شرکت نفت پاسارگاد در سال ١٣٨٢ با هدف اداره و بهره برداری از شش واحد قیرسازی پالایشگاهای تهران،شازند،اراک ،آبادان،تبریز،،شیراز و بندرعباس تاسیس گردید و سقف تولید سالانه ی این واحدها بالغ بر چهار میلیون تن در سال می باشد. در حال حاضر با توجه به مزایای فنی و اقتصادی موجود ، این شرکت بیش از نیمی از سهم بازار داخلی را در اختیار دارد و همچنین با داشتن ٢ پایانه صادراتی و قابلیت ذخیره سازی بیش از ١٦٠ هزار تن،سهم به سزایی از بازار صادراتی قیر ایران را نیز در اختیار دارد.
این شرکت با 5 سهامدار عمده به فعالیت ادامه می دهد که برای روشن شدن وضعیت این سهامداران نگاهی به فهرست بلند بالای آن می اندازیم:
شرکت سرمایه گذاری نفت، گاز و پتروشییمی تأمین ( تاپیکو):
شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) با داشتن 86 درصد از سهام تاپیکو مهمترین سهامدار این شرکت بوده و مدیریت آن را بر عهده دارد. شستا را همه می شناسیم صندوق زیان ده که تنها مناسبات سیاسی به بقای آن کمک می کند. تاپیکو هم البته وضعیت بهتری نسبت به مدیریت خود ندارد اوضاع بد آنها در بازار بورس و عدم استقبال از آنها وضعیت بدی را به وجود آورده است. تاپیکویی ها در دوسال گذشته در ضرر و زیان تاپ بودند و هیچوقت فکری برای این مشکل اندیشیده نشد.
صندوق سرمایه گذاری بازنشستگی کشوری:
منفی بودن شاخص بورس این صندوق در بورس و متوقف شدن نماد آن نشان از وخامت اوضاع دارد. هلدینگ نفت، گاز، پتروشیمی و نیروگاهی با اینهمه سرو صدا مدتی است که اثری از آن در بورس پیدا نمی شود و گویا برای جبران خسارت ناشی از عدم مدیریت از فضای خرید و فروش فاصله گرفته اند.
بانک شهر:
حضور ناموفق شهریها در بورس باعث شد که هطای آن را به لقایش ببخشند و از دوسال پیش تا کنون تابلوی آنها از حالت توقف درنیامده و گویا توقف در این وضعیت اصلا ممنوع نیست. هرچند خبرها حاکی از بازگشت شهریها به بورس دارد اما باید دید که این امر محقق می شود یا خیر. به علاوه به تعویق افتادن مجمع بانک شهر در روزهایی که مجامع به دلایل اقتصادی یا اختلافات داخلی عقب می افتد از دیگر نکات منفی بانک شهر است.
شرکت سرمایه گذاری صبا تأمین:
صبایی ها وابسته به شستا هستند که با مراجعه به سایت این شرکت متوجه می شویم اقدام به واگذاری به وکالت از طرف سهامداران عمده ی شرکتهای زیر مجموعه خود کرده اند. این موضوع در اکثر شرکتها نشان از تحولات اقتصادی و بازخوانی توان مالی دارد که لفظ واگذاری کاملا مؤید اتفاقات بد خواهد بود.
بانک رفاه کارگران:
تمام سهام بانک رفاه متعلق به تأمین اجتماعی است که همینقدر کفایت می کند تا با یک پرسش بزرگ روبرو شویم که چطور یک بانک غیر دولتی تمام سهمش متعلق به نهادی دولتی است که همیشه با همیشه با کسری بودجه دست و پنجه نرم می کند. مسئله ی بعدی درباره ی بانک رفاه عدم ارائه ی سهام بانک رفاه در بورس است که قرار بود سال قبل این اتفاق بیفتد ولی نشد.
با همه ی آنچه درباره ی سهام داران نفت پاسارگاد گفته شد می توان نتیجه گرفت تجمیع این سهامداران ( شما بخوانید شرکا) در نفت پاسارگاد نه تنها یک کار کارشناسی شده نیست بلکه نشان از تصمیمات سیاسی برای آن دارد. تصمیماتی که برای رضایت خاطر عده ای خاص است که تاوانش را سهامداران خواهند پرداخت.