صراط: ایران و ترکیه از عهد عتیق تا امروز به دلایل وجود شناختی همواره در حال رقابت بودهاند و چارهای جز رقابت برای آنها متصور نیست.
به گزارش تسنیم، ایران و ترکیه از عهد عتیق تا امروز به دلایل وجود شناختی همواره در حال رقابت بودهاند و چارهای جز رقابت برای آنها متصور نیست. یا باید یکی باشد و دیگری نباشد (که این امکانپذیر نیست) و یا باید رقابت کنند. از دوران پرس و روم تا صفویه و عثمانی و تا جمهوری اسلامی و جمهوری ترکیه.
شبیه همین حالت برای ترکیه و روسیه نیز بوده و این دو حوزه، فارغ از این که چه کسی بر آنجا حاکم است محکوم به رقابت با یکدیگرند.
رقابت میان ایران و ترکیه حتی در نامها نیز تجلی خود را یافته و سرزمین مادری هر دو تمدن که یکی خراسان و دیگری آناطولی است، هر دو به معنای سرزمینی است که خورشید از آنجا طلوع میکند! یعنی اساساً این دو حوزه بر سر خورشید هم با یکدیگر در رقابتند!
در کتاب فکر آزادی فریدون آدمیت نامههای میرزا حسینخان سپهسالار از باب عالی به دارالخلافه به چشم میخورد؛ سپهسالار که در نامههای خود ضمن بیان دقیق تحولات روز عثمانی و بیان پیشرفتهای سیاسی استانبول در عرصه آزادی و مطبوعات و پارلمان و ... (که با وسواس آنها را ذکر میکند) به شکل بارزی حس مقایسه میان ایران و عثمانی که ناشی از احساس رقابت است را به طرز جالبی بروز میدهد.
ذکر یک فراز نوشته سفیر ایران در عثمانی شاید خالی از لطف نباشد:
"سابقا اهالی خارجه در اظهار میل به دولت و ملت ایران بی اختیار یک آتیه بزرگ و با عظمتی در ناحیه دولت و ملت ملاحظه میکردند و اکثر اوقات خیالات عالیه دولت ایران و ترقیات منظوره ایشان را وسیله شماتت دولت عثمانی قرار میدادند... حالا با کمال تاسف و ملالت ملاحظه مینماییم که آن افکار کلیه منعکس گردیده و از آتیه دولت و ملت ما مایوس، از ترقی و مدنیت ما را محروم و از مراوده با ایرانی منزجر و از معامله با آن متنفر و هیچ وقت ما را قابل و لایق همسری با دول اروپا نمیشناسند... و اگر هر کس غیر از این عرض نماید مداهنه و تملق و دروغ گفته است. پس بر اولیای دولت واجب و لازم است که هر قدر زودتر داخل جاده ترقی شوند و دقیقه آرام را بر خود حرام دانند، شاید از ارائه فعلیات توانیم وضع شبهه از عامه ملل نموده حسن ظن آنها را درباره خود جلب کنیم." (ص.68)
....
شباهت عجیب متن نامه یک داهی سیاسی با سخنانی که برخی مردم ایران آن هم با فاصله صد ساله وجود دارد، نشان میدهد که برخی سنتهای لایتغیر بر هستی سیاسی- اجتماعی این دو کشور حاکم است.
شاید با فهم این سنتها بتوان به فهم دقیقتری از ضمیر ناخود آگاه کنشگران اجتماعی و سیاسی دو طرف دست یافت و افعال و انفعالهای آنها را فهم کرد!