سیاست و امر سیاسی بهزعم بسیاری از پژوهشگران علوم سیاسی در عصر مدرن دچار نوعی استحاله و انحراف شده است و جایگاه راستین و کارکرد واقعی و اصیل خویش را بهمثابه ابزاری برای نیل به سعادت و سامان سیاسی بشری از دست داده است. این روند ابتذال در بستر سیاستورزی جامعه ایرانی نیز رسوخ کرده است و بهصورت ساختاری در جریان اصلاحات اثرگذار بوده است.
به گزارش صبح نو با گسترش رسانههای ارتباط جمعی و افزایش ضریب نفوذ شبکههای مجازی در جامعه ایرانی سلبریتیها بهمثابه گروه مرجع نوپدید دامنه اثرگذاری خود را گسترش دادند. در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم استفاده از سلبریتیها برای کسب رأی جامعه ایرانی آغاز شد و با ظهور پرسرعت پیامرسانهای گوشی همراه ضریب قدرت سلبریتیها اوج پیدا کرد به نحوی که در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، برای فرار از ناکارآمدی دولتی، اتاق فکر هدایت سلبریتیها برای استمرار پروژه رقیبهراسی نسبت به رقبای آقای روحانی تشکیل شد.
سیاست به روایت سلبریتیها
به روایت دکتر سیدجواد میری، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی، آشفتگی عرصه عمومی و عرصه خصوصی در زندگی انسان ایرانی، عامل ظهور سلبریتیهاست. این ظهور عاملیت در کنش سیاسی عامه نیز دارد. مهمترین مؤلفه در مختصات اثرگذاری سلبریتیها بر سیاستورزی، «هدایت شوندگی» آنان است. سلبریتیها فاقد دانش بالای تحلیلی از سیاست هستند بنابراین کانونهای کسب قدرت هدایت آنان را برعهده میگیرند.
اعتراض به افزایش نرخ خروج از کشور و قیمت دلار مهمترین رخداد نمایانگر هدایت شوندگی سلبریتیها در کنش اعتراضی آنان به دولت دوازدهم بود؛ این سیر صعودی اعتراض به سرعت از سوی رییس دولت اصلاحات به دسیسه تعبیر شد و پس از این گفتار سلبریتیها در موضعیت سکوت قرار گرفتند. هرچند در سطح نمادین اعتراض جنبه بازتاب مطالبات مردمی دارد ولی روند آغاز آن، استمرار و پایان آن نشاندهنده مدیریت کانونهای قدرت سیاسی بر گروههای مرجع نوپدید جامعه ایرانی است به نحوی که ضریب اعتراض را برای آنان مشخص میکنند.
اصلاحات به روایت سلبریتیها
آقای سعید حجاریان، کنشگر فکری-سیاسی اصلاحات پس از ناکارآمدی دولت مورد حمایت جریان اصلاحات، دلواپس فرسایش سرمایه اجتماعی اصلاحات در جامعه ایرانی شده است؛ او پیرامون وضعیت اصلاحات در آینده از مدیریت پنهان آنان با تابلوی سلبریتیها خبر میدهد و در همین راستا اظهار داشت: «ممکن است، مردم جملگی اصلاحطلبان را پس بزنند و میان هسته سخت پالایش شده و دیگر اصلاحطلبان تمایزی نگذارند. اصلاحطلبان در صورت قرار گرفتن در چنین وضعیتی باید سیاستهای خود را بهتعبیر مولانا از دهان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاستهایشان را نخست با گروههای مرجع جدید شامل هنرمندان، مشاهیر و... در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی، سیاستها توسط همان گروههای مرجع جدید در جامعه منعکس شود. یعنی عملاً اصلاحطلبان در این فاز در پشت صحنه قرار بگیرند.» سخنان حجاریان هرچند تحلیلی پسینی است ولی حکایت از مدیریت پیشینی اصلاحطلبان بر سلبریتیها دارد. اصلیترین هدایت سلبریتیها در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری دوازهم رخ داد.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی، سلبریتیها از لیست امید حمایت کردند. خانم مهناز افشار نیز در توئیتر خود نوشت: «با تمام آنچه مشخص است و... من میدانم بهتر است که .... من به لیست اصلاحطلبان رأی بدهم و امیدوارم آنچه که نباید، نشود.» خانمها هنگامه قاضیانی، آزاده صمدی و لیلی رشیدی و آقای امیر جعفری از جمله بازیگرانی بودند که با گزاره «من با اعتماد رأی میدهم» از لیست اصلاحطلبان حمایت کردند. این روند در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم با فعالیت بخش فرهنگی ستاد انتخاباتی آقای حسن روحانی استمرار پیدا کرد.
از سوی دیگر سلبریتیها کارویژه واگویی سخنان ناگفته اصلاحات برعهده دارند؛ موج روایت ناامیدی از وضعیت کشور با گزارههای مانند «ایران نان ندارد» و برجستهسازی حضور زنان در ورزشگاهها در میان معضلهای فراوان زنان و حمایت از زندانیان امنیتی بخشی از هدایت پذیری آنان است. سوگواری بر تابوت تروریسم سخیفترین هنرمندی سلبریتیها بود. پس از موج نگرانی اصلاحطلبان نسبت به دستگیری آشوبطلبان دی ماه 1396 مثلاً خانم ترانه علیدوستی با هشتگ سارو قهرمانی - تروریست عضو گروهک کومله- نوشت: «در اسارت کشته شده، بعد ده روز بازداشت بیخبر در زندان سنندج.»
تبعات سیاستورزی ابتذال اصلاحات
روند ابتذال امر سیاسی با هدایتگری ابزاری سلبریتیها در جامعه موجب پیامدهای ناگواری در سه سطح برای سپهر سیاستورزی ایرانی به همراه دارد:
1-ابتذال سیاسی موجب فقدان حضور کنشگران فکری-سیاسی در قامت مصلحان اجتماعی برای ترمیم شکافها و نیل جامعه به سمت همگرایی همه جانبه میشود. هنگامی که در عرصه عمومی از حضور کنشگران شاخص با چارچوبهای فکری متفاوت در بستر ساختاری جمهوری اسلامی معنازدایی شود؛ جامعه در مواجهه با بحرانها خواهان شنیدن راهکار برون رفت نخواهد بود و به خشونت کلامی و حتی رفتاری روی میآورد.
2- استمرار ابتذال سیاسی با حضور اثرگذار سلبریتیها روند دموکراسی را به تعویق میاندازد و رأی دهی احساسی و شناخت آنی و بدون دوراندیشی برای آینده را در پی خواهد داشت و مصلحت عمومی و اجتماعی فدای فرصتطلبی سلبریتیها خواهد شد و آنان برخلاف احزاب و گروههای سیاسی مسوولیت تبعات اشتباهی کنشگران منتخب را پذیرا نیستند.
3-جریان اصلاحات از بدو پیدایش در سال 1376 دارای گفتمانی با دالها و مدلولهای مشخص بوده است و در کارزار رقابت با رقیب همیشگی خود، گفتمان اصلاحات و کارآمدی آن را موضوع محور جلب رأی عمومی کرده است. در این میان با شکست و پیروزیهای در بیست سال اخیر مواجه شده است. روند جدید اصلاحات نمایانگر عدم توانایی تولید ایده جدید در بستر گفتمان اصلاحطلبی است هرچند این رخداد نوید خوشایند مقطعی برای اصولگرایان خواهد بود ولی در چشمانداز سیاستورزی موجب تقلیل قدرت تحولخواهی اصولگرایان برای بسترسازی حیات طیبه در کشورخواهد شد.