صراط: به گزارش تسنیم، کارل مارکس فیلسوف آلمانی و پدر مکتب مارکسیسم با تقسیم بندی مولفه های جامعه انسانی به روبنا و زیربنا اقتصاد را در گروه زیربناها قرار داده است. وی معتقد است اقتصاد زیربنای همه چیز را تشکیل می دهد. به عقیده مارکس اقتصاد موتور محرک تاریخ جامعه بشری بوده و موضوعاتی دیگر مثل فرهنگ و اخلاق و سیاست زیر سایه آن قرار می گیرند.
در دنیای سیاست امروز اگر بگوییم چه کسی را می شناسید که این گونه فکر کند همه ذهن ها متوجه رئیس جمهور تاجر پیشه آمریکا می شود. او که از حدود یک سال پیش وارد کاخ سفید شده است همه مناسبات ملی و بین المللی را برهم زده تا به زعم خود منافع «مالیِ» ملی آمریکا را تامین کند. از دید او منافع ملی آمریکا در پول خلاصه می شود و هرسیاستی که قِرانی از جیب خزانه آمریکا درآورد غلط و هر سیاستی که قِرانی به ثروت نامشروع شیطان بزرگ بیفزاید درست است حتی اگر در این راه اصول اولیه انسانی و اخلاقی زیرپاگذاشته شود. خروج آمریکا از پیمان زیست محیطی پاریس به رغم هشدارهای کارشناسان نسبت به وخامت اوضاع زمین، حمایت بی قید و شرط از جنون گاو شیرده آمریکا در میدان جنگ یمن، زیرپاگذاشتن تعهدات آمریکا در سازمان تجارت جهانی و افزایش تعرفه های تجاری تنها از مردی بر می آید که اقتصاد را همه چیز می داند.
او دولت آمریکا را یک شرکت بزرگ تجاری می داند که باید از همه ابزارهای خود برای به حداکثر رساندن سود و درآمدش استفاده کند. از نظر ترامپ صرف سالانه 700 میلیارد دلار برای ارتش آمریکا تنها در یک صورت توجیه دارد و آن این است که از این نیرو به عنوان چماقی برای پیشبرد منافع اقتصادی آمریکا در سطح جهان استفاده شود. این چماق چه زود در سوریه مورد استفاده قرار گرفت و در هفته های اول ورود ترامپ به کاخ سفید ده ها موشک از سوی ناوهای آمریکایی به پایگاه های سوریه شلیک شد تا همه بدانند که رئیس جمهور جدید آمریکا برخلاف سلف خود حساب ویژه ای روی این کشور باز کرده است.
اگرچه سیاست ها و منافع استراتژیک آمریکا در صحنه جنگ سوریه را نمی توان نادیده گرفت اما باید گفت مطامع اقتصادی هم جایگاه مهمی در تصمیم گیری های مستاجران جدید کاخ سفید دارد. هم مرز بودن سوریه با رژیم صهیونیستی، حضور ایران و حزب الله لبنان در سوریه و رقابت ژئوپلتیک آمریکا با روسیه از جمله انگیزه های مداخله آمریکا در جنگ سوریه محسوب می شوند. اما این انگیزه ها چنان قوی نبودند که دولت سابق آمریکا را وادار به مداخله و حضور مستقیم در این جنگ کنند. به ویژه آن که وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه به کمترین رقم در طول تاریخ رسیده و این منطقه که زمانی برای اقتصاد آمریکا حیاتی بود در حال حاضر عمدتا به عنوان بازار مصرف کالاهای نظامی و غیرنظامی آمریکا برای زمامداران این کشور اهمیت دارد. در عین حال با روی کار آمدن ترامپ انگیزه های مداخله آمریکا در شام خاورمیانه تقویت شدند. نگاه تاجرمسلکانه ترامپ به منابع غنی و ثروت ملی سوریه وی را متقاعد کرده است بازوی نظامی آمریکا را در سوریه به کار بگیرد و در صحنه جنگ سوریه سهم خواهی کند.
اما سوریه چقدر ارزش دارد؟ بانک جهانی در گزارشی به نام ثروت ملت ها که در سال 2011 منتشر شده است کل ثروت سوریه را 20 تریلیون و 369 میلیارد دلار برآورد کرده است. سوریه از نظر ثروت در میان 167 کشور جهان در جایگاه 96 جای گرفته است. یعنی ثروت این کشور از 71 کشور جهان بیشتر است. کشورهایی از جمله پاکستان، ویتنام، آذربایجان، مولداوی، مالی، فیلیپین، نپال، بنگلادش و بولیوی ثروت کمتری نسبت به سوریه دارند. ثروت ملی سوریه معادل حدود 3 درصد کل ثروت 734 تریلیون دلاری آمریکا است. همچنین ثروت سوریه حدود یک هفتم ثروت 146 تریلیون دلاری عربستان است.
از کل ثروت 20 تریلیون و 369 میلیارد دلاری سوریه 4 تریلیون 657 میلیارد دلار مربوط به ثروت این کشور در زیرخاک یعنی ذخایر معدنی و نفت و گاز است. نفت مهمترین ماده معدنی در سوریه است. ذخایر اثبات شده نفت این کشور 2.5 میلیارد بشکه برآورد شده که با نفت 60 دلاری ارزش آن بالغ بر 150 میلیارد دلار می شود. سوریه 0.18 درصد ذخایر اثبات شده نفت جهان را در خود جای داده است و از این نظر رتبه 33 جهان را دارد. کشورهایی مثل آرژانتین، استرالیا، رومانی، ایتالیا، دانمارک، اوکراین، ترکیه، پاکستان، آلمان و فرانسه نفت کمتری نسبت به سوریه دارند. ذخایر نفت سوریه همچنین معادل یک بیست و پنجم ذخایر نفتی آمریکا است.
کل ذخایر اثبات شده گاز این کشور نیز 241 میلیارد مترمکعب و ارزش آن 72 میلیارد دلار برآورد شده است. 0.13 درصد از کل ذخایر اثبات شده گاز جهان در سوریه قرار دارد و فقط 41 کشور جهان نسبت به این کشور گاز بیشتری دارند. حجم ذخایر گاز سوریه معادل یک سی و ششم ذخایر 8714 میلیارد مترمکعبی گاز آمریکا می باشد. سوریه نسبت به کشورهایی مثل انگلیس، بحرین، ایتالیا، آلمان، ژاپن، ترکیه، فرانسه، اتریش، اسپانیا، یونان و بلژیک گاز بیشتری دارد.
به عقیده کارشناسان ذخایر نفت و گاز سوریه بسیار بیشتر از رقم کشف شده فعلی است و سال ها جنگ و درگیری امکان اکتشاف و جستجو برای منابع جدید نفت و گاز در این کشور را نداده است.
برآوردهای اولیه میزان حجم نفت شیل در سوریه را نیز 366 میلیارد بشکه تخمین زده است که در صورت اثبات آن ارزش ثروت ملی سوریه هزاران میلیارد دلار افزایش می یابد.
علاوه بر نفت و گاز مواد معدنی دیگری مانند فسفات، سنگ آهن، گوگرد، سنگ های تزئینی، نمک، آسفالت، کروم و سیلیس در سوریه یافت می شوند.
فسفات غنی ترین ماده معدنی در سوریه است که پس از نفت مهمترین ماده معدنی در این کشور محسوب می شود. ذخایر فسفات سوریه 1.8 میلیارد تن برآورد شده که معادل 3 درصد از کل ذخایر 60 میلیارد تنی فسفات در جهان است. ارزش ذخایر کشف شده فسفات در سوریه به قیمت های روز بالغ بر 250 میلیارد دلار است. سوریه پس از مراکش، چین و الجزایر چهارمین کشور بزرگ جهان از نظر ذخایر غنی فسفات شناخته می شود. ذخایر سیلیس این کشور نیز 150 میلیون تن و ذخایر سنگ نمک 100 میلیون تن برآورد شده است.
بانک جهانی همچنین ارزش سرمایه طبیعی سوریه را 7 تریلیون و 909 میلیارد دلار، ارزش زمین های مسکونی این کشور را 3 تریلیون و 709 میلیارد دلار، ارزش زمین های کشاورزی را 1 تریلیون و 709 میلیارد دلار و ارزش زمین های چراگاهی را 1 تریلیون و 468 میلیارد دلار محاسبه کرده است. سوریه با مساحت 185 هزار کیلومترمربع 6.1 میلیون هکتار زمین کشاورزی دارد و گندم، جو، پنبه، شکر، زیتون، تنباکو، انگور، پرتقال، گوجه فرنگی و سیب زمینی در مزارع این کشور کشت و پرورش داده می شود. مساحت جنگل های این کشور 4726 کیلومترمربع و منابع آب تجدید پذیر این کشور 46.1 کیلومترمکعب است.
در هرحال فارغ از مسائل و ملاحظات سیاسی و ژئوپلتیک باید گفت سوریه به لحاظ اقتصادی نیز برای آمریکا ارزش و اهمیت فراوانی دارد و ثروت بیش از 20 تریلیون دلاری این کشور رئیس جمهور جدید آمریکا را بر آن داشته تا نمایش رقص شمشیر را در این جا هم تکرار کند با این تفاوت که در ریاض با شمشیر حلبی آل سعود می رقصد اما در این جا با تفنگ، نقل و نبات گلوله را نثار کودکان و زنان سوری می کند.