صراط: رسانه ملی، شبکه تلویزیونی "ایران کالا" را با توجیه حمایت از تولید ملی، در نیمه دوم اسفند ماه 1396 بطور رسمی افتتاح کرد؛ با این هدف که بتواند مردم را به حمایت و مصرف کالاهای تولید داخل تشویق و ترغیب کند. اینکه مدیران رسانه ملی تصور میکنند که راه حمایت از تولید داخلی و تولید ملی این است که شبکه تلویزیونی مجزایی تأسیس کنند که روز و شب پیامهای بازرگانی و تبلیغاتی برای مخاطبان (مصرفکننده کالای داخلی) پخش کرده و اینگونه مردم را به مصرف کالای داخلی ترغیب کنند در نوع خودش عجیب است.
به گزارش فارس، به شخصه آماری از اینکه چند درصد مردم و مصرفکنندگان حاضرند پای برنامههای شبکهای بنشینند که مدام در حال پخش تیزرهای تبلیغاتی و تولیدی باشد، ندارم ولی یقینا این رویکرد و روشها با ابتداییترین رویکردهای سیاستگذاری فرهنگی و رسانهای سنخیتی ندارد. اما دلیل این دست اقدامات همیشه شکستخورده چیست؟ چرا برخی مدیران و سیاستگذاران در کشور اصرار دارند که "دن کیشوت" وار به مقابله و مبارزه با مشکلات جاری و پیش رو در کشور بروند؟ هر چند این سوال جواب های متعددی دارد اما شاید یک دلیلش ناشی از همان مساله همیشگی است که اغلب مدیران و سیاستگذاران در کشور فکر میکنند که راهکار هر مساله و مشکلی در کشور، قبل از "فکر" و "برنامه"، "پول" و "تخصیص_بودجه" و "افتتاح" و این دست کارهای به اصطلاح سازهای و نمایشی است.
این موضوع قابل تعمیم در امور سیاستی دیگر هم هست. معاون اول رییسجمهور در حاشیه بازدید آخرین وضعیت دریاچه ارومیه در جمع خبرنگاران با تاکید بر اینکه موضوع احیای دریاچه ارومیه به هیچ وجه نمیتواند از دستور کار دولت ایران خارج شود، گفت:«حتی اگر نیاز باشد که میلیاردها دلار اعتبار خارجی برای این کار اختصاص دهیم که طرحهای انتقال آب از خارج از کشور به دریاچه ارومیه اجرا کنیم حتما این کار را انجام خواهیم داد».
جهانگیری بهعنوان رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه ادامه داد: «در طول سالهای گذشته ستاد تصمیمات متعددی اتخاذ کرده است و یکی از مباحث که از ابتدا مطرح بود موضوع انتقال آب حتی از دریای خزر و از خارج کشور به دریاچه ارومیه بود که این موضوع همچنان در دستور کار قرار دارد و مشاور خارجی نیز انتخاب شده تا مطالعات لازم را انجام دهد».
اینکه معاون اول رییسجمهور و رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه، ظاهرا اصلیترین مشکل در عدم احیا دریاچه ارومیه را مشکل نبود میلیاردها دلار پول و اعتبار میداند و حتی بر این مساله اصرار میورزد که اگر لازم باشد آن را از کشورهای خارجی استقراض میکنیم، جای تعجب بسیار دارد. یقینا مشکل اصلی ارومیه و عدم احیای آن و همچنین موفق و پاسخگو نبودن ستاد احیا در برابر شعارها و وعدههایش، مشکل بودجه نبوده و نیست.
مکرر این را گفتهام که یکی از اصلیترین مشکلات مسئولان و مدیران ارشد ستاد احیای دریاچه ارومیه این است که «نمیدانند مشکل ارومیه چیست»؟ در جریان پنل هماندیشی "آسیبشناسی تجربه ستاد احیای دریاچه ارومیه در اصلاح حکمرانی آب حوضه آبریز ارومیه" که در حاشیه اولین کنفرانس حکمرانی و سیاستگذاری عمومی در دی ماه سال گذشته در تهران برگزار شده بود، دوست و همکار عزیز آقای دکتر مهدی فصیحی نیز این سوال ابتدایی و ساده را از آقای دکتر مسعود تجریشی (مدیر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه) پرسید که "پس از چهار سال و نیم فعالیت و صرف چند هزار میلیارد تومان برای احیا دریاچه ارومیه، مشکل دریاچه ارومیه چیست [که حالا قرار است با صرف هزاران میلیارد تومان دیگر این مشکل حل شود]؟ که متاسفانه باوجود اصرارهای پیاپی ایشان، جناب آقای دکتر تجریشی بهعنوان مدیر ارشد این طرح کلان، از پاسخ به آن طفره رفتند.
دوباره باید تاکید کرد که مشکل ارومیه یقینا تخصیص میلیاردها دلار پول بیزبان به اسم احیای دریاچه نیست. مشکل ارومیه بهصورت دستوری و صرفا با تخصیص بودجههای کلان میلیارد دلاری حل نخواهد شد. شاید بهتر باشد که قبل از تخصیص و استقراض این بودجههای کلان و بسیار هنگفت، ستاد احیا و مسئولان کلان و ارشد کشور برای متخصصین و جامعه دانشگاهی و همچنین عموم مردم مشخص کنند که این بودجههای کلان را قرار است صرف چه «اقدامات» و چه «برنامههایی» کند؟ شاید قبل از آن ضروری باشد که مدیران و سیاستگذاران این ستاد، قبل از هر طرح و برنامهای، ابتدا به این سوال پاسخ دهند که «مشکل دریاچه ارومیه چیست»؟ و اینکه آیا این بودجههای استقراضی چند میلیارد دلاری خارجی میتواند این مشکلات را حل کند؟ اگر پاسخ مسئولان آری است، شواهد که چیز دیگری میگویند!