روزنامه زنجیرهای شرق به بیانیه جدید گروهی از مدعیان اصلاحات پرداخته و نوشت: بهزاد نبوی، محمد سلامتی، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، فیضالله عربسرخی، محمد کیانوشراد، عبدالله ناصری، جواد امام، صادق نوروزی، علی باقری و... با صدور بیانیهای ضمن مروری بر وضع موجود به ارائه راهکارهایی برای برونرفت کشور از شرایط موجود پرداختند.
بر اساس گزارش شرق در بخشهایی از متن این بیانیه با طرح این سؤال که «چه باید کرد؟» خاطرنشان شده است: امروز کشور و جامعه با مشکلاتی مواجه است، که هیچ دولت و حزب و جریان و جناح و جبههای بهتنهایی قادر به حل آنها نیست. حل مشکلات ملی نیازمند نگاه و رویکرد ملی است و نمیتوان با رویکردهای حزبی و جناحی به توفیق در این مسیر امید بست. در این میان آنچه موجب امیدواری است همگرایی و وحدت نظر بخش وسیعی از نیروهای سیاسی و اجتماعی از اصلاحطلبان گرفته تا اعتدالیون و اصولگرایان معتدل (که بخش وسیعی از این طیف را تشکیل میدهند) و تا همه نیروهای منتقد معتقد به استقلال، تمامیت ارضی کشور و روشهای مسالمتآمیز و قانونی در ارزیابی وضعیت بحرانی کنونی و ضرورت گفتگو و همبستگی ملی برای عبور از آن است.
در ادامه این بیانیه تصریح شده است: ازاینرو در صورت رهایی از مجاملات و بدهبستانهای موجود در سطح مناسبات قدرت میتوان به همگرایی و وحدت نظر نیروهای سیاسی و اجتماعی بر سر راههای برونرفت از وضعیت بحرانخیز کنونی امیدوار بود. یکی از لوازم چنین رویکردی، نگاه به آینده بهجای ماندن در گذشته و منازعه و مناقشه بر سر شناسایی و محاکمه مقصر و نیز اجتناب اکید از درگیریهای جنجال برانگیز جناحی و گروهی است که نتیجه آن عمدهشدن مسائل فرعی و غفلت از مشکلات اصلی جامعه و کشور است.
نگاهی به اسامی امضا کنندگان این بیانیه نشان میدهد که برخی از آنان در فتنه ۸۸ به اتهام تلاش برای براندازی دستگیر و محاکمه شده بودند. سخن گفتن امثال بهزاد نبوی و تاجزاده از روشهای قانونی و مسالمت جویانه با توجه به آنچه که این افراد در سال ۸۸ به دنبال آن بودند مضحک به نظر میرسد.
نکته دوم اینکه مدعیان اصلاحات که بدنه دولت کنونی را تشکیل میدهند بیشترین ضربات را به این دولت وارد کرده و امروز در مقامی نیستند که بتوانند برای آینده و حل مشکلات راهکار و آن هم راهکارهای خیالی ارائه دهند، آنان خود دلیل مشکلات بوده و دولت محترم بایستی با کنار گذاشتن این قبیل افراد در جهت حل ریشهای مشکلات با راهکارهای اقتصادی و نه باندی و گروهی بکوشد.
دفاع تمام قد مدعیان اصلاحات از مفسدان اقتصادی و مدیران بیانگیزه
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «تندروها معتقدند که... اگر قوه قضائیه مفسدان اقتصادی را اعدام کند مشکل فساد اقتصادی در ایران حل میشود. آدرساشتباه دیگری که از طرف اصولگرایان به مردم داده میشود این است که اگر آقای روحانی تیم اقتصادی خود را زودتر تقویت میکرد و مدیران بیانگیزه را کنار میگذاشت ما با بحرانهای امروز مواجه نمیشدیم. بدون شک این یک آدرس بسیار غلط است که اتفاقا از روی آگاهی و به صورت تعمدی به جامعه داده میشود». چندی پیش هم روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد در مطلبی مشابه نوشته بود: «با اعدام مشکلات اقتصادی حل نمیشود»!
گفتنی است روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد-مرداد ۹۶- در مصاحبه اختصاصی با شهرام جزایری، مفسد اقتصادی نام آشنای دوره اصلاحات، وی را «برند اقتصاد ایران» و «صاحب نظر بخشهای مختلف اقتصادی» نامیده و برای حل مشکلات اقتصادی کشور نسخه شهرام جزایری را توصیه کرد!
روزنامه زنجیرهای آرمان نیز- مردادماه ۹۵- یک مصاحبه اختصاصی با شهرام جزایری ترتیب داد و عکس وی را در صفحه اول منتشر کرد. جزایری در این مصاحبه گفت: «مفسدخواندن من توهم رسانهای است و در مقابل فسادهای چند سال اخیر، مصلح اقتصادی هستم»! جزایری در بخشی از این مصاحبه گفت: «ماهی ۵۰۰ میلیون تومان خرج میکنم»!
مدعیان اصلاحات در عوض کردن جای «ارتشا» و «اختلاس» و «کارچاقکنی» با «کارآفرینی» تبحر خاصی دارند و صراحتاً مینویسند مدیران نجومی به همراه مفسدان کلان اقتصادی، کارآفرینان شایسته و نابغهای در حد «استیو جابز» (مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای apple) هستند که باید تیمار شوند و حقوقهای هنگفت بگیرند.
مدعیان اصلاحات همچنین دفاع تمام قد از حقوقهای نامشروع مدیران نجومی را هم در کارنامه خود دارند. گویا بلندگوهای مفسدان کلان اقتصادی از مجازات دانه درشتها دلواپس شدهاند.
مقصر منتقدانند یا آنها که به آمریکا اعتماد کردند؟
خسارت محض برجام را گردن منتقدان انداختن، ترفند حامیان دولت و مدعیان اصلاحطلبی برای ردگمکنی و فرار از پذیرش مسئولیت توافق یکطرفه هستهای است که حالا متأسفانه وزیر محترم امور خارجه هم صراحتا در گفتوگویی که دیروز ارگان دولت منتشر کرد، به جرگه آنان پیوسته است. محمد جواد ظریف به روزنامه ایران میگوید: «من خیلی از تخریبهایی که صورت میگیرد نگرانی ندارم. جایی ناراحت میشوم که اقدامات این افراد به منافع ملی ضربه میزند. مثلاً به مدت دو سالونیم اجازه ندادند که کشور از مواهب برجام آنطور که باید استفاده کند... برخی با سیاهنمایی مردم را ناامید کردند و این مهمترین عامل عدم اطمینان به آینده است.»
بی دستاوردی برجام نه تقصیر «منتقدان» بلکه اتفاقا ناشی از بیتوجهی به توصیهها و نقدهای فنی و کارشناسی «منتقدان» و اعتماد بیجا به آمریکا بود که خود آقای ظریف بهاشتباه بودن آن اعتراف کرد و گفت که مسئولیت آن را قبول میکند.
وزیر امور خارجه روز دوشنبه ۲۹ آذرماه ۱۳۹۵ در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با صراحت گفت که «من اعتراف میکنم که اشتباه کردم و به حرف جان کری اعتماد کردم، اگر استراتژی خودم را دنبال میکردم، اکنون با مشکل مواجه نمیشدم، میپذیرم کهاشتباه کردم و مسئولیت آن را قبول میکنم، ما با صحبت و قول آقای کری اظهارنظر کردیم، به جان کری بعد از نقض عهد اخیر که درخواست مذاکره در ایتالیا را داشت، گفتم که شما کاری کردید که حضور من با شما در یک شهر غیرممکن است... اشتباه ما این بود که استراتژی خودمان را بر این گذاشتیم که تنها با دولت آمریکا مذاکره کردیم.» وزیر امور خارجه خودش براشتباه بودن اعتماد به جان کری، وزیر امور خارجه وقت آمریکا اعتراف میکند و میگوید مسئولیت آن را قبول میکنم؛ آن وقت امروز منتقدان را هدف میگیرد؟ آن هم منتقدانی که در طول مذاکرات، تاکید میکردند که دولت ایران میبایست قبل از امضای توافق، قواعد بدیهی همچون «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیشبینی برگشتپذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» را به جهت حفظ منافع ملی و عزت مردم کشورمان رعایت کند، اما برخی مقامات ارشد دولت یازدهم و رسانههای به ظاهر حامی دولت نه تنها از این انتقادات کارشناسی استقبال نکرده بلکه با فحاشی به منتقدان، آنها را به جهنم حواله دادند. از سوی دیگر، برخی از مقامات ارشد دولت تاکید داشتند که آمریکا پرستیژ و اعتبار بینالمللی خود را به واسطه یک توافق خدشهدار نمیکند!
اسب زین شده را داده و افسار پاره تحویل گرفتند، برخی خط قرمزها را نتوانستند رعایت کنند، امتیازات نقد دادند وعدههای نسیه گرفتند، تضمین هم نگرفتند، از نقضکنندگان هم شکایتی داشته باشیم به نتیجه نمیرسیم، به شروط رهبری، مجلس و شورای عالی امنیت ملی عمل نکردند و جالب است که مقصر را منتقدان معرفی میکنند!
مردم را آنها ناامید کردند که غرق بودند در غوغای آنچه فتحالفتوح و آفتاب تابان و معجزه قرن مینامیدند. مدعیان اصلاحات با تیترهایی نظیر «تحریمها به تاریخ پیوست»، «کلید تدبیر قفل تحریمها را گشود»، «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ»، «گلطلایی ظریف به ۱+۵» و... توافق خسارت بار یکطرفه را نسخه معجزه آسا جا زدند، در فحاشی به منتقدان هم گلو پاره میکردند و امروز که راهکارشان عقیم مانده و تیر خلاص به شقیقه برجام نشسته، فرار به جلو میکنند و میگویند منتقدان مقصراند. آقای ظریف اینکه آلمانها به هواپیمای شما بنزین ندادند هم تقصیر منتقدان است؟
پای مدعیان اصلاحات در تله رفراندوم ترامپ
روزنامه همدلی صفحه سیاست خود را به اظهار نظر دو تن از فعالان اصلاحطلب در حمایت از طرح برگزاری رفراندوم از سوی رئیسجمهور در گفتوگوی تلویزیونی قرارداد و به نقل از غلامحسین کرباسچی از مفسدین اقتصادی نوشت: «همان طور که آقای روحانی گفته، انجام این کار ناممکن نیست. اگر دولت به این نتیجه برسد و روند آن را بتواند طی کند، حتما امکانپذیر خواهد بود. همهپرسی میتواند در مقابل جوسازیها برای کشور مثبت باشد.. اگر دولت و مجموعه حاکم به درستی عمل کنند و مردم به این مسئله باور داشته باشند که نظر آنها اثرگذار است، حتما میتواند بر جامعه تاثیر مثبت داشته باشد.»
این روزنامه در ادامه همچنین به نقل از احمد مازنی نماینده اصلاحطلب مجلس نوشت: «با طرح این موضوع موافقم. در مواردی که ممکن است موضوعی به جدل بکشد و بهراحتی قابلحل نباشد، رجوع به آرای عمومی ضروری است. به همین جهت، توجه و تاکید ایشان بر این موضوع را تحسین میکنم.»
گفتنی است دولت در ماجرای نقض عهد برجام، باید از دولت آمریکا طلبکار میبود، اما وقتی موضوع رفراندوم درباره مذاکره با ترامپ عهدنشناس و بیاعتقاد نسبت به تعهدات پیش کشیده میشود، پالس تسلیم طلبی و انفعال مطلق را با وجود پیمان شکنی آمریکا ارسال میکند.
تیم ترامپ بدین ترتیب برای اقدام نامشروع خود، مشروعیت دست و پا کرده؛ مفهوم مطالبه رفراندوم برای مذاکره، این است که آمریکا مسیر درستی را طی کرده و گرنه ارسال چنان پالسی، تدارک مقدمات ریشخند نسبت به خویش است. معنای این سیگنال پر خسارت، این است که؛ ما بیصفتی شما را به رسمیت میشناسیم، شما کار درستی کردید که تعهدات خود را زیر پا گذاشتید و با ادامه فشار و بدعهدی میتوانید امتیازات بیشتری را بستانید!
این دقیقا نیاز دیکته شده آمریکا بود که توسط نفوذیها به فضای رسانهای پمپاژ شد. متاسفانه آقای روحانی در وضعیت سوء مدیریت اقتصادی دولت و به خیال مشغول سازی منتقدانی که هر روز بیشتر میشوند، در تله «جریان نفوذ و دستکاری» پا گذاشته. او حتی اگر کمترین سودی در مسکوت گذاشتن نقض مطلق برجام و مذاکره مجدد در بازی مار و پله یکطرفه آمریکاییها تصور میکرد، پیشاپیش، خود را بازنده و مغلوب کرد. وقتی اجازه دهید تا به دروغ و خیانت، چنین القا شود که مردم خواستار مذاکره و قول و قرار مجدد و واگذاری امتیازات جدید با دولتی ذاتا عهدنشناس هستند، در واقع معنایش بستن دست دولت خود مقابل دشمن است.
چنین موجود دست بسته ای، فقط مناسب قربانی کردن است و هیچ دلیلی نداردکه پای میز مذاکره با او بنشینند و چانه زنی کنند. البته کسانی هم بدشان نمیآید دولت روحانی فقط، به عنوان دیکته نویس طرف آمریکایی عمل کند. به هر حال جا دارد در داخل دولت بررسی شود که کدام مشاوران نفوذی، روحانی را به تله سازمان سیا هل دادهاند تا از او یک بازنده بزرگ بسازند؟