شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۰

چرا به «برجام اروپایی» اطمینان نداریم؟

با گذشت بیش از ۲ هفته از خروج «دونالد ترامپ» از برجام، نه ماهیت آمریکا و اروپا و نه مناسبات «استراتژیک» و «راهبردی» این دو دچار کمترین تغییری نشده است.
کد خبر : ۴۱۵۳۵۵

«حسین پورمهدی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:

حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سخنان هوشمندانه چهارشنبه ۲ خرداد در دیدار مسؤولان نظام اسلامی، دولت‌های اروپایی را به صورت صریح خطاب قرار داده و بر عدم اعتماد به آنها (بر اساس رفتار تروئیکای اروپایی در طول ۱۵ سال اخیر) تاکید فرمودند. اما براستی دلیل بی‌اعتمادی نسبت به اروپا و متعاقباً توافقی که با محوریت طرف اروپایی «حفظ»، «بازتعریف» یا «منعقد» شود، چیست؟ فارغ از مردود شدن تروئیکای اروپایی در آزمون «صیانت از برجام» که از سال ۲۰۱۵ میلادی تاکنون شاهد آن بوده‌ایم، موضوعات دیگری نیز وجود دارد که مؤید رویکرد سلبی و غیرقابل اعتماد دلسوزان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نسبت به اتحادیه اروپایی [بویژه ۳ کشور انگلیس، آلمان و فرانسه] است.

۱- «برونو ترترایس» تحلیلگر غربی در مطلبی که اخیرا در «گاردین» به رشته تحریر در آورده، «طلاق درون آتلانتیکی» میان آمریکا و اروپا را ناممکن دانسته است: «اگرچه اتحادیه اروپایی، قوی‌ترین قدرت و بلوک تجاری در جهان است اما همان‌طور که صدراعظم آلمان اعتراف کرد، ظرفیت مقابله با چالش‌های قرن بیست‌ویکم میلادی را «به تنهایی» ندارد. در این‌باره اروپا باید روابط خود را با ایالات متحده حفظ کند. به هیچ عنوان به جای آمریکا، نمی‌توان قدرتی جایگزین را برای مشارکت بنیادین با اروپا در نظر گرفت. چین و روسیه نیز چنین ظرفیتی را برای شکل دادن اتحادی جدید با اروپا ندارند».


فراتر از آن، طی روزهای اخیر مقامات ارشد اروپایی از جمله «امانوئل مکرون»، «آنگلا مرکل» و «ترزا می» بر لزوم حفظ پیوندهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی در ۲ سوی آتلانتیک تاکید کرده‌اند. رئیس‌جمهور فرانسه در این‌باره تصریح کرده: «برجام» هرگز به «نقطه تقابل استراتژیک» آمریکا و اروپا تبدیل نخواهد شد. حتی مقامات اروپایی بر خلاف ادعای خود، حاضر به «تقابل تاکتیکی» با ایالات متحده بر سر خروج از توافق هسته‌ای با ایران نیستند! تروئیکای اروپایی صرفا در صدد «مدیریت وضع موجود» است!


۲- تروئیکا نه‌تنها از سال ۲۰۰۳ میلادی تا سال ۲۰۱۵ (زمان به توافق رسیدن بر سر برجام) بلکه از سال ۲۰۱۵ تاکنون نیز هرگز «توافق» را به عنوان یک «متغیر مستقل حقوقی» در نظام بین‌الملل نپذیرفته و مورد شناسایی قرار نداده‌ است. اتخاذ مواضع زیگزاگی و رویکرد سینوسی مقامات اروپایی در قبال «نسخه فعلی برجام»، ریشه در همین نگاه کلان و خطرناک دارد.

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و متهم ردیف دوم خروج ترامپ از توافق هسته‌ای، در تازه‌ترین سخنان خود- که در دیدار با «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه بیان شد- تاکید کرد فرانسوی‌ها و همه کشورهای اروپایی به «نسخه فعلی برجام» کاملا پایبند بوده و خواستار حفظ آن هستند. با این حال، حدود یک هفته قبل، رئیس‌جمهور فرانسه در اظهاراتی متناقض، «بسط توافق هسته‌ای» با ایران را اجتناب‌ناپذیر دانسته بود! همچنین همگان به یاد دارند مکرون به عنوان نخستین سیاستمدار اروپایی اواسط سال ۲۰۱۷ میلادی، موضوعاتی مانند «گنجاندن توان موشکی ایران در برجام» و «اعمال محدودیت‌های ابدی علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران» را مطرح و بر سر آن با دیگر رهبران اروپایی وارد مذاکره شد.


۳- سؤال اصلی و مبنایی اینجاست: آیا اتخاذ مواضع چندگانه و شکل‌گیری بازی پارادوکسیکال کشورهای اروپایی در قبال توافق هسته‌ای با ایران، برخاسته از نوعی  «سردرگمی راهبردی- تاکتیکی» است یا مصدر آن، «شیوه بازی خاص اروپا در نظام بین‌الملل» است؟ بر خلاف آنچه طرفداران «توافق اروپایی» سعی در القای آن دارند، گزینه دوم صحیح است. افرادی مانند مکرون و مرکل، سیاست «هدایت هدفمند پارادوکس‌ها» را در قبال توافق هسته‌ای با تهران در پیش گرفته‌اند.


در اینکه صدراعظم آلمان و رئیس‌جمهور فرانسه تا چه اندازه در هدایت ماهرانه این بازی موفق بوده‌اند، حرف و حدیث‌های زیادی وجود دارد اما این مسائل، نافی بازی اصلی تروئیکای اروپایی در تقابل با برجام نیست!


از دید تروئیکا، برجام یک «ابزار» است نه «هدف»؛ ابزاری که اروپا با آن می‌تواند «وجهه ظاهری مستقل» خود در نظام بین‌الملل را حفظ کند و در پشت پرده، با «ایالات متحده» به معامله بپردازد. یکی از نکاتی که به صورت عامدانه(!) از دید بسیاری از تحلیلگران غربی مسائل بین‌الملل مغفول مانده است، طرح همگام و موازی ۲ موضوع «خروج ترامپ از برجام» و «اعمال تعرفه‌های تجاری علیه اروپا» از سوی سیاستمداران غربی است. کمترین شبهه‌ای وجود ندارد که مقامات اروپایی در خفا و آشکار، آدرس یک «معامله دوطرفه» را به ترامپ داده‌اند؛ اینکه رئیس‌جمهور ایالات متحده در ازای کاهش فشارهای اقتصادی بر اروپا (از جمله حذف تعرفه‌های مالیاتی بر فولاد و آلومینیوم)، از حمایت حداکثری تروئیکا و حتی اتحادیه اروپایی در تقابل با «برجام» بهره‌مند شود؛ معامله‌ای که ممکن است در آینده نزدیک انجام شود! در این معامله احتمالی، اساساً سران اروپایی اصالت و موضوعیتی برای «حفظ برجام» به عنوان یک «تعهد حقوقی» قائل نیستند و صرفاً از این توافق، به عنوان یک «ابزار معامله» در مقابل کاخ سفید استفاده می‌کنند.


اتحادیه اروپایی در طول یک سال و نیم اخیر (از ابتدای حضور ترامپ تاکنون) به آمریکا اثبات کرده در راستای «بازی منفعت‌محور» با «برگ برنده برجام» از هیچ‌گونه اقدام و همراهی‌ای دریغ نمی‌کند. نباید فراموش کرد تا حدود یک ماه قبل، مذاکرات مخفیانه دیپلمات‌های ۳ کشور اروپایی و آمریکا بر سر «تغییر کامل برجام» در جریان بود و حتی طرف اروپایی در این مذاکرات، با همه خواسته‌های رئیس‌جمهور آمریکا در قبال ماندن در سند توافق هسته‌ای موافقت کرده بود.

در حال حاضر با گذشت بیش از ۲ هفته از خروج «دونالد ترامپ» از برجام، نه ماهیت آمریکا و اروپا و نه مناسبات «استراتژیک» و «راهبردی» این دو دچار کمترین تغییری نشده است؛ حتی اروپا آماده است در مراسم جشن  «بازتعریف ایجابی  مناسبات ۲ سوی آتلانتیک»، «برجام» را پای ترامپ، «جان بولتون» و «مایک پمپئو» قربانی کند!

در شرایطی که اروپا رویکرد «معامله‌محور» خود با آمریکا را تغییر نداده، ابراز خوشبینی نسبت به حفظ برجام از سوی طرف اروپایی، چیزی جز حرکت به سوی یک «سراب دیپلماتیک» نیست؛ سرابی که چشم برخی مسؤولان ما بویژه دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رئیس‌جمهور محترم فعلی از سال ۸۲ خورشیدی/ ۲۰۰۳ میلادی تاکنون، بدان دوخته شده است!