گفت: حمله مشترک آمریکا و فرانسه و انگلیس و اسرائیل و ائتلاف سعودی به الحدیده یمن به کجا کشید؟
گفتم: همه با هم آمده بودند که بندر الحدیده را از دست انصارالله خارج کنند، ولی بعد از آنهمه رجزخوانی نه فقط هیچ غلطی نتوانستند بکنند بلکه کلی هم تلفات دادند.
گفت: آمریکا و انگلیس و فرانسه که آنهمه آلسعود را دوشیده بودند که کمکش کنند، پس چی شد؟!
گفتم: دورهگرد شیادی وارد یک روستا شد و دید خانواده کدخدا بدجوری به سر و کله خودشان میزنند و نگرانند. علت را پرسید گفتند؛ کدخدا مریض است. گفت؛ دوای او دست من است، غذای مفصلی بیاورید و مرا با او تنها بگذارید! و بعد از یک ساعت از اتاق خارج شد، پرسیدند کدخدا چه شد؟ گفت؛ کدخدا مرد! پرسیدند این دیگر چه معالجهای بود؟ گفت؛ اگر این معالجه را نکرده بودم، خودم هم مرده بودم و الان دوتا جنازه روی دستتان بود!