دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۳:۱۲
عباس سلیمی‌نمین

اراده ملت ایران با مشت آهنین نخواهد شکست

دامن زدن به اختلافات فی ما بین ارکان نهضت ملی شدن صنعت نفت نه تنها به شناخت راهکارهای قدرت‌‏های سلطه‌‏گر و منابع داخلی آنان منجر نشده است، بلکه از آن کاملاً غافل شده‌‏ایم.
کد خبر : ۴۲۷۹۰۶

عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی به بررسی نقش آمریکا و انگلیس در شکل‌گیری کودتای 28 مرداد سال 1332 پرداخته است.

به گزارش تسنیم متن کامل یادداشت سلیمی‌نمین به شرح زیر است:

باسمه تعالی

دیگر اراده ملت ایران با مشت آهنین نخواهد شکست

در حول و حوش سالروز 28 مرداد بحث‌‏های متنوعی در رسانه‌‏های کشور انتشار یافت، اما یک بار دیگر شاهد غفلت جدی از پرداختن به عوامل اصلی کودتا بودیم. عمده مباحث طرح شده در رسانه‏‌ها به مقتضای جهت‏‌گری‏‌های سیاسی‌‏شان به ضعف‌‏های بخشی از نیروهای مؤثر در شکل‌‏گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت توجه داشت. قصد آن نیست که نفی تأثیر کنش‏گری‏ بعضاً نابجای پیش‏قراولان نهضت در کودتای دشمن را نفی کنیم، بلکه هدف آن است که اولویت شناخت سازوکار سرکوب اراده به حق ملت ایران و ابزارهای داخلی آنان را یادآور شویم. با چنین افق و نگاهی بدون تردید به ارزیابی عملکردهای نمایندگی‎کنندگان اقشار مختلف مردم نیز خواهیم رسید. اما براساس تجربه‌‏های تاریخی، عکس آن هرگز صادق نبوده است.

به عبارت دیگر، دامن زدن به اختلافات فی ما بین ارکان نهضت ملی شدن صنعت نفت نه تنها به شناخت راهکارهای قدرت‌‏های سلطه‌‏گر و منابع داخلی آنان منجر نشده است، بلکه از آن کاملاً غافل شده‌‏ایم. همین غفلت نیز موجب شده که امروز کودتاگران با استفاده از قدرت دیپلماسی عمومی چهره‌‏ای متفاوت از خود در نزد نسل‌‏های جدید ترسیم کنند. همچنین ابزارهای داخلی آنان همچون درباریان پهلوی تا حدودی توانسته‌‏اند خیانت آشکار خود به ملت را در این رخداد تاریخی و سایر مقاطع در هاله‌‏ای از ابهام فرو برند؛ به همین دلیل نیز آمریکا و انگلیس علی‌‏رغم گذشت نزدیک به هفت دهه از شکل‏‌گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران برخلاف قانون، بخش ناچیزی از اسناد مربوط به این دوران را منتشر ساخته‌‏اند. امید آن که محققان داخلی و تاریخ‌پژوهان منصف بتوانند با اصلاح فضای سیاسی، تجربه‌‏های تاریخی ملت ایران را از نزاع‌‏های کاذب ایجاد شده رهایی بخشند. تا آن زمان طرح یک سؤال اساسی می‏‌‌تواند برای ملت ایران بسیار گره‌گشا باشد و آن چرایی عدم تحمل دولت دکتر مصدق توسط آمریکا علی‌‏رغم مواضع بسیار نرم وی در برابر این کشور است. پاسخی که تاکنون رسماً در این زمینه واشنگتن ارائه کرده نگرانی از رشد نیروهای وابسته به قدرت شمالی ایران، یعنی اتحاد جماهیر شوروی بوده است. حتی صاحب‏نظران آمریکایی نیز چنین توجیهی را نپذیرفته‌‏اند؛ زیرا آمریکا شخص دکتر مصدق و ملیون‏ همراه وی را به ‏خوبی می‌‏شناختند. یکی از شاخص‌‏های بارز آنان ضدیّت با بلوک چپ بود. مؤتلفین با ملیون در نهضت ملی شدن صنعت نفت همچون آیت‌الله کاشانی و فدائیان اسلام نیز به دلیل اعتقادات قوی مذهبی به شدت ضد مارکسیست بودند؛ به همین دلیل نیز حزب توده به عنوان تنها گروهی که مواضع اتحاد جماهیر شوروی را در ایران نمایندگی می‌‏کرد دکتر مصدق را عامل امپریالیزم می‌‏خواند. چگونه ممکن بود چنین نهضتی راه را برای قدرت‏‌گیری چپ هموار سازد؟! فراموش نخواهد شد که مصدق سردمدار تصویب قانونی در مجلس بود که راه را بر دست‏یابی همسایه شمالی به قراردادی نفتی در ایران کاملاً بست. مگر ادعا شود ضعف دولت مصدق ممکن بود زمینه رشد چپ را در ایران فراهم سازد. در این زمینه باید گفت اولاً رقیب واقعی دولت ملی شدن صنعت نفت، دربار و به‌طور کلی استبداد پهلوی بود؛ به عبارت دیگر با ضعف مصدق، محمدرضا پهلوی مجدداً امور را در دست می‌‏گرفت، زیرا از یک سو از حمایت بی‌دریغ آمریکا و انگلیس برخوردار بود و از دیگر سو اتحاد جماهیر شوروی نیز دست‌‏کم شاه را بر مصدق ترجیح می‌‏داد. کما اینکه هرچه مصدق تلاش کرد طلایی که ایران از این کشور طلبکار بود دریافت کند، مسکو از تحویل آن سرباز زد، اما به مجرد بازگردانده شدن محمدرضا پهلوی از طریق کودتای آمریکا و انگلیس به قدرت، طلای مورد نظر راهی تهران شد. در ثانی اگر چنین نگرانی را آمریکا واقعی می‌‏پنداشت، می‌‏بایست به کمک دولت مصدق می‌‏شتافت، در حالی که هرگز واشنگتن قول پرداخت وام را عملی نساخت. حتی تلاش نخست‌وزیر دولت مصدق برای بزرگ‏نمایی نقش توده در معادلات سیاسی کشور نتوانست کمترین نگرانی‌‏ای در واشنگتن برانگیزاند. ثالثاً آمریکا و انگلیس نیز با استفاده از عوامل نفوذی خود در حزب توده به گونه‌‏ای چپ را در صحنه سیاست پر رنگ می‏‌ساختند تا موجب نگرانی مردم مذهبی ایران شوند، متأسفانه تا حدود زیادی نیز از این طریق موفق شدند زمینه انفعال حامیان نهضت را فراهم سازند و...

بنابراین ادعای نگرانی از گرایش به چپ در ایران برای دست زدن به کودتا بسیار بی‌اساس ارزیابی می‌‏شود. واقعیت آن بود که موفقیت دولت ملی شدن صنعت نفت می‌‏توانست منافع نامشروع آمریکا و انگیس را در سایر کشورها نیز به خطر اندازد؛ از این رو مطالبه مشروع ملت ایران می‌‏بایست با مشت آهنین درهم کوبیده می‏‌شد؛ زیرا نفس این که کشوری از سلطه امپریالیزم خارج شود و بتواند بدون اتکا به آن خود را اداره کند می‌‏توانست برای دیگر کشورهای تحت سلطه، الگوی رهایی و استقلال باشد.

دشمنی بی حد و حصر واشنگتن با ملت ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را نیز در همین وادی می‌‏توان به خوبی درک کرد.

عباس سلیمی نمین

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران