سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۰ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۹

اثر سجده زیاد و سجده طولانی در پاک کردن گناهان

این که گفته می شود زیاد سجده کنید، یک موقع منظور تکرار دفعات است. یک موقع هم منظور از زیاد سجده کردن این است که انسان سجده ­اش را طول بدهد، بخصوص در نمازهای مستحبی. طول دادن نماز، رکوع، سجده و قنوت در نمازهای مستحبی، هر کدام که بیشتر طول بکشد، به پاکی انسان بیشتر کمک می کند. خوب است انسان دست از عجله بردارد و با نماز جدی برخورد کند.
کد خبر : ۴۱۹۷۵۸

هفت مورد از کفارات گناه عبارت بود از مطلق مصائب، غم ها، بیماری ها، حسنات، خوش ­اخلاقی، فریادرسی به ستمدیدگان و نیازمندان و استغفار ملائکه. هشتمین مورد «کثرة السجود=زیادی سجده» است؛ یعنی سجده زیاد و طولانی که در پاک شدن گناهان فوق­ العاده اثرگذار است.

پیامبر فرمود:« پشت های خودتان را که از گناه انباشته شده، بوسیله کثرت سجده و طول سجده سبک کنید».

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:«جاءَ رَجُلٌ اِلی رَسولِ الله(ص) فَقالَ یا رَسولَ الله کَثُرَت ذُنوبی وَ ضَعُفَ عَمَلی فَقالَ رَسولَ الله اَکثِرِ السُجود فَاِنَّهُ یَحُطُ الذُنوبَ کَما تَحُطُ الریحُ وَرَقَ الشَجَر = مردی آمد خدمت پیغمبر و گفت: آقا من گناهانم زیاد است و عملم هم خیلی ضعیف است. حضرت فرمود: زیاد سجده کن. سجده گناهان را می ریزد، همانطور که باد برگ درختان را می ریزد».

این که گفته می شود زیاد سجده کنید، یک موقع منظور تکرار دفعات است. یک موقع هم منظور از زیاد سجده کردن این است که انسان سجده ­اش را طول بدهد، بخصوص در نمازهای مستحبی. طول دادن نماز، رکوع، سجده و قنوت در نمازهای مستحبی، هر کدام که بیشتر طول بکشد، به پاکی انسان بیشتر کمک می کند. خوب است انسان دست از عجله بردارد و با نماز جدی برخورد کند.

قرآن تاکید زیادی روی نماز دارد:«وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ[1] = و به راستى این [نماز] گران است، مگر بر فروتنان». نماز سنگین است، مگر برای کسانی که خودسازی کرده باشند. اساساً اگر علامت اینکه بخواهیم بدانیم یک نفر در نظام خودسازی خودش آدم موفقی بوده یانه، از آینه نمازش معلوم می شود؛  از کیفیت نماز یک نفر می شود فهمید که این چه جریانی را طی کرده که به اینجا رسیده؛ از کیفیت نماز و نوع ذکرها و حس و حالی که کسی سر نماز دارد؛ و از برخوردی که موقع نماز دارد، معلوم می شود که این شخص چقدر دارایی دارد. چون لحظه نماز برای انسان مثل لحظه مرگ می ماند. در روایت داریم، پیغمبر می فرماید: وقتی می خواهید نماز بخوانید مثل کسی که دارد خداحافظی می کند و می میرد نماز بخوانید. برای اینکه انسان وقتی می میرد، اولین کسی که با او ملاقات می کند، خداوند تبارک و تعالی است. انسان در نهایت از همه کسانی که در زندگی دارد و دوست شان دارد جدا می شود و به آغوش خداوند و به ملاقات و زیارت خداوند می شتابد. انسان عاقل این را می فهمد که هیچ چیز برایش نمی ماند و او هم برای چیزی نمی ماند.

در روایت درباره روانشناسی جاهل گفته اند که وقتی انسان به یک چیزی که برایش نمی ماند و خودش هم برای او نمی ماند خیلی می پردازد، این علامت جهالت اوست. انسان عاقل روی چیزی سرمایه ­گذاری می کند که  جاودانه و ماندگار است و برای انسان می ماند و انسان هم برای او می ماند که در رأسش خداوند تبارک و تعالی و بعدش خانواده آسمانی ماست. پس آدمی که معلوم است جدی است و رشد حقیقی دارد از نحوه نمازش مشخص می شود.

آدم در نماز های واجب خیلی نمی تواند ابراز احساسات کند. چون غالباً نمازهای واجب به جماعت است و درست و اصلش هم همین است که به جماعت باشد. اگر به جماعت هم نتواند بخواند، در منزل هم چون معمولاً همسر، فرزندان، پدر و مادر، رفقا و دوستان هستند، انسان برای جلوگیری از ریا و نفوذ شیطان، معمولاً آن احساسات عمیق خود را نمی تواند در نماز های واجب در مقابل خدا ظاهر کند. ولی در نماز های مستحب اینطور نیست. در خلوت ها و در شب و سحر و موقعی که کسی پیش او نیست؛ موقعی که کسی نظاره ­گر او نیست، وقتی که به هم آغوشی با خداوند و سخن گفتن با خداوند می رود، آنجا این محذوریت ها را ندارد. آنجا رکوع و سجودش فوق­ العاده زیباست.

سجده، یعنی سرت روی پای خداست

وقتی حضرت می فرماید: سجده یعنی تو سرت را روی پای خدا می گذاری، باید ببینیم ما واقعاً سرمان را روی پای خدا می گذاریم؟ اصلا باید دقت کنیم که چقدر دوست داریم سرمان روی پای خدا باشد. متاسفانه، اکثر اوقات سجدههای ما عین بی­ادبی است. شخص سجده می کند و پنج ثانیه بیشتر نمی شود که سرش را  بلند می کند. خیلی عجله دارد که زودتر از خدا فرار کند؛ به رکوع می رود و عجله دارد که از رکوع بلند شود. قنوت می گیرد و اصلاً نمی فهمد چه می گوید و کوتاه ترین دعا را انتخاب می کند؛ تازه اگر معنایش را بفهمد. این نشان می دهد که شخص هنوز بالغ نشده  و بلوغ انسانی پیدا نکرده و با خدا حرفی ندارد.

سجده را زیاد سخت نکنیم. راحت بعد از نماز سرت را به سجده بگذار، حتماً هم دنبال جملات عربی نگرد، با همین زبان فارسی با خدا حرف بزن. خداوند همه زبانها را می داند، اختراع انواع زبان ها هم کار خداوند است. با زبانی که خودت می فهمی و با زبانی که می دانی راحتتر می توانی با خدا حرف بزنی، حرف بزن. چه در سجده، چه در رکوع، قنوت یا وقتی نمازت تمام شد، بنشین برای تعقیبات و به حرف زدن با خدا مشغول باش.

وقتی حضرت می گوید در سجده سرت روی پای خداست. یعنی وقتی سجده کردی، حواست باشد و بدان که خدا دست انداخته سرت را کشانده و روی پای خودش گذاشته. پس دست خدا را پس نزنید. خدا دوست دارد سر تو روی پایش بماند؛ پس نگهش دار. خودش سرت را گذاشته روی پای خودش، برای چی سرت را به این زودی بلند می کنی؟ کجا می خواهی بروی؟ این شیطان است که درست همان موقع می آید و می گوید، درس داری؛ امتحان داری؛ تو را به این کارها چه. پیغمبر می فرماید، آدمی که گناه زیاد دارد؛ الان هم خیلی عُرضه ندارد کار زیادی بکند، در یک دستور دقیق و ریاضی می گوید برو به سجده و سرت را بگذار روی پای خدا. همین که سرت رسید روی پای خدا، انگار همه این گذشته ننگ ­آور و غلط تو پاک شده است.

سجده هر چقدر طول بکشد، این گناهان بیشترمی ریزند. بعد از آن می بینی سرت را که از سجده بلند کردی، انگار دیگر اصلاً چیزی از گناه نمانده، چیزی از آتش برای تو نمانده و پاک پاک هستی. تاسف دارد که کسی این همهسیستم پاک کننده خدا را داشته باشد و پاک نشود. در روز ده ها فیلتر خدا گذاشته که از هر کدام بروی پاک می شوی.

ببین که چقدر حوصله ی خدا را داری؟

قیمت یک آدم به این است که چقدر حوصله خدا را دارد. قیمت و دارایی‌ها و دست آورد یک انسان از زندگیش به این است که چقدر حوصله خدا و غیب را دارد.

اگر بگویند: از همه چیز بِکَن و بیا بنشین روی سجاده، می بینی اصلاً روی سجاده قرار ندارد. سجاده­ای که ما را می تواند تا عرش ببرد. این نشان می دهد که ما در بخشهای پایینی وجود خود، دچار اضافه وزن هستیم. یعنی در بخشهای «حسی، خیالی، وهمی و عقلی» دچار اضافه وزن هستیم. آنقدر خورده‌ایم که این بخش کاملاً کسل و سنگین شده و حس و حال پرواز ندارد. هر چقدر در چهار شأن پایینی یعنی «حسی، وهمی، خیالی و عقلی» کار و تلاش کنی، مثل عمله ­ای هستی که داری خودت را خسته می کنی. شما دچار اضافه وزن در بخش های حسی یا خیالی یا وهمی یا عقلی هستی؛ پس باید رژیم بگیری. همانطور که اگر انسان در وزن بدن مشکل پیدا کند، باید رژیم بگیرد، باید در بخشهای خیالی و وهمی و عقلی هم رژیم بگیرد، یعنی سبک زندگیش را عوض کند. بعضی ها می گویند، ما این همه نماز خواندیم، نماز شب خواندیم، زیارت رفتیم، پس چرا هیچ تاثیری نداشت؟ چرا من مدام وسوسه دارم؟ جوابش این است که آن اله و خدایی که مال توست و تو برای خود ساخته ای، الله واقعی نیست.

آیا مورد پسند آسمان و آسمانیان هستی؟

معمولاً آدمها دوست دارند بدانند پیش آدمها چه قیمتی دارند. بعضی ها تا آخر عمر فیلم بازی می کنند تا مورد پسند دیگران واقع شوند. ایده ­آلهای شان را به عنوان شخصیت خودشان مطرح می کنند؛ در حالی که خودشان این طور نیستند و دارند نقش بازی می کنند.

اما کسی که جدی شده و دارایی دارد، نظر دیگران برایش مهم نیست، بلکه برایش خیلی مهم است که بداند آسمان در موردش چه فکر می کنند؛ می خواهد بداند امام زمان در مورد او الان چه فکری می کند. بعضی ها دنبال قیمت شان در اجتماع هستند و می خواهند جایگاهی در اجتماع داشته باشند. مثلاً می گوید، این اتومبیل را داشته باشم؛ این لباس را بپوشم؛ فلان مدرک تحصیلی را باید کسب کنم؛ منزل، دکوراسیون منزلم و ... باید اینگونه باشد تا احساس کنم که دیگران من را جدی می گیرند. امام زین ­العابدین(علیه‌السلام) می‌فرماید: «إنَّ أعظَمَكُم عِندَ اللّه عَمَلاً، أعظَمُكُم فیما عِندَ اللّه رَغبَةً[2] = عمل آن كس از شما نزد خداوند بزرگتر است كه رغبت او به آنچه نزد خداست بزرگتر باشد».

یک انسان به معنای حقیقی، تمام دغدغه ­هایش این است که الان خانم فاطمه زهرا به خانه ­ام، در دل و روحم می آید یا نه. گفتیم قبر ما نفس ماست. پس ببین از صبح تا شب در قبرت یعنی نفست چه کسانی، چه شخصیت ها، چه نوع صحنه ها و خیالاتی می آیند و می روند؛ آیا همان کسانی هستند که قرار است در قبر تو رفت و آمد کنند؟ نفس انسان، قبر انسان است. شما فکر نکنید اگر نشستید نیم ساعت راجع به یک چیز کثیف فکر کردید، این در اینجا تمام می شود، اما در برزخ همین چیز کثیف زنده است و پیش تو می آید و آزارهایش را به تو می رساند. همان طور که در دنیا هم آزار خودش را خواهد رساند. از این رو حضرت با آینه ای که جلوی ما می گذارد قیمت ما را به ما نشان می دهد. حضرت امام سجاد می فرماید: اگر می خواهید بدانید واقعاً پیش خدا عمل های شما چقدر قیمت دارد، ببینید چقدر رغبتتان به آن چه که پیش خداست بیشتر است.

چرا خدا صدها آیه راجع به بهشت در قرآن آورده است؟ چرا علی(علیه‌السلام) می فرماید: شوقتان را به بهشت زیاد کنید. چرا می گوید: اگر می خواهید شاد باشید، «شَوِّقُوا اَنفُسَکُم اِلَی الجَنَّۀ= اشتیاقتان را به بهشت زیاد کنید». این برای شما مؤمنین است. ما غیر از بهشت هم نمی توانیم برویم. یک سؤال اول از خودمان بکنیم، آیا ما می خواهیم به جهنم برویم ؟ آیا می توانیم جهنم برویم ؟ نه می خواهیم و نه می توانیم به جهنم برویم.

حج و عمره گناهان را پاک می کنند

نهمین موردی که باعث پاک شدن گناهان می شود، حج و عمره است.

رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:«العُمرَةُ إلى العُمرَةِ كَفّارَةُ ما بَینَهُما، و الحجّةُ المُتَقَبَّلَةُ ثوابُها الجَنَّةُ، و مِنَ الذُّنوبِ ذنوبٌ لا تُغفَرُ إلاّ بعَرَفاتَ[3] = این عمره تا آن عمره، كفاره گناهانى است كه در فاصله آن دو صورت گیرد، و ثواب حجِّ پذیرفته، بهشت است، و گناهانى هست كه جز در عرفات آمرزیده نمى شود».

حج و عمره از جمله چیزهایی است که انسان را کاملاً پاک می کند. «اَلعُمرَۀُ اِلَی العُمرَه کَفارۀٌ ما بَینَهُما» یعنی الان رفتی عمره، دو سال بعد هم عمره رفتی. خدا می گوید این دوباره آمد میهمان من شد. می گوید هر چه در گذشته اش بوده همه را بخشیدم؛ چون حجی که قبول باشد ثوابش بهشت است.

کسی که پول دارد و می تواند حج واجب برود. مثلاً واجب الحج است و می تواند فیش آزاد بخرد و برود، مستطیع است، ولی حج نمی‌رود. فرمود: اگر چنین کسی مُرد، مسلمان نمرده، بلکه یهودی یا نصارا مرده است. مستطیع هستی؛ ارث به تو رسیده، برو. می گوید نه؛ ارثم را گذاشته ام برای جهیزیه بچه ­ها. می خواهم بدهم شوهرم این کار را بکند؛ آن کار را بکند؛ طلا بخرم و ... . «وَ مِنَ الذُنوب ذُنوبٌ لا تُغفَرُ اِلاّ بِعَرَفاتٍ= گناهانی هستند که بخشیده نمی شوند مگر در عرفات.

کسی که مستطیع نیست تا حج برود، چه کار کند؟

حال کسانی که مستطیع نیستند که حج بروند، چه کار باید بکنند؟ برای این اشخاص که دوست دارند حج بروند، ولی توانایی ندارند و حج بر آنها واجب نشده، دهه اول ذیحجه بعد از نماز مغرب دو رکعت نماز ذیحجه بخوانند که در مفاتیح آورده شده. ده شب این دو رکعت نماز را که بخوانی شب عرفه را هم داشته باشی، فرمود: خداوند هر چه به آنهایی که در عرفات هستند می دهد، به شما هم خواهد داد.

علی(علیه‌السلام) فرمود:«إنّ أفضَلَ ما تَوَسَّلَ بهِ المُتَوسِّلونَ إلى اللّه ... حَجُّ البیتِ و اعتِمارُهُ، فَإنَّهُما یَنفِیانِ الفَقرَ و یَرحَضَانِ الذَّنبَ[4] = بهترین وسیله اى كه متوسلان با آن به خدا تقرّب مى جویند . . . حج و عمره خانه خداست. این دو فقر را مى زدایند و گناهان را مى شویند».

«فَاِنَّهُما یَنفیانِ الفَقر»یعنی یکی از آثار عمره و حج این است که مشکلات مالی شخص حل می‌شود و برکت در مال شخص می آید. «وَ یَرحَضانِ الذَنب» یعنی فقر را نفی می کنند و می شویند.

سجده /حج و عمره