از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، تریبون عمومی محفلی برای آگاهیبخشی و ارائه سهم دانایی به مردم بود. از روزی که بنیانگذار کبیر انقلاب همه حقیقت نهضت را در بهشت زهرا برای مردم گشود این رسانه عمومی کارکردی تازه پیدا کرد؛ این کارکرد تا سالهای بعد از سیاستزدگی به دور ماند.
اما در سالهای اخیر تریبونهای عمومی عرصهای برای جدال سیاسی شده است جدالی که این روزها ماهیت متفاوت خود را نشان داده و از اختلافات درونی حکایت میکند. این موضوع در سخنرانیهای اخیر رئیس دولت دوازدهم بروز و ظهور یافته است.
وی در سخنرانیهای خود از تریبون عمومی برخی وزرای کابینه را مورد انتقاد قرار داده و آنها را با القابی مانند ناامید، محافظهکار و نداشتن جسارت خطاب میکند؛ همچنین در اولین روز اردیبهشت در نشست هم اندیشی مدیران ارشد دولت تدبیر و امید، ضمن انتقاد از برخی مدیران و وزرا از آنچه سکوت و ترس آنها مینامید انتقاد کرد. نکته قابل توجه این است که این جنس از بیانات نه تنها برای کابینه هزینههایی در برخواهد داشت بلکه اسباب بیاعتمادی مردم به مجموعه دولت را فراهم میکند.
کوبیدن بر طبل نا امیدی
اما گذشته از این موضوع هرچند برخی از تحلیلگران سخنان رئیس جمهور و البته معاون اول او را به دلیل جنبه هشدارگونه آن صحیح قلمداد کرده و این نوع انتقاد از وزرا را منجر به مطالبهسازی در بین مردم برای تحریک کابینه به کار برمیشمرند اما این طور به نظر میرسد که مسئله مهمتری در پشت پرده پنهان است، در همین زمینه نصرالله پژمانفر نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی چنین اظهاراتی را ناشی از ضعف در عملکرد افراد میداند و معتقد است: «متأسفانه کسانی که امروز در کشور مسئولیتی دارند و در جریان اجرایی حضور داشته و یا بخشی از جریان حاکمیت در دست آنها است مقاومتی در برابر پمپاژ خبری القائات ناکارآمدی برعلیه نظام اسلامی ندارند و حتی تخریبی نیز در وجود آنها شکل گرفته، من فکر میکنم ضعف در عملکرد این افراد باعث شده تا به این بازی کشیده شوند. آنها در حالی بر طبل ناامیدی میکوبند که بیشترین عملکرد را در آن حوزه داشتند و اگر توانسته بودند این افراد سفره مردم را گسترده کنند و مشکلات مردم را در سالیان پشت سر گذاشته شده حل و فصل نمایند امروز هرگز راضی نمی¬شدند در یک فضای ضعف و ناامید پیش بروند.»
برجام و گشایشهای آن
در این میان عدم پاسخگویی در قبال مطالباتی که یک سر آن به برجام و گشایشهای ناشی از آن گره خورده بود این روزها دولت دوازدهم را در شرایط پاسخگویی به ملت قرار داده است و شاید یکی از دلایل عمده حرکت روبه جلو رئیس دولت به جای پاسخگویی به پرسش مهم نهایت دستاوردهای برجام برایمان چه بود، عامل اصلی انتقاد از وزرایی باشد که به واسطه انتخاب حسن روحانی بر کرسی وزارت تکیه زدهاند، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در این خصوص میگوید: «کسانی که تمام تخممرغهای خود را در یک سبد به نام سبد برجام چیده و این سبد عایداتی برای کشور نداشته اکنون به جز القای ناامیدی که ناشی از ضعف در عملکرد و گره زدن همه امور به امری واهی بوده است، کار دیگری انجام نمیدهند، درحال حاضر رئیس جمهور که دارای عالیترین مسئولیت اجرایی است باید براساس عملکرد صحیح و پاسخگویی درست نسبت به شرایط ایجاد شده به مردم پاسخ دهند و حق ندارند جای پرسشکننده و جوابدهنده را تغییر دهند، رئیس جمهور به جای آنکه بخواهند برخی از مسائل را از طریق سؤال به گردن دیگران بیاندازند باید در حوزه کار اجرایی که بعضی از جاها کاملا بدون توجه به نظرات دیگران، پیش رفتند پاسخی در قبال مشکلات پیش آمده ارائه بدهند. امروز اولین متهم دمیدن بر ناامیدی کسی است که در این مسئله مسئولیت اجرایی اداره کشور را عهده¬دار است».
القای ناکارآمدی تیر خلاص به اعتماد عمومی
اما انتقاد از دولت توسط رئیس جمهور، چند نکته دیگر را در بحبحوحه احتمال نقض برجام توسط آمریکا با تمرکز بر مسائل داخلی کشور به ذهن نزدیک میکند؛ طبیعتا براساس اصلی منطقی عملکرد وزاری کابینه متوجه رئیس دولت به عنوان گمارنده آنها بر امور است و دکتر روحانی باید نسبت به ضعفها و کاستیهای متصور در عملکرد مجموعهاش به محضر مردمی که برنامههای مجموعه دولت اعتماد کرده و رأی دادهاند پاسخگو باشد.
القای ضعف و ناکارآمدی وزرا و مدیران دولت، منجر به عدم ایجاد حس اعتماد مردمی به دولت خواهد شد؛ زیرا این سؤال در اذهان عمومی ایجاد میشود که باوجود چنین روحیهای آیا میتوان به سه سال آینده دولت تدبیر و امید امیدوار بود؟!
اما مسئله دیگری که باید به آن اشاره داشت این است که تسری ناکارآمدی و یأس به مجموعه کابینه بدون بیان نام وزیر یا وزرای مدنظر رئیس دولت و کلیگویی نادرست به نظر میآید و بهتر این است که اگر دولت قادر به برکناری وزرای ناکارآمد و رسیدگی به این مقوله در کابینه نیست، اسامی این افراد اعلام شود تا تمام کابینه زیر سؤال نرود و در یک اقدام حداقلی این مدیران و وزرا در رسانهها و افکار عمومی مورد بازخواست قرار گیرند و مجلس نیز نسبت به طرح سؤال از ایشان و یا حتی استیضاح اقدام نمایند.
اما نکته آخر این است که شاید در این دوره نتوان به اندازه دوره اول ریاست جمهوری از طریق مقصر جلوه دادن دیگران برای وجود مشکلات بزرگ به ظاهر لاینحل افکار عمومی را راضی کرد اما بدون تردید اتخاذ چنین رویهای در دور دوم خدمت برای ادامه مسیر ناکافی است و در نهایت وجه دولت منتخب ملت را در نزد آنها زیر سؤال خواهد برد.
گزارش از نفیسه زارعی