محمدعلی رامین که حضورش در مراسم عمامه گذاری احمدخمینی حاشیه ساز شده بود، به چند سوال در این باره پاسخ داد که در ادامه خواهد آمد:
آقای رامین حضور شما در مراسم عمامه گذاری فرزند آقای سید حسن خمینی باعث انتقاداتی در فضای مجازی شده است. چرا در این مراسم شرکت کردید؟
گویا همه حواشی این مراسم برای رسانهها حول حضور ما میچرخد. چرا باید حضور بنده آنقدر عجیب باشد؟ البته تا اندازهای قابل پیش بینی بود که پیام حضور اینجانب در آن مراسم برای افراد و جریاناتی آزاردهنده باشد؛ آن پیام این است که نیروهای انقلابی هرگز معتقد نیستند که خاندان امام خمینی سهم مخالفان ولایت و در تملک ضد انقلاب هستند و برای نیروهای انقلابی ممنوع الملاقات میباشند. اصل پیام حضور من در آن مراسم همین است که ما خاندان امام خمینی را خاندان امامت، ولی فقیه میدانیم. پس حضور بنده در یک مکان بسیار با برکت برای انقلاب اسلامی یعنی حسینیه جماران؛ در یک روز مقدس مانند میلاد امام زمان (ع) برای یک امر بسیار با شرافت و پر برکت و معنوی یعنی عمامه گذاری و ملبس شدن یک جوان، از یک خاندان جلیل القدر، نیاز به هیچ توضیحی ندارد؛ این یک وظیفه مسلمانی بر اساس آموزههای دینی و انقلابی ماست؛ آن هم در دورهای که جنگ روانی حیرت انگیزی علیه کلیت روحانیت وجود دارد، من قلباً ورود هر جوان شیعه را، از هرجای جهان و با هر ملیتی به کسوت روحانیت، یک اقدام پسندیده و سزاوار حمایت همه جانبه میدانم.
عدهای معتقدند، به دلیل اینکه این مراسم، فقط برای سید احمد خمینی برگزار شده و در حوزه مرسوم نیست، فقط برای یک طلبه این مراسم برپا شود، دچار اشکالاتی است؛ نظر شما چیست؟
ببینید اینکه یک مراسم «عمامه گذاری» چگونه و با چه شرایط و مختصاتی باید برگزار شود و این مراسم چگونه برگزار شده است، وظیفه آشنایان به فضای حوزوی است که این موضوع را تحلیل بکنند و احیاناً اشکالات را تذکر بدهند و اگر آثار مثبتی برای ترویج «آخوند شدن جوانان» داشته باشد، از آن الگو بگیرند و تأیید کنند. البته بنده برای اولین بار بود که در مراسم عمامه گذاری شرکت میکردم و با فرایند مراسم عمامه گذاری در حوزههای علمیه آشنایی ندارم؛ لیکن آیا سنت حوزوی با مراسمی که از یک منظر جنبه تبلیغاتی برای سایر جوانان ایران و جهان اسلام به همراه دارد، نباید مورد حمایت امثال حقیر قرار بگیرد؟ البته بنظرم، از یک جنبه دیگری باید این مراسم را نقد کرد؛ این مراسم در فضای مقدس و با برکت حسینیه جماران برگزار شد، اما حضور چهرههای غیر انقلابی و غیرولایی و گاه مجرمی که در حال گذراندن دوره زندان باید باشد، تبعاً هم ناموجه بود و هم فضا را برای حضور یک نیروی انقلابی و ولایی در آن جمع بسیار سنگین کرده بود.
برخی این حضور شما را تلاش برای نزدیکی و تغییر موضع نسبت بیت امام خمینی تفسیر میکنند. شما این تفسیر را قبول دارید؟
البته سال هاست که حقیر نگران نفوذ ضدانقلاب در بیت امام خمینی و تأثیرگذاری بر افراد خاندان امام راحل بوده و هستم؛ بنابراین هم مواضع بنده روشن است و هم مواضع دیگران...، اگر از این به بعد مواضع انقلابی حقیر تغییر بکند، دیگران میتوانند نقد بکنند و خودشان را محق بدانند؛ ولی مواضع کسی که در همه جا، چهل سال زندگی خودش را در راه امامت خمینی و خامنهای وقف کرده است، با حضور در یک مراسم عمامه گذاری در حسینیه جماران در جمع یک عده غیرانقلابی، قطعا تغییر نمیکند.
باید اذعان کرد که از حضور بنده در آن مراسم دو گروه ناراضی و بلکه عصبی شدند: گروه اول که از دیدن بنده در آن مراسم ناراحت وخشمگین شدند، افراد ضد انقلاب بودند که آن مکان و فضا را «مال خود» میپندارند و من هم اساساً با ماهیت افکار و گفتار و رفتار آنها مشکل دارم و آنها را بعضا از «مصائب» نظام میدانم.
دسته دوم حاشیه پردازان فضای مجازی هستند که معتقدند، نباید نیروهای انقلابی به خاندان امام خمینی نزدیک شوند و هر کسی نزدیک شد باید او را با توهین و تهمت، تخریب کرد تا دیگران این کار را تکرار نکنند.
اما به نظرم، مهمتر از این حواشی و آن حاشیه سازان، موضوع دیگری ضد انقلاب را بسیار برآشفته و خشمگین کرده است: در روزگاری که اساس روحانیت بشدت مورد تهاجم جنگ روانی دشمن قرار گرفته، وقتی یک جوان آن هم ازخاندان امام خمینی عزیز، ملبس به لباس روحانیت بشود، چه بسا برای جوانان دیگر الگو قرار بگیرد، تا آنها نیز به حوزههای علمیه روی آورند و مبلّغ اسلام ولایی و مروج تشیع علوی در عصر دین ستیزی گردند؛ دقیقاً به دلیل همین امر مقدس، دشمن آگاه و البته برخی دوستان ناآگاه، تحمل نکرده و این مراسم را «تاجگذاری» نامیدند.
رسانههای نزدیک به آقای احمدی نژاد حضور شما در این مراسم را تلاش برای نزدیکی به سید حسن خمینی برای خروج از انزوای سیاسی تحلیل کردند؛ شما این تحلیل را قبول دارید؟
خوب این تحلیل کودکانه و نگاه حقیرانه، واگویهی مکنونات قلبی خودشان است؛ از تیم رسانهای آقای احمدی نژاد، تحلیلی بالاتر از این توقع نیست و ما هم خیلی نمیتوانیم برای ذهن مستبد و ضمیرمتکبرانه آنها روشنگری کنیم و افکارشان را به خیر و صلاح و حقیقت فرابخوانیم؛ زیرا آنها آگاهانه مسیر تعارض با انقلاب و ولایت را برگزیده و احمدینژاد را «بت مطلق» خویش ساخته اند؛ بنابراین جنگ روانی آنها خیلی اهمیت ندارد و منویات درونی خودشان را بازگو میکنند.
اما اگر کسی دچار انزوای سیاسی شده باشد و بخواهد با تمسک به دیگران از آن انزوا خارج بشود، منطقاً باید سراغ کسی برود که یک جایگاه سیاسی داشته باشد... حالا شما ببینید، چه کسی در ساحت سیاسی منزوی است؟ آیا احمدی نژاد «ردصلاحیت شده» در ساختار سیاسی ما خیلی برجسته است؟ او که حداکثر با فریب افکار عمومی و جنگ روانی بتواند یک عدهای را دورخودش جمع کند، و گرنه جایگاهی ندارد. آیا سید حسن خمینی در مناصب حکومتی حضور دارد که کسی بخواهد با تمسک به ایشان اعتبار سیاسی پیدا کند؟
پس انگیزه رفتار محمدعلی رامین را در این مورد، با چه میزانی میتوان تشخیص داد؟
با همان میزانی که امام خمینی و امام خامنهای در ایجاد همبستگی اسلامی، انسجام ملی و پاسداری از سرمایههای اجتماعی موازین را تعیین کرده اند؛ در یک جمله عرض میکنم: اگر بنده فرزندان امام خمینی را بیشتر از فرزندان خودم دوست نداشته باشم، کمتر دوست ندارم و اگر هریک از آنها در استمرار خط امامت، ولی فقیه حرکت کند، با همه وجود، همراه با نیروهای انقلاب اسلامی در سراسر جهان، از او حمایت میکنم.
آیا از شما برای حضور در این مراسم دعوت شده بود؟
بنده تا بحال در هیچ مراسمی بدون دعوت حاضر نشده و از این پس نیز حاضر نخواهم شد.
یعنی بیت (منظور خانواده) امام خمینی از شما دعوت کرده بود؟
عرض کردم، بدون دعوت هرگز در این گونه مجالس حاضر نمیشوم؛ تنها جایی که نیاز به دعوت کسی ندارم، نماز جمعه هاست که خداوند فراخوان عام کرده «یا ایهاالذین آمنوا اذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرالله...» و نیز نماز جماعات مساجد است ...