سال 1364 بود که شادروان پرویز دهداری پس از تکیه بر نیمکت تیم ملی ایران تصمیم گرفت تا بازیکنان پا به سن گذاشته آن دوران را از لیست تیمش کنار بگذارد و به جوانان میدان دهد.
به گزارش فارس تصمیم جنجالی که منجر به ایجاد حواشی بسیار و کنارهگیری 15 بازیکن تیم ملی شد، اما دهداری از اهتمام خود برای ایجاد تغییر در تیم ملی ایران عقبنشینی نکرد.
تزریق بنزین سبز
اینگونه شد که بازیکنانی مثل احمد سجادی، محمد پنجعلی، اصغر حاجیلو، حمید درخشان، مرتضی یکه، عبدالعلی چنگیز و ناصر محمدخانی جای خود را به جوانان مستعدی مثل احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، صمد مرفاوی و سیروس قایقران و ... دادند.
این تصمیم دهداری در فوتبال ایران به بنزین سبز مشهور است، بنزینی که فوتبال ما تا سالهای زیادی از سوخت آن استفاده کرد و بعدها تبدیل به یک تیم تاریخساز شد.
سالها بود که تیم ملی ایران از استخوانبندی ثابت و قابل اعتمادی بهره نمیبرد و هدفی نیز برای خود متصور نبود، تا اینکه قرعه به نام یک مرد پرتغالی افتاد.
با ظهور پدیدهای به نام کیروش در فوتبال ایران، او این خلأ را به خوبی احساس کرد که تیم ملی ایران بیش از هر چیز نیاز به بازسازی در ترکیب، جوانگرایی در ساختار و ثبات در عملکرد دارد و این مهم میسر نمیشد مگر اینکه با ایجاد یک تحول بزرگ که بتواند تا سالها به فوتبال ایران خدمت کند.
گرچه نیمی از راه را مربیانی مثل علی دایی و افشین قطبی رفته بودند، اما این راه کوتاه علاج درد تیم ملی بیهدف ایران نبود.
جام جهانی فوتبال فرصت خوبی بود تا عیار واقعی تیم ملی فوتبال ایران پس از هفت سال حضور کارلوس کیروش بر مسند سرمربیگری این تیم عیان شود و فوتبال ما را برای فتح جامی که به نظر دست یافتنیتر خواهد بود درگیر تحلیل و تفحص بسیاری کرد که چگونه میتوان با عملکردی که در روسیه ثبت شد در آسیا آقایی کرد.
موفق در دفاع، ناکام در حمله
تیمی که خوب نتیجه میگیرد، اما باب دل بازی نمیکند، خوب دفاع میکند، اما در حمله ناکام است، تیمی که گل نمیخورد، اما از آمار گلزنی خوبی هم برخوردار نیست و در آخر تیمی که مغضوب است، اما خیلی بیشتر از غضب منتقدانش محبوب است، شاید خلاصهای باشد از توان تیمی ایران که باید بیشتر به آن پرداخت.
گرچه ایران در جام جهانی در هیچکدام از بازیهای خود شایسته باخت نبود، اما نباید فراموش کرد که تیمهای مقابل ما نیز از روزگار خوشی بهره نمیبردند و در ایستگاه بعدی جام متوقف شدند.
قرارداد کیروش با تیم ملی امروز رسماً به پایان رسید و معلوم نیست خواستههایی که کارلوس برای تمدید قراردادش با تیم ملی به مسؤولان فدراسیون فوتبال پیشنهاد داده مورد قبول قرار میگیرد یا خیر؟
اولین خواسته کیروش بخشیده شدن سربازی 7 بازیکن تیم ملی بود که سردار کمالی رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیروهای مسلح آب پاکی را روی دست کیروش ریخت و روز گذشته در گفتوگو با فارس رسماً اعلام کرد که تنها در صورت قهرمانی تیم ملی در جام ملتهای آسیا این مهم محقق میشود تا اولین خواسته سرمربی پرتغالی فعلاً روی هوا باشد.
دومین خواسته کیروش نیز اختصاص بودجه 5 میلیون دلاری برای برگزاری اردو و بازیهای دوستانه بود که فدراسیونیها در تلاشند این خواسته را اجابت کنند.
رقابتهای جام ملتهای آسیا در حالی از 15 تا آغاز میشود که تنها 157 روز تا آغاز این رقابتهای مهم باقی مانده است و هنوز تکلیف قرارداد کیروش و اردوی آمادهسازی تیم ملی مشخص نشده و در صورتی که شرایط ادامه کار این مربی پرتغالی به هر دلیل مهیا نباشد (هرچند در خبرها آمده که کیروش در دوراهی الجزایر و کرهجنوبی است و حتی یک سایت مراکشی از عقد قرارداد با کیروش توسط فدراسیون این کشور پرده برداشته است) دوباره گزینههای داخلی و خارجی روی میز آقای تاج قرار میگیرد و دوباره روز از نو روزی از نو. روزها در پی هم میروند و ممکن است این فرصتسوزیها خدای ناکرده بر عملکرد تیم ملی در امارات تأثیر منفی بگذارد.
هرچه که هست اینکه فدراسیونیها باید هرچه زودتر تکلیف ماندن یا رفتن کیروش را مشخص کنند تا حسرت قهرمانی در آسیا برای ما 47 ساله نشود.
آقای تاج خواهشاً دست بجنبانید، مردم بیش از سرخابیها الان نگران تیم ملیشان هستند و دوست دارند در جام ملتها دوباره همان تیم ملی رویاییشان را تماشا کنند و با پیروزی تیم ملی هورا بکشند و دوباره هیجان به خانهها برگردد.
حال نگاهی میاندازیم به عملکرد تیم ملی در جام جهانی و سه اصل مهمی که برطرف کردن معایب و تقویت مزایای آن میتواند به مسیر موفق تیم ملی در جام ملتهای آسیا کمک کند.
اولین اشتباه؛ ترس بیجا
کارلوس کیروش نشان داد که برای به دست آوردن نتیجه دلخواهش همواره یک تاکتیک دارد و تنها در فکر تقویت تفکر خود است، تاکتیکی که به رقبا این اجازه را میدهد تا 90 دقیقه به تیم ایران فشار وارد کنند، ملیپوشان ما تنها نظارهگر حملات پیدرپی باشند و برای طراحی حمله در انتظار دستور نیمکت و یا خستگی ساقهای حریف بمانند.
این ترس بیجا نزد کیروش، تیم ملی را محتاط بار آورده و این احتیاط سبب از بین رفتن زیباییهای یک بازی فوتبال در قواره تیم ملی ایران شده است.
دفاع برای به دست آوردن یک امتیاز و در اصل نباختن، دلخوش کردن به زدن تنها یک گل و کسب سه امتیاز، حربهای بوده که کارلوس همواره به آن اعتقاد راسخ داشته و این موضوع از ارائه فوتبالی زیبا اما منجر به باخت برای او بسیار دلانگیزتر است.
اشتباه دوم؛ اعتماد بیجا
چه بسا اگر این مرد پرتغالی بر تاکتیک ترس خود غلبه میکرد، امروز نتایج ما مقابل اسپانیا و پرتغال چیز دیگری بود و تکرار این اشتباه توسط کیروش در جام ملتها بسیار مرگبارتر از جام جهانی خواهد بود، چراکه حسرت ما را 46 ساله خواهد کرد، آن هم در زمانی که همه چیز مهیای شکستن این طلسم است.
اشتباه دیگری که کیروش را در مظان اتهام قرار داد، اعتماد بیجا به مهاجمانی بود که وجودشان در زمین بیشتر به تیم حریف کمک کرد تا اینکه کمکحال تیم ملی ایران باشد.
مهاجمانی که در حملات بسیار دستپاچه عمل کردند و تیم ما را از امتیازات مسلم محروم ساختند، این در حالی است که تیم ما بر روی نیمکت دارای پتانسیلهای بسیاری بود که اگر به آنها میدان داده میشد، میتوانستند به مراتب تأثیرگذارتر باشند.
جهانبخش، قدوس، قوچاننژاد از تجربه لازم برای میادین بزرگ برخوردار بودند و چه بهتر اگر کیروش به جای پافشاری بر استفاده از مهاجمان خنثی، به دیگر مهرههایش نیز اعتماد میکرد.
اشتباه سوم؛ حواشی در رسانهها
دیگر اشتباهی که سرمربی تیم ملی نباید آن را تکرار کند، اسارت در حواشی در رسانههاست.
بدون شک رسانههای ما بدون در نظر گرفتن عواقب یک موضوع، فقط در اندیشه انتشار یک خبر به نام خود و دریافت بازخورد آن هستند، حال این موضوع از سوی سرمربی تیم ملی هم که باشد، از فراگیری دوچندان و صدها تحلیل و تفسیر نیز برخوردار خواهد بود.
کیروش در صورتی که در ایران ماندگار شود، باید در مدت باقیمانده تا جام ملتهای آسیا، نسبت به مدیریت حواشی ابتدا از سوی خود، سپس بازیکنانش اهتمام ورزیده و از گفتهها و بر مقام پاسخ در آمدنها مصون بماند تا آرامش را به فوتبال ایران تزریق کند.
رعایت این سه اصل اساسی در تیم ملی ایران، بدونشک راه ما را برای رسیدن به قله فوتبال آسیا هموارتر میکند و به انتظار 42 ساله فوتبال ایران پایان خواهد داد.