عبدالناصر همتی هرچند جزو بنیانگذاران و هیأت مؤسس حزب کارگزاران سازندگی در دوره دولت مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی بود اما هرگز خود را آلوده سیاست نکرد و تا پایان دولت محمد خاتمی در بیمه مرکزی ماند و وقتی در دولت محمود احمدینژاد عذرش را خواستند بیحاشیه کنار رفت تا نوبت به دولت حسن روحانی رسید. اول قرار بر ریاست او بر بانک مرکزی بود و سر از مدیرعاملی بانک ملی درآورد و هشتم خرداد باز قرعه ریاست بر بیمه مرکزی به نامش خورد.
سرانجام راضی شد پس از 26ماه سکان هدایت بیمه مرکزی را رها کند و راهی سرزمین اژدهای زرد شود. صبح روز یکشنبه از مدیران صنعت بیمه خداحافظی کرد و از آنها خواست تا آرامش فعلی را حفظ کنند و تدبیر را پاس بدارند. او که پس از جنجال فیشهای حقوقی از بانک ملی ایران دوباره راهی بیمه مرکزی شد، در روز وداع دوباره گفت : تلاش کردم صنعت بیمه را از تشنج دور کنم.
عبدالناصر همتی هرچند جزو بنیانگذاران و هیأت مؤسس حزب کارگزاران سازندگی در دوره دولت مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی بود اما هرگز خود را آلوده سیاست نکرد و تا پایان دولت محمد خاتمی در بیمه مرکزی ماند و وقتی در دولت محمود احمدینژاد عذرش را خواستند بیحاشیه کنار رفت تا نوبت به دولت حسن روحانی رسید. اول قرار بر ریاست او بر بانک مرکزی بود و سر از مدیرعاملی بانک ملی درآورد و هشتم خرداد باز قرعه ریاست بر بیمه مرکزی به نامش خورد. حالا این زاده شهر کبودر آهنگ همدان در آستانه 61 سالگیاش با کولهباری از تجربه و دانش به پیشنهاد محمدجواد ظریف بهعنوان سفیر و نماینده تامالاختیار ایران در چین به کشوری میرود که شریک اول تجاری ایران است و بهنظر ماموریتی فراتر از یک سفیر خواهد داشت.
دکتر عبدالناصر همتی، یک مدیر و چهره اقتصادی کاملا شناخته شده نهتنها در ایران که در بسیاری از محافل اقتصادی منطقه و جهان است و از جنس کسانی است که مورد اعتماد در نظام سیاسی جمهوری اسلامی است. دکتری اقتصاد دارد و سمتهای گوناگونی را از جوانی تاکنون برعهده داشته و فعالان صنعت بیمه از او بهعنوان پدرخصوصیسازی این صنعت یاد میکنند. او بنظر راضی به سفیر شدن نبوده اما وقتی حکم به وظیفه و یک ماموریت باشد، از خواسته خود میگذرد و پیشنهاد را میپذیرد چه اینکه او میداند باید موانع بسیاری را از پیش روی اقتصاد ایران در حوزه سرمایهگذاری، مالی و بانکی، صادرات و واردات با یکی از 2 ابرقدرت اقتصادی دنیا بردارد. همتی قرار نیست تنها سفیر باشد و روزگارش را به امور روزمره بگذراند که روزهای سخت تری با ماموریت مهم تری را در پیش دارد.
یادداشت جالبی بود از روزنامه همشهری