ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده که رویهای رادیکال و تندرو دارد از زمان روی کارآمدنش تهدایدات متعددی علیه کشورمان داشته است. برای تحلیلگران مسایل بین الملل این سوال مطرح است که آیا وضعیت به نحوی تغییر کرده که گزینه حمله نظامی جدی شده است؟ عباسعلی منصوری آرانی نماینده پیشین مجلس و استاد دانشگاه دافوس معتقد است که «نه».
به گزارش نامه نیوز او میگوید که این احتمال حداقل در کوتاه مدت جدی نیست، زیرا مشاوران نظامی ترامپ هزینهها و پیامدهای ورود به جنگ با ایران را میدانند. او روی موقعیت استراتژیک، عمق ایدئولوژیک، جمعیت و توان انسانی در کشور حساب کرده و معتقد است که جنگ امروز اقتصادی خواهد ماند. منصوری آرانی ضمن اینکه جنگ در حوزههای سیاسی و اجتماعی نیز فعال شده است، حمایتها امریکا از براندازان و معاندان را خطرناک تلقی نمیکند. او خوشبین است که مقامات مسئول بتوانند با استفاده از ظرفیتهای موجود مشکلات اقتصادی را حل و فصل کرده و پاسخگوی نارضایتیهای موجود باشند. توصیه این استاد دانشگاه دافوس به مسئولان این است که کمتر در مورد جنگ و مسائل راهبردی اظهارنظر کرده و موضع گیری در این خصوص را به اعضای شورای عالی امنیت ملی بسپارند.
*با توجه به تهدید اخیر ترامپ که بعد از مواضع آقای رئیس جمهور بیان شد، فکر میکنید احتمال بروز جنگ نظامی نسبت به قبل بیشتر شده است؟
برای بیان احتمالات باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک زمانی در دورههای قبلی جنگها را صرفا نظامی میدانستند، اما بعدا جنگ با مولفههای مختلف مطرح شد. یعنی جنگ اقتصادی، سیاسی، حتی فرهنگی و ... مطرح شد. بنابر این الان جنگ یک بعد ندارد و شاخههای مختلفی دارد که حمله نظامی در انتهای آن قرار دارد.
*اینکه اکنون در جنگ اقتصادی هستیم بارها گفته شده و کاملا ملموس است. سوالم این است که ممکن است این وضعیت به حمله نظامی آمریکا ختم شود؟
من فکر میکنم که ترامپ و هیات حاکمه آمریکا بیشتر جنگ اقتصادی را مد نظر دارند و سعی میکنند که در آن فاز حرکت کنند. تحریمهای اقتصادی و ممانعت از فروش نفت همه موئلفههای جنگ اقتصادی است، اما هر یک جنگهای مورد اشاره میتواند جنگ دیگری را رقم بزند. مثلا جنگ اقتصادی میتواند به جنگ نظامی برسد یا هر دو اینها میتواند جنگ فرهنگی را رقم بزند. معنای وضعیت موجود این نیست که جنگ اقتصادی به صورت تک بعدی ادامه مییابد.
*این صحبت شما به معنی محتمل دانستن حمله نظامی است؟
نه، من فکر میکنم که ترامپ حتما از تیم نظامی و ستاد مشترک آمرکا یعنی پنتاگون مشاوره میگیرد و آنها قطعا توصیه میکنند که وارد فاز نظامی نشود. احساسم این است که ترامپ حدالامکان بازی و با توجه به مشاورههایی که خواهد گرفت بازی را در میدان اقتصادی ادامه میدهد اگر چه شعار حمله نظامی نیز ممکن است، سر دهد.
*باتوجه به حمایتی که امریکا از طیف موسوم به برانداز در ایران میکند، فکر میکنید جنگ سیاسی و فرهنگی چقدر جدی باشد؟
به هرحال آمریکا سعی میکند در ادامه جنگ اقتصادی، جبهههای را نیز باز کند. در تلاش است که جنگ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را نیز آغاز کند. درحقیقت سعی میکند که حواس ایران که متمرکز بر جنگ اقتصادی است را به چند جهت برده و تمرکز ما را بگیرد. قطعا جبهههای سیاسی و فرهنگی نیز جز گزینههای امریکا و معاندین خواهد بود. ترامپ سعی میکند هم از معاندین و هم ورشگستگانی که قبلا آزموده شده اند مثل منافقین استفاده کند.
*چطور از آنها استفاده خواهد کرد؟ منظورم به لحاظ عملی است.
فضایی را ایجاد میکند تا آنها از فضای مجازی استفاده کرده و به مسائل وارد شوند. جنگ اقتصادی را به شدت ادامه میدهد تا از این ناحیه نارضایتیهای داخلی را افزایش دهد؛ بنابراین جنگ اقتصادی و جنگ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گره خواهد خورد لکن من گزینه نظامی را در کوتاه مدت جدی نمیدانم. تصورم این است که پنتاگون و مشاورین نظامی ترامپ چنین توصیهای به او نمیکنند.
*دلیل این تصور چیست؟
قبلا هم بوش تمایل داشت چنین کند، اما آمریکاییها بر اساس برآوردهای نظامی خود میدانند که ورود به این عرصه خیلی خطرناک است و هزینههای بالایی به آنها تحمیل خواهد کرد. به هر حال شرایط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دیگر متفاوت است. ما یک عمق ایدئولوژیک و استراتژیک داریم. به اضافه پشتوانههای قوی داخلی. کشوری که میتواند هشت سال خود را در جنگ ادارده کرده و به حریف ضربه بزند در برآوردهای نظامی متفاوت ارزیابی میشود. منطقه ژئوپلتیک، جغرافیا، جمعیت و نیروی انسانی و سلاحهای که متناسب تاکتیکهای خود طی سالها بومی سازی کرده و ساخته ایم؛ همه اینها در برآوردهای نظامی موثر است و بر همین اساس فکر میکنم که پنتاگون و ستاد مشترک آمریکا توصیه اکید میکنند که مطالب ترامپ در حد شعار و حرف بماند و به هیچ وجه عملی نشود. اما در بعد اقتصادی وارد جنگ شده، ادامه میدهد و ممکن است که بیشتر هم پیش رود.
*آیا برخی نارضایتیها در جامعه مانند همین گلایههایی که در مورد وضعیت اقتصادی وجود دارد موجب نمیشود که ما در مقابل تهدید خارجی در داخل با مشکل مواجه شویم؟
من با این نظر موافق نیستم. به نظر من وقتی فضا بحرانی میشود، همان جوانی که الان مطالبی را میگوید وقتی تمامیت ارضی خود را در خطر ببیند قطعا از نظر روحی و حماسی متفاوت از آنچه بیان میکند، عمل خواهد کرد. ما کشوری داریم که مردم آن بعد از برنده شدن تیم فوتبال با پرچم به خیابان میآیند و تا صبح شادی میکنند، این یعنی مردم نسبت به پرچم ارق دارند. وقتی یک رویداد ورزشی میتواند تا این اندازه در جامعه تهییج ایجاد کند، یک عملیات نظامی هزاران برابر تهییج ایجاد میکند.
فکر میکنم در حوزه نیروی انسانی نیز برخلاف آنچه که آنها بیان میکنند، توان بسیار بالایی داریم. نظامیهای این را در مقاطع مختلف آزموده اند. افراد مشورت دهنده امریکا کسانی هستند که در ویتنام جنگیده و عملکرد آنها را دیده اند. در عین حال ما نیز تجاربی داریم. در عراق، لیبی و افغانستان نتیجه از میان رفتن امنیت را دیده و تجربه کرده ایم. ضمن اینکه ما متفاوت از این کشورها هستیم. مردم ما به گونهای هستند که وقتی میبیند یک نیروی مهاجم قصد ورود دارد به جد مانع میشوند. وسعت سرزمینی ما و هشتاد میلیون جمعیت نیز اساسا اجازه این را نمیدهد؛ بنابراین معتقد هستم که نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی داخلی و حتی بیان اعتراضات داخلی تا پیش از جدی شدن خطر حمله نظامی ادامه دارد و بلافاصله بعد طرح بحث جنگ و دفاع فضا دگرگون میشود.
*اظهارنظرهای مقامات ایرانی چقدر میتواند در تصمیم آمریکاییها برای ورود به بحث نظامی موثر باشد. در داخل دو تحلیل وجود دارد و عدهای معتقد هستند که حتما باید به نحوی صحبت و موضع گیری شود که حساب کار دست ترامپ و همکارانش آید. عدهای دیگر نیز معتقدند که موضع گیریهای تند بیشتر آنها سر لج انداخته و فضا را پیچیده میکند. نظر شما چیست؟
من فکر میکنم که همگان باید از استراتژی شورای عالی امنیت ملی تبعیت کنند، موضوعات راهبردی و حساس مسائلی نیست که هر کسی اظهار نظر کند. باید اجازه دهیم که متخصصین امر در شورای عالی امنیت ملی موضوعات را بررسی کنند. کسانی که تخصص ندارد و حتی آنهایی که تخصص دارند باید بیشتر سکوت کنند، زیرا محل بررسی، تحقیق و اظهار نظر در مورد این موضوعات راهبردی صرفا شورای عالی امنیت ملی است.
*معیار ما برای تشخیص این که صحبتهای چه کسی با تصمیمات شورای عالی امنیت ملی منطبق است، چیست؟ به هرحال همه صحبت میکنند و حرف هایشان نیز بعضا بازتاب جهانی مییابد.
متقنترین دیدگاه را کسانی بیان میکنند که عضو شورای عالی امنیت ملی هستند. همه مسئولین باید اجازه دهند که همه فقط این مسئولین نظرات خود را به صورت علنی بیان کنند. بهتر است که دیگران در شرایط فعلی باید به شدت از اظهار نظر در مورد مسائل راهبردی پرهیز کنند.
موضوع رسمی کشور توسط مقام معظم رهبری به عنوان عالیترین مقام کشور و رئیس جمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی، رئیس مجلس به عنوان عالیترین مقام مقننه و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح یا وزیر دفاع بیان میشود.
*بین صحبتها فرمودید که جنگ اقتصادی میتواند ادامه داشته باشد و تشدید شود. همچنین گفتید که حمله نظامی را در کوتاه مدت محتمل نمیدانید و جنگ اقتصادی میتواند با شاخههای دیگر جنگ پیوند خورد. به نظر شما نتیجه ادامه جنگ اقتصادی چیست؟
این بستگی به این دارد که ما چگونه از فرصتهای بسیاری که در حوزه اقتصادی وجود دارد، استفاده کنیم. تهدید و فرصت در شرایط فعلی به هم آمیخته شده، اما باید ظرفیتها و فرصتهای فوق العاده را شناخته و از آن استفاده کنیم.
*با نگاه واقع بینانهتر یا حتی بدبینانه بفرمایید که جنگ اقتصادی فعلی به کجا ختم میشود.
با توجه به مدت حضورم در مجلس تصور میکنم که فرصتهای اقتصادی ما آنقدر زیاد داریم که تعجب میکنم اگر مسئولان نتوانند از آن استفاده کنند. به اضافه اینکه عدم استفاده از فرصتها به گفته حضرت علی اندوه به بار میآورد. این یک سنت الهی است و هر کشور و جامعهای که نتواند از فرصتها استفاده کند با مشکل مواجه خواهد شد. مثل این است که یک تیم فوتبال چند ضربه پنالتی را از دست بدهد روشن است که نمیتواند انتظار پیروزی داشته باشد.