به دنبال تحركات جديد امريكا براي فشار به آمانو براي تهيه گزارش تند و چالشبرانگيز در موضوع هستهاي ايران در ماه نوامبر، ديروز روسيه طي بيانيهاي هشدارآميز، آمانو را از تهيه گزارشهاي جهتدار و بيمبنا برحذر داشت و روز قبل نيز سخنگوي وزارت خارجه چين تنها راهحل موضوع هستهاي ايران را، مذاكره عنوان كرد.
اين دو موضعگيري، حكايت از آن داشت كه امريكا در تدارك يك سناريوي جديد براي ايران اسلامي است و با توجه به گزارش خصمانه احمد شهيد در رابطه با حقوق بشر در ايران و همچنين سناريوي دروغين ترور سفير عربستان توسط ايران، درصدد پيوند زدن موضوع هستهاي با بحث حقوق بشر و اتهام ترور براي عقبنشيني جمهوري اسلامي ايران از مواضع اصولي خود در تحولات منطقه است. در چرايي اقدامات امريكاييها دلايل روشني وجود دارد، ولي موضعگيري مقامات چيني و بيانيه روسها جاي تأمل جدي دارد. اينكه چرا امريكاييها به دنبال پيوند زدن سه موضوع چالشبرانگيز براي ايران اسلامي هستند، دلايل زيادي دارد ولي با توجه به اهميت موضوع هستهاي ايران و هماهنگي روسيه و چين با امريكا در گذشته و هشدار آنها در اين مرحله، وابسته به مؤلفههايي است كه به آن اشاره ميشود:
۱- كوچكترين ترديدي وجود ندارد كه امريكا در تحولات منطقه و بيداري اسلامي خاورميانه بازنده اصلي بوده است. ديكتاتورهايي كه نقطه اتكاي آنها امريكا بود يكي پس از ديگري سرنگون شدند و عملاً بزرگترين ابرقدرت مدعي جهان شركاي تجاري و سياسي خود را در منطقه حساس و استراتژيك خاورميانه از دست داده است و اين شكست كمي نيست كه اوباما و اتاقهاي فكر امريكا بتوانند از آن چشمپوشي كنند. آخرين شكست امريكا در خاورميانه اعلام خروج نيروهاي نظامي از عراق تا پايان سال ميلادي است كه نگراني اوباما را افزايش داده است.
او اكنون علاوه بر پاسخگويي به مخالفين داخلي خود در صورت خروج سربازان از عراق و به دنبال آن از افغانستان، ناچار است براي دهها هزار سرباز همانگونه كه قول داده بود، شغل مناسب پيدا كند. اين در حالي است كه اوباما ميبيند سرباز بازگشته از جنگ عراق كه داراي مدالهاي مختلف است در كنار تظاهركنندگان جنبش وال استريت فرياد رهايي از نظام سرمايهداري را سر ميدهد. بنابراين شايد از نگاه دولتمردان كاخ سفيد درگير كردن جهانيان به يك موضوع ايذايي و دروغين همچون موضوع هستهاي ايران با پرونده حقوق بشر يا اتهام ترور به ايران بتواند بخشي از نگاه سنگين افكار عمومي را از بيتدبيريها و شكستهاي مقامات امريكا دور نمايد و اين موضوعي است كه قطعاً روسها و چينيها كه داراي منافع زياد در ايران هستند، پوشيده نيست.
۲- امريكا به دنبال شكستهاي پي در پي در منطقه و جهان و عقب ماندن از رقباي چيني و روسي خود درصدد درگير كردن قدرتهاي ديگر از جمله چين، روسيه و چه بسا شركاي اروپايي خويش است. بنابراين بيانيه روسيه يا اعلام موضع وزارت خارجه چين گوياي اين واقعيت است كه اين دو كشور اين سناريو را درك كرده و در دور جديد موضوع هستهاي ايران مايل نيستند به دام امريكاييها گرفتار آيند و در شكل بدبينانه آن، چين و روسيه اكنون كه امريكاييها با چالش مشروعيت داخلي و منطقهاي و بينالمللي مواجه شدهاند، ميخواهند ميخ را بر تابوت او بكوبند و با اين هشدارها، جايگاه جهاني اين ابرقدرت را به رخ او بكشند. در اين گزاره، موضوع هستهاي ايران صرفاً عامل ورود اين دو كشور براي شاخ و شانه كشيدن با امريكا به حساب ميآيد و چندان نبايد خوشبين به رفتار روسها و چينيها در فرآيند بررسي موضوع هستهاي ايران و عقب نشيني آنها از مواضع گذشته كه همانا توقف غنيسازي ايران است، بود.
۳- امريكا بزرگترين چالش را در حوزه داخلي خود در بحران اشغال وال استريت دارد و ارزيابي روسها و چينيها اين است كه در پرونده هستهاي ايران با توجه به مخالفت امريكا با طرح گام به گام روسيه- به ظاهر يا باطن- بهترين فرصت براي تحميل خواستهها به امريكاست تا هم طرح گام به گام روسها به كرسي بنشيند و امريكاي «پيشرو» در تحميل ديدگاه، به امريكاي «پيرو» از سياستهاي روسي و چيني تبديل شود.
۴- نبايد از نظر دور داشت كه بيانيه روسيه و موضوعگيري تقريباً صريح چين، با يك هماهنگي كامل با امريكا صورت گرفته باشد تا جمهوري اسلامي كه تقريباًً از همان ابتدا نسبت به طرح گام به گام روسيه نظر نه چندان مثبتي نداشت، به خواسته اين دو كشور تمكين كرده و با اين برداشت كه امريكا مخالف طرح گام به گام روسيه است، ناخواسته به دام سناريوي طراحي شده اين سه كشور و بلكه اتحاديه اروپا بيفتد. چراكه درست قبل از موضعگيري چين و روسيه، شاهد درخواست «اشتون» مسئوول سياست خارجي اتحاديه اروپا براي آغاز مذاكرات ۱+۵ با ايران بوديم، در اين صورت نبايد چندان به مواضع اتخاذ شده از سوي روسها و چينيها خوشبين بود. هر چند با نگاه بدبينانه هم نبايد اين دو قدرت بزرگ را پس زد. تيم مذاكره كننده و هستهاي ايران در عين هوشياري بايد از مواضع اتخاذ شده استقبال نموده و با دقت مسير آينده را طراحي، مديريت و پيگيري نمايد تا آينده روشن كند آيا روسها و چينيها بر مواضع خود استوار هستند يا در ادامه راه، همان مسيري را طي ميكنند كه تاكنون امريكاييها و اتحاديه اروپا ميپيمودهاند.
اين دو موضعگيري، حكايت از آن داشت كه امريكا در تدارك يك سناريوي جديد براي ايران اسلامي است و با توجه به گزارش خصمانه احمد شهيد در رابطه با حقوق بشر در ايران و همچنين سناريوي دروغين ترور سفير عربستان توسط ايران، درصدد پيوند زدن موضوع هستهاي با بحث حقوق بشر و اتهام ترور براي عقبنشيني جمهوري اسلامي ايران از مواضع اصولي خود در تحولات منطقه است. در چرايي اقدامات امريكاييها دلايل روشني وجود دارد، ولي موضعگيري مقامات چيني و بيانيه روسها جاي تأمل جدي دارد. اينكه چرا امريكاييها به دنبال پيوند زدن سه موضوع چالشبرانگيز براي ايران اسلامي هستند، دلايل زيادي دارد ولي با توجه به اهميت موضوع هستهاي ايران و هماهنگي روسيه و چين با امريكا در گذشته و هشدار آنها در اين مرحله، وابسته به مؤلفههايي است كه به آن اشاره ميشود:
۱- كوچكترين ترديدي وجود ندارد كه امريكا در تحولات منطقه و بيداري اسلامي خاورميانه بازنده اصلي بوده است. ديكتاتورهايي كه نقطه اتكاي آنها امريكا بود يكي پس از ديگري سرنگون شدند و عملاً بزرگترين ابرقدرت مدعي جهان شركاي تجاري و سياسي خود را در منطقه حساس و استراتژيك خاورميانه از دست داده است و اين شكست كمي نيست كه اوباما و اتاقهاي فكر امريكا بتوانند از آن چشمپوشي كنند. آخرين شكست امريكا در خاورميانه اعلام خروج نيروهاي نظامي از عراق تا پايان سال ميلادي است كه نگراني اوباما را افزايش داده است.
او اكنون علاوه بر پاسخگويي به مخالفين داخلي خود در صورت خروج سربازان از عراق و به دنبال آن از افغانستان، ناچار است براي دهها هزار سرباز همانگونه كه قول داده بود، شغل مناسب پيدا كند. اين در حالي است كه اوباما ميبيند سرباز بازگشته از جنگ عراق كه داراي مدالهاي مختلف است در كنار تظاهركنندگان جنبش وال استريت فرياد رهايي از نظام سرمايهداري را سر ميدهد. بنابراين شايد از نگاه دولتمردان كاخ سفيد درگير كردن جهانيان به يك موضوع ايذايي و دروغين همچون موضوع هستهاي ايران با پرونده حقوق بشر يا اتهام ترور به ايران بتواند بخشي از نگاه سنگين افكار عمومي را از بيتدبيريها و شكستهاي مقامات امريكا دور نمايد و اين موضوعي است كه قطعاً روسها و چينيها كه داراي منافع زياد در ايران هستند، پوشيده نيست.
۲- امريكا به دنبال شكستهاي پي در پي در منطقه و جهان و عقب ماندن از رقباي چيني و روسي خود درصدد درگير كردن قدرتهاي ديگر از جمله چين، روسيه و چه بسا شركاي اروپايي خويش است. بنابراين بيانيه روسيه يا اعلام موضع وزارت خارجه چين گوياي اين واقعيت است كه اين دو كشور اين سناريو را درك كرده و در دور جديد موضوع هستهاي ايران مايل نيستند به دام امريكاييها گرفتار آيند و در شكل بدبينانه آن، چين و روسيه اكنون كه امريكاييها با چالش مشروعيت داخلي و منطقهاي و بينالمللي مواجه شدهاند، ميخواهند ميخ را بر تابوت او بكوبند و با اين هشدارها، جايگاه جهاني اين ابرقدرت را به رخ او بكشند. در اين گزاره، موضوع هستهاي ايران صرفاً عامل ورود اين دو كشور براي شاخ و شانه كشيدن با امريكا به حساب ميآيد و چندان نبايد خوشبين به رفتار روسها و چينيها در فرآيند بررسي موضوع هستهاي ايران و عقب نشيني آنها از مواضع گذشته كه همانا توقف غنيسازي ايران است، بود.
۳- امريكا بزرگترين چالش را در حوزه داخلي خود در بحران اشغال وال استريت دارد و ارزيابي روسها و چينيها اين است كه در پرونده هستهاي ايران با توجه به مخالفت امريكا با طرح گام به گام روسيه- به ظاهر يا باطن- بهترين فرصت براي تحميل خواستهها به امريكاست تا هم طرح گام به گام روسها به كرسي بنشيند و امريكاي «پيشرو» در تحميل ديدگاه، به امريكاي «پيرو» از سياستهاي روسي و چيني تبديل شود.
۴- نبايد از نظر دور داشت كه بيانيه روسيه و موضوعگيري تقريباً صريح چين، با يك هماهنگي كامل با امريكا صورت گرفته باشد تا جمهوري اسلامي كه تقريباًً از همان ابتدا نسبت به طرح گام به گام روسيه نظر نه چندان مثبتي نداشت، به خواسته اين دو كشور تمكين كرده و با اين برداشت كه امريكا مخالف طرح گام به گام روسيه است، ناخواسته به دام سناريوي طراحي شده اين سه كشور و بلكه اتحاديه اروپا بيفتد. چراكه درست قبل از موضعگيري چين و روسيه، شاهد درخواست «اشتون» مسئوول سياست خارجي اتحاديه اروپا براي آغاز مذاكرات ۱+۵ با ايران بوديم، در اين صورت نبايد چندان به مواضع اتخاذ شده از سوي روسها و چينيها خوشبين بود. هر چند با نگاه بدبينانه هم نبايد اين دو قدرت بزرگ را پس زد. تيم مذاكره كننده و هستهاي ايران در عين هوشياري بايد از مواضع اتخاذ شده استقبال نموده و با دقت مسير آينده را طراحي، مديريت و پيگيري نمايد تا آينده روشن كند آيا روسها و چينيها بر مواضع خود استوار هستند يا در ادامه راه، همان مسيري را طي ميكنند كه تاكنون امريكاييها و اتحاديه اروپا ميپيمودهاند.