طریق یا اعتراضی کند و یا گفتمانی را نشر دهد. اما گاهی این رابطه برعکس می شود و این سیاست است که هنرمند و یا اثر را در خدمت خود می گیرد.
از همین منظر می توان به سخنان حاتمی کیا در سال 92 و 96 نگاه کرد. او در جشنواره سی و دومین جشنواره فیلم فجر گفت که من وابسته نیستم اما در جشنواره سی و ششم از وابستگی سخن گفت. تفاوت میان این دو چیست؟
حاتمی کیا در سال 92 هرگونه "وابستگی خود به دولت" را تکذیب کرده بود زیرا می دانست که وابستگی به دولت چیزی جز در خدمت سیاست قرار گرفتن نیست. اما او در سال 96 از "وابستگی به یک گفتمان" سخن گفت تا بگوید که هنرش در خدمت گفتمان است نه احزاب و جریانات سیاسی. در واقع او در هنرش گفتمانی را نشر داده که مورد قبول جامعه است و سطح خودش را به شنیدن سخنان احزاب سیاسی و عمل به آن نازل نکرده است.
در نقطه مقابل، لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین، وابستگی هنر به سیاست و در خدمت سیاست بودنِ هنرمند را به تصویر کشید؛ البته از زاویهای نه چندان متفاوت. پیشتر فعالان هنری برای کسب جوایز گوناگون بین المللی راه های مختلفی را امتحان کردند اما گویا هیچکدام به اندازه ساخت اثر ضد ایرانی و اسلامی موفق نبود. به همین دلیل است که هنرمندان سعی بر اعتراض از تریبون بین المللی دارند که شاید جوایز خود را در کاغذکادوی سیاست بگیرند.
سخنان لیلا حاتمی در شرایطی که آمریکایی ها و اروپایی ها ایران را به نقض حقوق بشر متهم می کنند، چیزی جز حمله به منافع ملی نیست و این احتمال را در ذهن متبادر می کند که آیا پای یک جایزه بین المللی در میان است؟
شهدای پاسداران
در حوادث دی ماه، که ضررهای مالی بسیاری به اموال عمومی و مردم وارد شد، کشته شدگان با سلاح های غیررسمی و غیرسازمانی کشته شدند. حتی آن هنگام که برخی از آشوبگران وارد نیروی انتظامی شدند، پلیس سعی در مدارا با آنها را داشت! در آشوب های خیابان پاسداران نیز 4 نفر از نیروهای پلیس و بسیج به شهادت می رسند و تمام سعی پلیس این است که به آشوبگران آسیبی نرسد.
با دانستن این نکات یک نتیجه به دست می آید. بیان این سخنان در حالی که مجامع بین المللی شاهد برخورد آرام نیروی انتظامی با معترضان چه در حوادث دی ماه و چه در حوادث خیابان پاسداران بودند چیز جز در عنان خود را در دست سیاست دادن هنرمند نیست.
هنرمند مقابل مردم
همواره این سوال مطرح بوده است که آیا هنرمند در مقابل مردم قرار میگیرد؟ اگر اثری هنری برای مردم تولید می شود، چطور خالق آن می تواند در مقابل مردم قرار بگیرد؟
پاسخ به این سوال را نمی توان با بله و یا خیر داد. هنرمند گرچه معتقد است که اثر و فعالیتش برای مردم است اما هنگامی که هنرمند در جامعه به مثابهی یک روشنفکر تعریف می شود ممکن است که در مقابل خواست مردم خودش را تعریف کند؛ شاید به همین دلیل بود که در سال 88 بخشی از هنرمندان در مقابل نظر ایستادند و یا در آثار هنری شاهد به نمایش گذاشتن فرهنگی متفاوت از فرهنگ جامعه هستیم.
هنرمند شبه روشنفکر دغدغه های خود را به نام مردم میزند اما هیچگاه از مسائل و مشکلات واقعی مردم با خبر نیست. شاید اگر لیلا حاتمی به جای پرداختن به موضوعی کذب و البته هزینه زا، از تحریم های کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا علیه مردم ایران؛ علی الخصوص تحریم های دارویی سخن می گفت، نمی شد او را در مقابل مردم تعریف کرد.
البته ناممکن نیست اعتراض به سیاست در خاک بیگانه؛ اشاره ای داشته باشیم به یکی از سکانس های ماندگار فیلم از کرخه تا راین که در آلمان فیلمبرداری شد که اشاره ای بود به فروش تسلیحات شیمیایی توسط آلمان ها به صدام. این سکانس را می توان نمونه بارزی از هنر اعتراض توسط هنرمند متعرض دانست؛ آن هم در کلن آلمان.
سخنان اخیر لیلا حاتمی گرچه نمونه در اختیارِ سیاست قرار گرفتن یک هنرمند بود اما تنها مصداق آن نبود. بسیاری از افراد شاخص جریان هنری در این مسیر حرکت کرده اند که نتیجه ای جز فراموش کردن خواست ها و نیازهای مردم را در پی نداشته است و بسیاری دیگر از هنرمندان مسیری متفاوت را در پیش گرفتند و حاضر نشدند تا هشتگ #وطن_فروش را برای جایزه ای بین المللی تحمل کنند.
باید یک گام به عقب برویم و بپرسیم که چه شده دفاع از گفتمان های دینی با حملات شدید جریان شبه روشنفکری و جریان حاکم بر سینما رو به رو شده ولی حمله به وطن و حمایت از آشوبگران داخلی، امری پسندیده انگاشته می شود؟
امیدوارم دادستان محترم کل کشور به این موضوع هر چه زودتر ورود پیدا کنند تا در آینده افرادی همچون این خانوم اجازه گستاخی نداشته باشند
ضمنا" یاد بگیرید از طرف مردم صحبت نکنید
درود بر این بانوی شجاع ایرانی ...
واقعا که زنها و دختره در ایران در مبارزه علیه فساد و ظلم و دیکتاتوری در صف اول قرار گرفتن . احسنت و صد آفرین
( صراط منتشر کن ، هر چند که الان بیش از یکساله نظر من رو بزدلانه منتشر نمیکنی )