دوتبعه خارجی غیرمجاز با حمله مسلحانه به یک خانه مسکونی در مشهد، نقشه شوم و وحشیانه خود را عملی کردند.
به گزارشرکنا ساعت ١١:٣٠را نشان میداد و مریم دخترک ١١ساله داخل حیاط خانه شان فرش کوچکی پهن کرده و گرم بازی با عروسکهایش بود. مریم کوچولو در رؤیاهای کودکانهاش غرق شده بود که ضربههای محکمی به در حیاط خورد. مادرش داخل آشپزخانه در حال مهیاکردن سوروسات نهار بود و از مریم خواست تا در را باز کند و طفل معصوم به سمت در خانه دوید و در را باز کرد.
مردی جوان که حامد نام داشت و از افراد شرور روستای باغونآباد مشهد، پشت در بود. او را همه اهالی روستا میشناختند و میدانستند که مثل آتش است و اگر کسی با او معاشرت داشته باشد جرقههایش دودمان آنها را به آتش میکشد، برای همین کمتر کسی از اهالی سمت این تبعه خارجی غیرمجاز میرفت. حامد با دیدن مریم گفت: «اینجا خانه ابراهیمی است؟» و این دختر خردسال هم در جواب به حامد پاسخ داده که خانه را اشتباهی در زده است. مریم بعد از رفتن حامد به ادامه بازیاش میپردازد که پس از گذشت نیمساعت مجدد در خانه به صدا در میآید.
این دختر ١١ساله از همهجا بیخبر مجدد در را باز میکند که اینبار حامد و دوستش خودشان را درون خانه میاندازند. مریم که با دیدن دو مرد عصبانی به شدت ترسیده بود، مادرش را صدا میزند، اما حامد یقه لباس دخترک را گرفته و او را بلند میکند و بر روی موزائیکهای داغ حیاط به زمین میکوبد. صدای گریه مریم، مادر را به حیاط میکشاند که ناگهان متوجه وجود دو فرد شرور در خانهشان میشود. آنها در حال کتکزدن دختر خردسال بودند که مادر سرمی رسد. مادر که چارهای ندارد خود را سپر بلای دخترش میکند و از دو مرد شرور میخواهد که دست از این کار خود بکشند و از خانهشان بروند، اما این تازه اول ماجرا بود و حامد و دوستش از یکماه قبل طرح این نقشه شوم را کشیده و در انتظار این موقعیت بودند.
بستن دست و پای مادر و دختران
در میان جیغها و شیونهای زن جوان و دختر خردسالش، برق تیغه چاقوی حامد و دوستش خودنمایی میکند و مادر و دختر بیپناه متوجه میشوند که باید دست از سروصداکردن بردارند وگرنه این معادله شکل دیگری به خود میگیرد. حامد و همدست سنگ دلش در حالی که مریم و مادرش را کتک میزنند به داخل اتاق میبرند و آنها را در گوشهای میاندازند. در این میان نگین دخترک ٩ساله زن جوان از داخل یکی از اتاقها بیرون میآید و وقتی مادر و خواهرش را در آن وضعیت میبیند شروع به سروصدا میکند که حامد با یک ضربه چاقو به دست این طفل معصوم، او را مثل مادر و خواهرش بیصدا میکند. بعد از خاموششدن صدای مادر جوان و دو دختر خردسالش، دو شرور مسلح با استفاده از چسب نواری پهن دست و پاهای آنها را بسته و با یک قیچی النگوهای زن جوان را از دست او باز و از محل فرار Escape میکنند. خونریزی شدید نگین مادر را نگران میکند، اما دست و پای بستهاش مانع کمک به دخترش میشود. زن ٣١ساله به سختی دهانش را باز میکند و از همسایهها کمک میخواهد. بعد از چند دقیقه چند نفر از زنان همسایه که متوجه سروصدای او میشوند خود را به خانه آنها میرسانند.
در پی حامد و همدستش
با اعلام این خبر به مرکز پیام فوریتهای پلیسی١١٠، بلافاصله یکی از اکیپهای گشتی پلیس از کلانتری کاظمآباد خود را به محل ارتکاب این حادثه هولناک میرساند و اقدام به بررسی اولیه محل میکند.
با حضور مجریان قانون در محل حادثه و صحت خبر واصله، بلافاصله موضوع به قاضی کاظم شریعتیار، معاون دادستان مشهد اعلام و با دستور سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه۶ مشهد تحقیقات میدانی برای شناسایی مسببان این جرم Crime خشن از سوی گروههای تجسس کلانتری کاظمآباد آغاز میشود.
گروه بررسیکننده این پرونده با استفاده از سرنخهای بهجا مانده و مشاهدات چند تن از اهالی روستای باغونآباد، با همکاری شاکی پرونده متهمان را شناسایی و چهره فرضی آنان را ترسیم میکنند و در اختیار دیگر گروههای انتظامی مشهد قرار میدهند.
با توجه به حساسیت ماجرا، قاضی شریعتیار دستور رسیدگی سریع موضوع را صادر میکند و همدست حامد ظرف کمتر از ٢۴ساعت در مخفیگاهش واقع در روستای باغونآباد شناسایی و دستگیر میشود. متهم ٢۴ساله که تبعه خارجی غیرمجاز است در تحقیقات ابتدایی پلیس حاضر به همکاری نشد، اما در مواجهه با مستندات و ادله موجود و نیز رویارویی با سهشاکی پرونده به ناچار لب به اعتراف گشود و از ماجرای هولناکی که با همکاری دوستش حامد آن را رقم زده بود، پرده برداشت.
مرد جوان که جواد نام دارد در اعترافاتش ضمن لودادن دیگر همدستش به نام حامد، به افسر تحقیق پرونده گفت: «من و حامد از یکماه پیش زن جوان را زیرنظر داشتیم. معمولا شوهرش صبحها از خانه بیرون میزد و تا عصر نمیآمد. حامد میگفت: این زن طلای زیادی دارد و اگر او را در خانهاش خفت کنیم پول خوبی به جیب خواهیم زد. شب قبل نقشهمان را ریختیم و حامد گفت: اول به در خانه میرویم و مطمئن میشویم که آنها در خانه تنها هستند، بعد نقشه اصلیمان را عملی میکنیم. من سر کوچه کشیک میکشیدم. محله آرام بود و هیچکس داخل کوچه نبود. ساعت حدود ١١:٣٠حامد به طرفم آمد و گفت: وقتش است. وقتی وارد خانه شدیم دختری حدودا ١١ساله داخل حیاط مشغول بازی بود که حامد او را بلندکرد و به زمین کوبید. دخترک مادرش را صدا زد و وقتی مادر به حیاط آمد، حامد چاقویش را درآورد و از زن جوان خواست تا دخترش را به داخل خانه ببرد و سروصدا نکنند. ناگهان دختر کوچک دیگری از داخل یکی از اتاقها بیرون آمد و با دیدن مادر و خواهرش زیرگریه زد که حامد با چاقو یک ضربه به دستش زد. ما دست و پای آنها را با چسب پهنی که از قبل آماده کرده بودیم بستیم و النگوهای زن جوان را از دستش درآوردیم و فرار کردیم.»
دستگیری حامد در بولوار دوم
گروه تحقیقاتی پرونده با بهدستآوردن این اطلاعات موضوع را با قاضی شریعتیار مطرح و با دستور قضایی برای دستگیری متهم ردیف اول پرونده وارد عمل شدند. مأموران کلانتری کاظمآباد با سرنخهای موجود به سراغ مخفیگاه حامد در بولوار
دوم طبرسی مشهد رفتند و او را که مشغول استراحت بود دستگیر کردند. در بازرسی از مخفیگاه متهم، مقداری لوازم قیمتی مسروقه و همچنین النگوهای قیچی شده شاکی کشف شد.
حامد که تبعه غیرمجاز خارجی است
و اعتیاد به موادافیونی دارد پس از انتقال به کلانتری کاظمآباد و تشکیل پرونده به همراه همدستش به دادسرای ناحیه۶ مشهد منتقل شد.
روز گذشته معاون دادستان و سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه۶ مشهد درباره دیگر ابعاد این پرونده گفت: متهم اصلی پرونده ضمن اعتراف به جرمش در اظهارات خود بیان کرد که برای تأمین هزینه موادمخدرش دست به این کار زده است. علاوهبراین او اعلام کرد که از یکماه پیش شاکی را زیرنظر داشته و با همدستی دوستش که او هم یک تبعه خارجی غیرمجاز است به زور وارد خانه آنها شدهاند. پس از ضرب و جرح زن جوان و دو دختر خردسالش طلاجات آنان را سرقت کردهاند و از محل متواری شدهاند.
قاضی سیدهادی شریعتیار افزود: خوشبختانه با تلاش مأموران کلانتری کاظمآباد، که هدایت آنها را سرگرد ذبیحی، برعهده داشت دومتهم اصلی این پرونده کمتر از ٢۴ساعت شناسایی و دستگیر شدند. مجرمان دستگیر شده نیز پس از تفهیم اتهامشان با قرار متناسب قضایی راهی زندان شدند. تحقیقات از آنها برای کشف دیگر جرائم احتمالی ادامه دارد.
وی در پایان با هشدار به خانمها و دختران جوان گفت: به هیچوجه طلاجات و زیورآلات قیمتی خود را در معرض دید نگذارند چرا که در خیابان و اماکن عمومی افرادی سودجو و فرصتطلب همیشه در کمین هستند و در پی فرصتی مناسب برای سرقت اموال ارزشمند افراد هستند. همچنین مالباختگان بدانند که چشمان قانون بیدار است و در کوتاهترین زمان آنها زدهاند دستگیر خواهد کرد. مجرمانی را که دست به سرقت اموال آنها زده اند دستگیر خواهند شد.