جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۶
مهدی فضائلی

خمینی ثانی

نتیجه هدایت‌ها و تدابیر جانشین صالح امام راحل(ره)، انقلاب اسلامی خمینی کبیر را هر روز پیشرفته‌تر، قدرتمندتر و گسترده‌تر از قبل به پیش برده و دشمنانش را مستأصل و سردرگم‌تر از قبل کرده است.
کد خبر : ۴۱۶۸۴۲

«مهدی فضائلی» تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت:

چهارده خرداد 1368 یکی از حساس‌ترین بزنگاه‌های انقلاب اسلامی ایران بوده است؛ برهه و نقطه عطفی که بر خلاف نقاط عطف بسیار دیگر، نه تنها انقلاب اسلامی را به دو بخش قبل و بعد از چهارده خرداد 68 تقسیم نکرد بلکه موجب تداوم همان راه و حفظ همان آرمان هایی شد که بنیانگذار کبیر انقلاب آن را آغاز بر آنها پافشاری کرده بود.

چهارده خرداد 68،امتداد 22 بهمن 57 و 15 خرداد 42 شد و این همان چیزی بود که دشمنان انقلاب اسلامی از آن واهمه داشتند و همه امیدشان این بود که این رشته و حبل المتین انقلاب اسلامی با ارتحال امام بگسلد و انقلاب از مسیر خود خارج شود.

اگر بخواهیم به شکل بسیار موجز، عملکرد 29 ساله رهبر معظم انقلاب اسلامی را گزارش کنیم و یک دریا حرف و سخن را در پیاله ای بگنجانیم، می‌توانیم این عملکرد را در دو سرفصل کلی جمع کنیم.

نخست حفظ و تداوم انقلاب در مسیر صحیح و اولیه خود و دوم، مدیریت بحران‌های رنگ و وارنگ و هدایت کلان کشور از میان امواج متلاطم به سمت ساحل امن و آرام است. یکی از آفاتی که همواره انقلاب ها را تهدید کرده است، خسته شدن و فراموش کردن آرمان‌های انقلاب و در نتیجه خارج شدن انقلاب از مسیر خودش است. بر این اساس،مهم‌ترین مسئولیت و اصلی‌ترین وظیفه رهبران هر انقلاب، چیزی نیست جز انگیزه بخشی،هدایت، راهبری و مراقبت از چارچوب نظام و آرمان‌هایش. مطالعه انقلاب‌های قرن بیستم و شبه انقلاب‌های ابتدای قرن بیست و یکم، این حقیقت را آشکار می سازد که هیچ‌یک از آنها، نتوانستند از این آفت مصون بمانند و هر کدام به شکلی از مسیر بازماندند و به اهداف و آرمان‌های خود پشت کردند.

انقلاب اسلامی ایران نیز از این آفت مصون نبوده و نیست؛ کافی است فهرست ریزش‌های انقلاب را مرور کنیم تا بیشتر متوجه خطیر بودن این مساله بشویم.

لذا هم امام راحل(ره) و هم حضرت آیت ا... خامنه‌ای،بخش عمده توان خود را صرف همین وظیفه کرده اند. و بواسطه همین مجاهدت و هوشمندی است که در این میان، تنها انقلاب اسلامی ایران است که به برکت خون شهدا و وجود نهاد بی بدیل ولایت فقیه توانسته است طی چهار دهه از حیات خود، استوار و ثابت قدم، راه خود را ادامه بدهد و با رویش‌های انقلاب طراوت و درخشندگی انقلاب اسلامی را حفظ کند.

حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در مراسم بیست و نهمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران گفتند: «من به شما عرض می‌کنم برادران عزیز، خواهران عزیز و ملّت بزرگ ایران! ما بعد از امام، همان راه امام را موبه‌مو دنبال کرده‌ایم و ان‌شاءا... خواهیم کرد.»

نشانه‌های ادامه راه و زنده نگه داشتن مکتب امام راحل توسط حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای چیست؟

این نشانه ها را به دو گونه می‌توان شناخت؛یک راه، شناخت الگوی رفتاری امام خمینی(ره) و تطبیق آن با نوع رفتار خلف صالح ایشان است و راه دوم، بررسی آثار اجرای الگوی امام،در زمان ایشان و پس از آن است.

نتیجه هر دو بررسی ما را به یک‌نقطه می رساند و آن اثبات تداوم مو‌به‌موی الگوی امام راحل است!

ویژگی‌های الگوی رفتاری امام راحل را می‌توان باور و اعتماد به مردم، بی اعتمادی به دشمن، قاطعیت و استحکام در برابر دشمن و بویژه آمریکا،تمرکز بر اولویت ها، عقلانیت و پرهیز از هیجان زدگی،مقابله توامان با شرق زدگی و غرب زدگی و تحجر و ساده زیستی و تاکید مستمر بر محرومان برشمرد که همگی در رفتار و شیوه رهبری آیت‌ا... خامنه‌ای نیز آشکار و نمایان است.

بخشی از نتیجه آن الگوی رفتاری، شکل گیری جبهه گسترده ای از دشمنان و دوستان انقلاب اسلامی بود که آن دو جبهه عینا" در دوران جانشین امام نیز تداوم یافته است.

نتیجه دیگر الگوی رفتاری امام، دستاوردهای انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی، مردم سالاری، اسلامیت، عدالت، استکبار ستیزی، خودباوری پیشرفت و گسترش انقلاب است که پس از ارتحال امام نیز همان‌گونه و بعضا درخشنده‌تر و قوی‌تر ادامه یافته است و البته به رغم پیشرفت‌های تحسین برانگیز و امیدآفرینی که در هر یک داشته ایم همچنان برای نیل به مراتب بالاتر و رفع کوتاهی ها در بخش هایی،باید تلاش ها ادامه پیدا کند.

دومین اقدام و دستاورد مهم رهبری را باید در مدیریت بحران ها دانست.مدیریتی که بعضا به معنای پیشگیری از بحران است که از مدیریت در بحران گاهی مهم‌تر و پیچیده تر است. بحران هایی که عمدتا طراحی و اجرا شدند تا این کانون الهام بخش را از حرکت بازدارند یا آن را از بین ببرند.

بحران هایی که هم کانون داخلی داشت و هم خارجی؛و بحران هایی در عرصه‌های مختلف سیاسی و فرهنگی و امنیتی و اقتصادی.

مرور بحران ها و نحوه مدیریت و عبور از آنها مجالی بیشتر و مستقل می طلبد؛ فقط از باب نمونه به دو مورد آنها اشاره می‌کنم.

یکی از مواردی که می توانست کشور را با بحران مواجه کند اما تدابیر و نحوه رفتار حضرت آیت ا... خامنه‌ای مانع آن شد، خود خلآ امام راحل بود!امام شخصیت عظیمی داشت؛ مرجعیت عام و تقریبا بلامنازع، نفوذ کلام فوق‌العاده، قدرت کاریزمای بالا و انبوه شاگردان تربیت شده در مکتبش که اکثر قریب‌به‌اتفاق آنها در خدمت اهداف ایشان بودند . پر کردن خلآ وجود چنین رهبری کار هر کسی نبود و کوچک‌ترین بی‌تدبیری و ضعفی می‌توانست به بروز مشکلات و حتی بحران رهبری منجر بشود. شایستگی آیت‌ا... خامنه‌ای برای جانشینی امام راحل عظیم الشأن از همان روز چهارده‌خرداد 68 و در جریان انتخاب ایشان توسط مجلس خبرگان رهبری نمایان شد. رفتار ایشان در آن روز سرنوشت‌ساز به همه ثابت کرد اولا رهبری انقلاب اسلامی عرصه‌ای برای جنگ قدرت نیست و ثانیا منتخب امام و خبرگان، ذره‌ای حب جاه و مقام در وجودش نیست؛ ویژگی بسیار مهم و مبنایی که رهبر الهی باید از آن برخوردار باشد. این شایستگی‌ها هر روز نمایان‌تر شد تا جایی که طی 29 سال گذشته حتی مخالفان سیاسی ایشان در حسن انتخاب خبرگان شک نکردند و نتوانستند بدیلی برای ایشان معرفی کنند. نتیجه هدایت‌ها و تدابیر جانشین صالح امام راحل(ره)، انقلاب اسلامی خمینی کبیر را هر روز پیشرفته‌تر، قدرتمندتر و گسترده تر از قبل به پیش برده و دشمنانش را مستأصل و سردرگم‌تر از قبل کرده است. دومین‌نمونه از مدیریت کلان و آمیخته با عقلانیت و هوشمندی رهبر حکیم انقلاب اسلامی را باید در پیشگیری از ورود به جنگ جست. طی حدود سه دهه گذشته، چند بار کشور در آستانه ورود به جنگ قرار گرفته لیکن با تدابیر هوشمندانه رهبر معظم انقلاب، خطر جنگ از سر کشور رفع شده است. در اینجا به دو نمونه از این موارد می‌پردازم. نخستین بار زمستان سال 69 و هنگامی بود که آمریکا و متحدانش برای خارج کردن عراق از کویت دست به عملیات گسترده زدند. در این جنگ - که به جنگ اول خلیج فارس معروف شد - جریان مشهور به چپ در داخل کشور مصرا خواستار ورود ایران به جنگ و در حمایت از صدام بود و هر روز در مجلس و خارج مجلس برای ورود ایران به جنگ در مقابل آمریکا فشار می‌آوردند. البته از سوی دیگر، غربی‌ها نیز ما را به ورود به جنگ و انتقام از صدام تحریک می‌کردند. خاتمه بخش این ماجرای حساس که اندکی بی تدبیری و هیجان زدگی موجب می‌شد ایران تازه رها شده از جنگ تحمیلی هشت‌ساله، وارد جنگی بشود که جز ویرانی ایران پایانی نداشت، موضع قاطع رهبری بود. چهار روز پس از اعلام نظر شورای عالی امنیت ملی مبنی بر بی‌طرفی و در شرایطی که نمایندگان مجلس از هر دو طیف، هر روز نطقی له یا علیه مصوبه شورای عالی امنیت ملی ایراد می‌کردند، رهبر معظم انقلاب طی سخنان مهمی ضمن انتقاد شدید از حملات ارتش آمریکا به مردم بی‌دفاع عراق، بر موضع بی‌طرفی جمهوری اسلامی ایران تاکید و البته آن را تبیین کردند.

ایشان در پایان، بصراحت گفتند: «جمهوری اسلامی، هر دو جناح را رد می‌کند؛ چون در هر دو طرف، انگیزه‌ها مادی است و به همین دلیل هم با یکدیگر تعارض پیدا کرده‌اند. آنها به دلیل مادی بودن، با هم تعارض پیدا کرده‌اند. این‌طور نیست که یکی الهی و یکی مادی است. جنگ اسلام و کفر نیست. این، موضع ملت ایران ماست.» دومین‌مقطع حساسی که می‌رفت تا جمهوری اسلامی ایران را وارد جنگی ناخواسته و خطرناک کند.

پس از حمله طالبان به مزار شریف در افغانستان، در آگوست 1998(1377 شمسی) بود. در این حمله که سرکنسولگری ایران در مزار شریف نیز جزو اهداف طالبان قرار گرفت، 11 ایرانی (ده دیپلمات و یک خبرنگار) شهید شدند. جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی تشکیل و اکثر اعضای این شورا به ریاست سید محمد خاتمی رای به حمله به افغانستان(طالبان) دادند و به عنوان مصوبه شورای عالی امنیت ملی برای رهبری ارسال شد. موضوع حمله به طالبان آنقدر جدی بود که همزمان با طی فرآیند در شورای عالی امنیت ملی، ده‌ها هزار نیروی نظامی در مرزهای شرقی کشور مستقر و آماده عملیات شده بودند، لیکن حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای بر خلاف رویه غالب خود که مصوبات شورای عالی امنیت ملی را تائید می‌کنند،به صورت مستدل با این مصوبه مخالفت کردند و ایران اسلامی را یک بار دیگر از ورود به جنگی پرخسارت حفظ کردند.

این یادداشت را با عبارتی از امام راحل به پایان می‌برم.

«...من به همه ملت،... اطمینان می‌دهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد... ولایت فقیه آن طور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده‌اند به کسی صدمه وارد نمی‌کند،... کاری که بر خلاف مصالح مملکت است انجام نمی‌دهد.»

(صحیفه امام، جلد10، ص58)