چندی قبل زن جوانی در شمال تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و در حالی که گریه میکرد، گفت که جسیکای او را افراد ناشناسی ربودهاند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، شاکی در حالی که گریه امانش را بریده بود، گفت: ساعتی قبل همراه جسیکای چهار سالهام با خودروی شاسی بلندم برای خرید به یکی از پاساژهای شهرک غرب رفتم. من و جسیکا ابتدا چند ساعتی داخل پاساژ گشتیم و خرید کردیم و سپس ساعتی در خیابان چرخیدیم. بعد هم به کافیشاپ رفتیم.
هنگام بازگشت به خانه متوجه شدم که یکی از وسیلههای ضروری را نخریدهام به همین دلیل دوباره به پاساژ برگشتم و خودروام را پارک کردم، اما به خاطر اینکه قرار بود خیلی سریع برگردم جسیکا را با خودم نبردم و او را تنها داخل خودرو در صندلی جلو گذاشتم. دقایقی پس از خرید وقتی برگشتم با صحنه عجیبی روبهرو شدم و دیدم جسیکا داخل خودرو نیست. در حالی که شوکه شده بودم اطراف را به دنبالش گشتم که فردی به من گفت دو نفر او را از داخل خودرو ربودهاند.
وی ادامه داد: با اینکه وضع مالی خوبی دارم و نیازی به پول ندارم به شدت افسرده بودم، اما از زمانی که جسیکا وارد زندگی من شد تمام غم و غصههایم را فراموش کردم و همیشه شاد بودم به طوریکه او همدم من و تنهاییهای من شده بود و زندگیام با او روح تازهای گرفته بود و همیشه از اینکه در شب و روز جسیکا کنار من بود احساس خوشبختی میکردم، اما الان که تنها شدهام و دوباره غم و غصه زندگیام را فراگرفته است و نگران او هستم.
وی در حالی که اشک پهنای صورتش را پوشانده بود در پایان گفت: جسیکا تمام زندگی من بود و من بدون او حتی لحظهای هم نمیتوانم زندگی کنم و الان از شما درخواست دارم جسیکای مرا زودتر پیدا کنید و به من برسانید تا دوباره شادی به زندگیام برگردد. پس از طرح این شکایت پرونده با موضوع آدمربایی تشکیل شد و برای بررسیهای بیشتر از پرونده از دادسرای محل به دادسرای ناحیه سرقت فرستاده شد.
در حالی که تیمی از مأموران پلیس برای یافتن جسیکا وارد عمل شده بودند قاضی کشیک دادسرای ویژه سرقت با هوشیاری متوجه شد که جسیکای ربوده شده سگ است و شاکی در اداره پلیس و دادسرای منطقه زندگیاش از ربودن سگش شکایت کرده اما در شکایت عنوان نکرده است که اسم سگش جسیکا است به همین دلیل مأمور تشکیل پرونده احتمال داده فرزند او ربوده شده است و پرونده آدمربایی تشکیل داده است. قاضی پرونده وقتی از شاکی خواست تا عکس جسیکای ربوده شده را ارائه دهد راز این شکایت بر ملا شد.
شاکی پرونده که تازه متوجه شده بود پرونده ربودن سگش اشتباه تشکیل شده است، گفت: من زن تنهایی هستم تا اینکه مدتی قبل جسیکا را که سگ گرانقیمتی است، خریدم. جسیکا همدم تنهایی من شد و من به او عادت کردم. وقتی سگم گم شد خیلی ناراحت شده بودم و آنقدر با آب و تاب از جسیکا حرف زدم که احتمال دادند فرزندم گم شده است. بدین ترتیب پرونده سرقت سگ گرانقیمت برای رسیدگی به دادسرای محل ارجاع شد.