سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۱

کش‌و‌قوس ‌13ساله پرونده قتل پدرزن

تازه‌دامادی که در پارکینگ مجتمع قضایی، پدرزنش را کشته بود، دیروز برای پنجمین بار از خود دفاع کرد.
کد خبر : ۴۱۲۸۷۴

12 شهریور 84 وقوع درگیری خونین در پارکینگ مجتمع قضایی شهید مطهری در یافت‌آباد به پلیس اطلاع داده شد.

به گزارش جام‌جم، وقتی ماموران به محل درگیری رسیدند با پیکر نیمه‌جان مرد میانسال روبه‌رو شدند که در درگیری خونین با دامادش زخمی شده بود. وی به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر شدت جراحات جان سپرد. به این ترتیب تازه‌داماد 27ساله به نام محمد، بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.

وی گفت: من و همسرم مدتی بود عقد کرده بودیم اما نمی‌توانستیم جشن عروسی را برگزار کنیم. پدرزنم از این ماجرا ناراحت بود. همین موضوع باعث اختلاف‌های من و همسرم هم شده بود. همسرم و پدرش به دادسرا رفتند و از من شکایت کردند. آن روز وقتی در دادسرا با پدرزنم روبه‌رو شدم، خواستم برای آشتی به پارکینگ مجتمع قضایی برویم. من آنجا می‌خواستم با پدرزنم صحبت کنم اما او و بستگانش که همراهش آمده بودند یکباره با زنجیر و قفل فرمان به من حمله کردند. برادرزنم با چاقو مرا زد و من در یک لحظه چاقو را از دستش گرفتم و به شکم پدرزنم زدم.

به دنبال اعتراف تازه‌داماد وی پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد، ولی این حکم در دیوان‌عالی کشور تائید نشد.

متهم در شعبه هم‌عرض باردیگر پای میز محاکمه ایستاد و این بار نیز به قصاص محکوم شد، ولی با طرح ایرادهایی از سوی قضات دیوان‌عالی کشور این حکم شکسته شد و این آغاز کش‌و‌قوس‌های قضایی 13 ساله این پرونده بود. محمد سومین‌بار نیز از خود دفاع کرد اما حکم صادره قطعی نشد. آخرین بار محمد در دادگاه، قتل در دفاع از خودش را مطرح کرد.

وی گفت: وقتی پدرزنم و بستگانش به سمتم حمله کردند، من فرار کردم و به سمت در پارکینگ رفتم اما چون انتهای پارکینگ مجتمع قضایی بن‌بست بود آنجا گرفتار شدم. من راه فرار نداشتم و اگر با چاقو پدرزنم را نمی‌زدم، کشته می‌شدم.

در پایان جلسه هیات قضایی، متهم را از اتهام قتل عمدی تبرئه کرد و وی را به خاطر قتل در دفاع مشروع به پرداخت‌دیه، 10 سال حبس و دو سال تبعید محکوم کرد. ولی این‌بار نیز حکم در دیوان‌عالی کشور مهر تائید نخورد و به این ترتیب محمد با گذشت 13سال از این ماجرا دیروز برای پنجمین بار پای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه که در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اسلامی و با حضور یک قاضی مستشار تشکیل شد، اولیای دم برای محمد تقاضای قصاص را مطرح کردند سپس متهم گفت: پدر و خواهر همسرم از برادرم که داماد بزرگشان بود، شکایت کرده بودند تا او را به زندان بیندازند ولی من به دادسرا رفتم و برای برادرم فیش حقوقی گذاشتم. همین موضوع باعث شده بود پدرزنم کینه مرا به دل بگیرد. وقتی با آنها در پارکینگ دادسرا روبه‌رو شدم با قفل فرمان و زنجیر به جانم افتادند. سر و صورتم خونی بود و جرات نداشتم سرم را بالا بیاورم. به همین علت در دفاع از خودم چاقویی را که از دست برادرزنم گرفته بودم، مقابل خودم نگه داشتم. ولی نمی‌دانم چطور شد که چاقو به شکم پدرزنم فرورفت.

وی در پاسخ به سوال رئیس دادگاه درباره این‌که چرا پنج ضربه چاقو به شکم پدرزنت زدی، گفت: من آن موقع خیلی ترسیده بودم و غریزی از خودم دفاع می‌کردم. من متوجه نبودم چه‌کار می‌کنم.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور‌ شد تا رای صادر کند.