مرور گزارش های تحلیلی رسانه های جهان و همچنین بررسی نوشته های صاحب نظران حوزه بین المللی مبین این واقعیت است که بحث ماندن یا خروج آمریکا یکی از موضوعاتی است که می تواند تاثیرات متفاوتی در روند مبادلات اقتصادی، سیاسی و حتی حقوقی کشورهای دیگر با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
افراد خوشبین و همچنین بعضی از کشورهای اروپایی در ظاهر هنوز منتظر تعیین وضعیت برجام در ماه آینده میلادی توسط دولت آمریکا هستند. در حالی که بعضی از تحلیل گران اقدامات دولت آمریکا در اکتبر 2017 را خروج از برجام تفسیر کرده اند. بعضی دیگر هم 20 ژانویه 2017 یعنی روز تحلیف دولت جدید آمریکا با سیاست های مبهم را نقطه خروج آن ها از روند برجام می دانند.
اکنون مهم این نیست که چه تاریخی را مبنای خروج یا ماندن بدانیم. یک واقعیت را باید پذیرفت که آمریکا نه تنها از برجام خارج شده، که حتی با سیاست های فرسایشی، دیگر بازیگران اعم از خرد و کلان را نیز عملا از گود برجام خارج کرده و خواهد کرد!! در این جا فقط به عنوان نمونه و بدون وارد شدن به محتوای این اقدامات، مواردی را مرور می کنیم.
1- در عرصه بین المللی یک اصل همیشه بدون تغییر بوده و خواهد بود؛ " منافع ملی " . بنابراین برای تامین این اصل سیاست تهدید شرکت ها و بانک ها توسط سیستم خزانه داری و دادگستری آمریکا روشی است که همیشه نهایت استفاده را از آن داشته و خواهد داشت. کمی با خودمان صادق باشیم! هیچ بانک معتبری با ایران مراوده مالی به صورت معمول ندارد. آمارها وگزارش های منتشر شده نیز واقعا نیازمند تحلیل جدی است. معدود بانک های محلی و کوچک نیز یا به فکر سرکیسه کردن تجارایرانی هستند یا مثل Pilatus Bank در دام سیستم خزانه داری آمریکا و نظارتی اروپا گرفتار می شوند که نه تنها باعث هدر رفتن میلیون ها دلار سرمایه صاحبان آن و سپرده گذاران می شود بلکه دستاویزی می شود برای لابی های ضد ایرانی تا بتوانند معدود فعالان مالی و اقتصادی دنیا را از تعامل با ایران باز دارند.
2- پرونده سازی برای شرکت ها و نهادها اعم از ایرانی و خارجی و محاکمه آن ها با عنوان جرایم دور زدن تحریم ها؛ این سیاست و روش اگر چه جدید نیست، ولی علاوه بر این که باعث ایران هراسی می شود، اکنون یک منبع درآمد برای دولت آمریکا شده است که با مذاکره یا پرونده سازی وکشیدن پای اشخاص به سیستم پلیسی و قضایی آمریکا، صدها میلیون دلار به صندوق ویژه اختصاص داده شده بدین منظور افزوده شود. در این خصوص میلیاردها دلار در قالب مصالحه از بانک ها و شرکت های بزرگ اروپایی دریافت می شود، به عنوان مثال حتی یک موسسه غیر انتفاعی نروژی را تهدید به طرح دعوا و مجبور به پرداخت چندین میلیون دلار حق مصالحه کرده اند. بازداشت شهروندان ایرانی به بهانه دور زدن تحریم ها نیز نمونه دیگر آن است.
3- لابی و فشار به خطوط اعتباری اروپایی برای قطع مراوده با ایران؛ نمونه آشکار آن اعلام توقف همکاری و بستن خط اعتباری بانک اتریشی است (حتی اگر مانور رسانه ای باشد ). در این زمینه لابی های خاص با فعالیت بسیار زیاد و به کار گیری بزرگ ترین
شرکت های مشاوره ای دنیا، رسانه ها و موسسات حقوقی چند ملیتی، ضمن رصد کردن تمام
فعالیت های مرتبط با ایران، با تهدید، تطمیع و کارشکنی، در صدد ایجاد مانع در راه مراودات شرکت های خارجی با ایران هستند.
نتیجه:
فرصت ها در عرصه بین المللی چونان ابر بهار بسیار زودگذر هستند. اکنون نیز ماه عسل برجام و موج اولیه سرمایه گذاران تمام شده است! حال این که چرا نتوانستیم از این فرصت بهترین بهره برداری را داشته باشیم در حوصله این نوشتار نیست . اما در عرصه بین المللی نا امیدی پاشنه آشیل یک ملت است. اکنون وقت کشیدن شمشیر نقد روی تیم دلسوز مذاکرات هسته ای یا مخالفان برجام نیست. بلکه زمان آن است که با درایت و برنامه ریزی ققنوس وار سر از آوار بر آوریم و فرصت سازی کنیم. باید با واقعیات مواجه شدو بر اساس واقعیات برنامه ریزی کرد. اکنون زمان آن نیست که گروه ها و افراد انگشت اتهام را به سمت هم نشانه بروند بلکه زمان پای کار آمدن تیم های قوی رسانه ای، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و مذاکراتی است که واقعا مرد میدان سختی ها هستند.
اکنون باید فریاد زد آی مدیران، سیاست ورزان، صاحبان صنایع و بنگاه های اقتصادی و متولیان فرهنگی، به هوش باشید! بذرهای نا امیدی که دوستان کم خرد و دشمنان با سیاست در دل مردم به ویژه جوانان کاشتند در حال جوانه زدن است!
آی هموطنان، در دنیای سرمایه داری و معادلات نوین بین المللی هیچ کشوری منجی نمی شود مگر این که منابع و عزت آن ها را به تاراج ببرد. پس اگر من و ما آستین همت بالا نزنیم، کاشانه مان را باد خواهد برد!
همت کنیم، کشور برای یک گروه و مذهب و قوم خاصی نیست، ایران است و بس، هنوز فرصت های دفع مشکلات و رفع ناامیدی هست، اندکی تاخیر مساوی است با نابودی اعتبار و غرور و پیشینه یک ملت.
یادداشت خراسان/ نیما پیروزیان